سالروز خروج ارتش سرخ از افغانستان؛ ماجرای خونشریکی ایران با همسایهی شرقی در برابر متجاوز
ایران در دوران دفاع مقدس و در روزهایی که جنگ از سوی صدام و حامیانش تحمیل شده بود، از مردم افغانستان در برابر اشغال کشورشان توسط ارتش سرخ شوروی حمایت کرد. به مناسبت سالروز پایان اشغال افغانستان به بازخوانی همراهی ایران با آن کشور پرداختهایم.
گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم – حدود یک سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی و 9 ماه پیش از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ارتش سرخ شوروی به افغانستان حمله و این کشور را به اشغال خود درآورد. 45 هزار نیروی نظامی، کشور افغانستان را اشغال کردند. با اشغال افغانستان، حکومت 100 روزه حفیظالله سرنگون شد و در 8 دی ماه 58 «ببرک کارمل» با یک هواپیمای نظامی شوروی وارد کابل و رئیسجمهور افغانستان شد.
اشغال افغانستان حدود 9 سال به طول انجامید و چند ماه پس از پایان جنگ ایران و عراق و در روز 26 بهمن 67 با مقاومت نیروهای مجاهدین و مردم مسلمان افغانستان، این کشور نیز از اشغال شوروی خارج شد. اگرچه تغییر سیاست در داخل شوروی در پایان اشغال افغانستان نقش داشت، اما عامل اصلی جهاد و مقاومت مردم و مجاهدان افغانستان بود.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
** حمایت از افغانستان در روزهای سخت جنگ
مورد هجوم قرار گرفتن افغانستان توسط ارتش سرخ شوروی، مورد واکنش جدی امام خمینی (ره) و نظام جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. شوروی انتظار داشت، ایران در برابر این اقدام سکوت کند اما انقلاب اسلامی ایران که خود را حامی ملتهای مسلمان و عدم وابسته به شرق و غرب میدانست، نتوانست نسبت به این تجاوز بیتفاوت باشد و واکنش نشان ندهد.
امام خمینی (ره) پیش از تجاوز نیروهای شوروی به افغانستان، شکست ارتش سرخ را پیشبینی کردند و پس از حمله شوروی، همواره در سخنرانیها و پیامهای خود در خصوص شکست در افغانستان به آنان هشدار دادند.
امام خمینی (ره) در روز دهم فروردین سال 59 در جمع جامعه قضات به دیدار سفیر شوروی اشاره کردند و فرمودند: «آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی میکند. البته دولت شوروی میتواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمیتواند در آنجا مستقر شود. اگر شما خیال کردهاید بتوانید افغانستان را بگیرید و آن را آرام کنید، این خیالی باطل است. شما هم اگر بروید و هر قدرت دیگری هم برود، آن جا را میگیرد اما نمیتواند آن را آرام کند و بالاخره شکست میخورد.»
ایشان همچنین در مرداد سال 66 در پیام به مسلمانان ایران و جهان و زائران بیتالله الحرام (برائت از مشرکان) عنوان فرمودند: «امروز فریاد برائت ما از مشرکان و کافران، فریادِ از ستم ستمگران و فریاد امتی است که جانشان از تجاوزات شرق و غرب و در رأس آنان امریکا و اذناب آن به لب رسیده است و خانه و وطن و سرمایهاش به غارت رفته است. فریاد برائت ما، فریاد ملت مظلوم و ستم - دیده - کشیده افغانستان است و من متأسفم که شوروی به تذکر و هشدار من در مورد افغانستان عمل ننمود و به این کشور اسلامی حمله کرد. بارها گفتهام و اکنون نیز تذکر میدهم که ملت افغانستان را به حال خود رها کنید. مردم افغانستان سرنوشت خودشان را تعیین نموده و استقلال واقعی خود را تضمین میکنند و به ولایت کرملین یا قیومت آمریکا احتیاجی ندارند و مسلم بعد از خروج نظامیان بیگانه از کشورشان به سلطه دیگری گردن نمینهند و پای آمریکا را اگر قصد دخالت و تجاوز در کشورشان کرده باشد، میشکنند.»
امام خمینی (ره): «آن روزی که سفیر شوروی آمد پیش من، گفت که دولت افغانستان خواسته است که شوروی نظامی به آنجا بفرستد، به او گفتم که این اشتباهی است که شوروی میکند. البته دولت شوروی میتواند افغانستان را قبضه کند، ولی نمیتواند در آنجا مستقر شود.»
امام خمینی (ره) بارها در سخنان و پیامهای خود اشغال افغانستان را محکوم کردند و در پیامی که به مناسبت دومین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران صادر فرمودند به مسلمانان دنیا تاکید کردند به داد مردم افغانستان و به داد اسلام برسید. از این رو بسیاری از انقلابیون مهیای حضور در افغانستان برای مقابله با ارتش سرخ شوروی شدند که با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، این همکاری در قالب آموزش ادامه یافت.
سردار محمدنبی رودکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس میگوید: «تازه از سنندج برگشته بودیم و در روز 31 شهریور سال 59 بنده به همراه جمعی آماده اعزام به افغانستان بودیم که تهران و شهرهای دیگر بمباران شد و از آنجا به مناطق عملیاتی جبهه جنوب رفتیم.»
سردار محمدرضا حکیم جوادی نیز در این رابطه میگوید: «ما از سال 58 همراه با یکی دو نفر از افراد همچون سردار مرتضی صفاری در رابطه با افغانستان کار میکردیم. همچنین با شهید مزاری از فرماندهان افغانستانی که آن وقت رئیس حزب وحدت بود، همراه بودیم. ما قبل از آغاز جنگ به افغانستان رفتیم و زمانی که جنگ آغاز شد نیز آنجا بودیم. ما در آنجا به افغانستانیها آموزش نظامی میدادیم و با آنها کار میکردیم. مدتی نیز در منظریه قم این دورهها را برگزار کردیم و سپس به پادگان امام حسین (ع) منتقل شدیم. در پادگان امام حسین(ع)، ساختمانی ویژه نهضتها بود که آن ساختمان به ساختمان افغانستانیها معروف شد و بنده فرماندهاش بودم.» این سخنان نشان میدهد که حمایت ایران از افغانستان در روزهای سخت جنگ نیز ادامه داشت.
حمایتهای قاطع و چندباره ایران و امام خمینی (ره) از کشور و مردم افغانستان موجب شد تا شوروی در جریان جنگ ایران و عراق، از صدام و ارتش بعث عراق پشتیبانی بیشتری کند و مواضع تندتری را علیه ایران اتخاذ کند. آیتالله خامنهای حدود هفت ماه پس از پایان اشغال افغانستان در دیدار رئیس جمهور موقت افغانستان و رهبران مجاهد افغانستانی با بیان اینکه ما در سختترین شرایط نیز، هیچ مصلحتی را بر مصلحت دفاع از افغانستان غلبه ندادیم، فرمودند: «در طول جنگ تحمیلی هشتساله، بخش عمده از زحماتی که متحمل شدیم، بهخاطر موضع قاطع و صریحی بود که در امر افغانستان داشتیم.»
حمایتهای ایران از افغانستان علاوه بر اتخاذ مواضع سیاسی و ارائه آموزشهای نظامی، پناه دادن به هزاران مسلمان در کشور بود.
** حضور مجاهدان افغانستانی در دفاع مقدس در روزهای اشغال
مردم و مجاهدین افغانستان نیز اگرچه روزهای سخت اشغال و جنگ را در کشورشان تحمل میکردند، اما به حمایت از نظام جمهوری اسلامی و مردم ایران در دوران دفاع مقدس پرداختند. تعداد بسیاری از افغانستانیها با حضور در یگانهای مختلف و با تشکیل تیپ ابوذر به مقابله با ارتش بعث عراق پرداختند.
افغانستانیها از نخستین روزهای دفاع مقدس، در جبهههای جنگ حضور داشتند. به طور مثال در عملیات پیروز «ضربت ذوالفقار» که دی ماه سال 59 و در منطقه عملیاتی میمک اجرا شد، رزمندگان افغانستانی در کنار نیروهای ارتش و سپاه نقشآفرینی کردند. در ادامه رزمندگان افغانستانی در یگانهای سپاه همچون لشکرهای 5 نصر خراسان، 21 امام رضا (ع) و 17 علی بنابیطالب (ع) قم سازماندهی شدند. در سال 64 نیز یگانی به نام تیپ ابوذر شکل گرفت که رزمندگان این تیپ مجاهدان افغانستانی بودند.
سردار حکیمجوادی فرمانده تیپ ابوذر در دوران دفاع مقدس میگوید: «من با چند نفر از مسئولین سپاه صحبت کردم که نیاز است برادران آموزشهای تخصصی ببینند و سپس سازماندهی شوند و به جبهههای خودمان جهت کسب تجربه اعزام شوند و سپس با همین سازمانشان به داخل افغانستان بروند.»
این طرح سردار حکیمجوادی توسط فرماندهان سپاه پذیرفته و وی مامور به تشکیل تیپ ابوذر شد. لذا افغانستانیهای مقیم تهران، قم، کاشان و حومهی این شهرها در پادگانهای سپاه دورههای آموزش تخصصی تخریب، شناسایی و... را گذراندند.
پس از طی دورههای آموزشی و تربیت فرماندهان، کادرهای این تیپ انتخاب شدند. عبدالرضا رحمانی و علی حکیم جوادی برادرِ سردار حکیم جوادی به همراه چند افغانستانی کادرهای اصلی این تیپ را تشکیل دادند و نیروها در قالب 4 گردان سازماندهی شدند و گروه نخست در اولین ماموریت در زمستان سال 64، به قرارگاه رمضان (قرارگاه عملیاتی برونمرزی سپاه) در غرب کشور اعزام و در محورهای پاوه، نوسود، قله شمشی و تپه شهیدان رجایی و باهنر خط پدافندی تشکیل دادند.
در فروردین سال 65 نیز گروه دوم به قرارگاه رمضان در غرب اعزام و در محورهای عملیاتی کلاشین، سه راه شهدا، سه راه لولان و قلعه سنگی عملیاتهای چریکی انجام دادند.
افغانستانیها از نخستین روزهای دفاع مقدس، در جبهههای جنگ حضور داشتند.گفته میشود بیش از 2 هزار افغانستانی در دوران دفاع مقدس در جبهههای نبرد به شهادت رسیدند و جانبار شدند. خونشریکی دو ملت ایران و افغانستان در جریان دفاع از حرم برجسته شد.
گفته میشود بیش از 2 هزار افغانستانی در دوران دفاع مقدس در جبهههای نبرد به شهادت رسیدند و جانبار شدند. پیکرهای مطهر برخی از این شهدا در گلزارهای شهدای قم، تهران و مشهد به خاک سپرده شد. خرداد ماه سال جاری پیکر شهید نسیم افغانی از رزمندگان لشکر 5 نصر خراسان که در عملیات والفجر یک در سال 61 به شهادت رسیده بود، تفحص شد. این رویداد بازتاب فراوانی در رسانهها و فضای مجازی داشت و همراهی دو ملت ایران و افغانستان در روزهای سخت را بار دیگر به نمایش گذاشت.
خونشریکی دو ملت ایران و افغانستان در جریان دفاع از حرم برجسته شد. با آغاز جنگ در سوریه و ظهور گروههای تروریستی – تکفیری، مجاهدان افغانستانی در قالب یگان «فاطمیون» وارد میدان شدند. هسته اولیه تیپ فاطمیون با 25 نفر شکل گرفت و اینها اولین نیروهایی بودند که به سوریه رفتند. ابتدا با گروههای عراقی کتائب سیدالشهدا (ع) و دیگر گروهها کار کردند و به عنوان دسته کوچکی در کنار آنها قرار گرفتند. بتدریج و پس از اینکه پیکر هر شهیدی به ایران و افغانستان بازگشت و در میان مردم تشییع شد، جوانان بسیاری برای حضور در سوریه مشتاق شدند و به تیپ فاطمیون پیوستند.
نام «فاطمیون» به این دلیل برای نیروهای افغانستانی مدافع حرم انتخاب شد که این تیپ در ایام شهادت حضرت زهرا (س) شکل گرفت. شهید صدرزاده گفته است: «بچهها میگفتند چون حضرت زهرا (س) غریب بود و در غربت شهید شد و ما هم در سوریه غریب هستیم، نام فاطمیون برازنده است.»
این تیپ در اواخر سال 93 و اوایل سال 94 با دستور سردار سلیمانی به لشکر ارتقا پیدا کرد و توان رزمی و نیروی انسانی آن افزایش یافت. نیروهای فاطمیون در عملیاتهای مختلفی در جبهه نبرد با داعش در کنار رزمندگان سوری، عراقی، لبنانی، پاکستانی و ایرانی حضور داشتند؛ اما صحنه برجسته خون شریکی مردم ایران و افغانستان، حضور نیروهای ایرانی در کنار افغانستانیهای لشکر فاطمیون بود که در کنار یکدیگر جنگیدند و خونهایشان بر زمین ریخته شد. شهیدان مصطفی صدرزاده و مرتضی عطایی از فرماندهان ایرانی تیپ فاطمیون بودند که داوطلبانه و با شناسنامه افغانستانی به سوریه رفتند و مدافع حرم شدند.
انتهای پیام/