شاعری که غزل را به جبههها برد
رضا اسماعیلی در یادداشتی نوشت: غزلهای نصرالله مردانی، شاعر بلندآوازه انقلاب، به دور از هر گونه اغراقی، مانیفست و مرامنامه شعر حماسی انقلاب است.
خبرگزاری تسنیم، رضا اسماعیلی، شاعر و پژوهشگر، به مناسبت بزرگداشت شب زندهیاد نصرالله مردانی، از شاعران پیشکسوت انقلاب، در یادداشتی نگاهی انداخته است به سلوک ادبی و کارنامه شاعری خالق «خوننامه خاک». یادداشت اسماعیلی به این شرح است:
مانیفست شعر حماسی انقلاب
در این نوشتار، نگاهی اجمالی به سلوک ادبی و کارنامه شاعری نصرالله مردانی(1)، شاعر نام آور انقلاب و دفاع مقدس خواهیم داشت. شاعری از شاعران نسل اول انقلاب با آثاری درخور و شایسته با عناوین: قیام نور، خون نامه خاک، آتش نی، ستیغ سخن، سمند صاعقه، قانون عشق، حافظ از نگاه نصرالله مردانی، گزیده ادبیات معاصر(شماره 11)، مست برخاستگان، و...
و اما بعد... اگر بخواهیم چیستی و هستی شعر حماسی انقلاب را مورد واکاوی و بررسی قرار دهیم، بی هیچ چون و چرایی، ناگزیر از مطالعه غزلهای حماسی شاعر بلند آوازه انقلاب، نصرالله مردانی هستیم که به دور از هر گونه اغراقی، مانیفست و مرامنامه شعر حماسی انقلاب است. اما قبل از پرداختن به سبک و اسلوب ادبی وی، برای روشنی افکندن بر بحث، ضروری است مقدمه ای در باره غزل و انواع آن داشته باشیم.
به شهادت پیشینه هزار ساله ادب پارسی، غزل یکی از فاخرترین، غنی ترین و باشکوه ترین قالب های ادبی است که ظرفیت والایی برای بیان مضامین غنایی و عاشقانه دارد.
تاریخ سرایش اولین غزل پارسی- به معنای اصطلاحی آن- به قرنهای سوم و چهارم هجری برمیگردد و نام شاعرانی همچون شهید بلخی (متوفی 325 ه.ق) و رودکی سمرقندی (متوفی 329 ه.ق) در شمار اولین غزلسرایان به ثبت رسیده است. پژوهشگران تاریخ ادبیات بر این عقیدهاند که اولین غزل زبان پارسی، غزل معروف شهید بلخی با مطلع زیر است:
مرا به جان تو سوگند و صعب سوگندی
که هرگز از تو نگردم، نه بشنوم پندی
بررسی سیر تکوینی و روند تکاملی قالب غزل خود محتاج نگارش مقالهای جداگانه است؛ ولی همین اندازه کافی است بدانیم که عدهای بر روی این نظریه پای میفشرند که غزل در سیر تکاملی خویش از قصیده جدا شده و به عنوان یک قالب ادبی مستقل تا به امروز به زندگی خود ادامه داده است. دیگر این که گفتهاند شعر پارسی بعد از اسلام، اصول وزنهای خود را از شعر عربی گرفته و ممکن است که غزل پارسی از غزل عربی اقتباس شده باشد. در این مورد مطالعه کتاب «المعجم» نگارش «شمس الدین محمد قیس رازی» خالی از فایده نیست.
بر سبیل تساهل میتوان گفت، غزل شکل تکامل یافته و پیراسته تغزل است. تغزل یا «پیش قصیده» گونه ابتدایی و ناقص غزل استقلال یافته امروزی است. تفاوت عمده غزل با تغزل در این است که غزل به عنوان یک قالب تکامل یافته ادبی از قابلیتهای والایی برای بیان مضامین گوناگون عرفانی، حماسی، سیاسی و اجتماعی برخوردار است؛ در حالی که تغزل به اقتضای وابستگی خود به قصیده، صرفاً برای بیان مضامین عاشقانه - عشق مجازی و زمینی - به کار میرفته است.
تولد غزل حماسی در عصر انقلاب
غزل به هر شکلی که جلوه کند، باز هم غزل است. یعنی در هیچ شرایطی نمیتواند از جوهره ذاتی و فطرت اصلی خود که «ایجاز» و «زیبایی» است، جدا شود؛ ولی باید قبول کرد که در هر عصری به جلوهای ظاهر میشود. برای مثال در عصر سعدی، کار غزل عاشقی کردن است و بس. اما در زمانه حافظ، غزل به رند قلندری میماند که در پناه عرفان، با دورویی و نفاق و ریا و... میجنگد. در دوران مشروطه، غزل در نقش یک مصلح اجتماعی و سیاسی، شمشیر زبان سرخ خویش را علیه استبداد از نیام روشنگری و آزادی خواهی برمیکشد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران دفاع مقدس- همچنان که شاهد بودیم- غزل در کسوت یک رزمنده، لباس رزم بر تن میکند و برای دفاع از آب و خاک و ناموس این ملت به جبهه میرود. بعد از پذیرش قطعنامه و پایان جنگ تحمیلی نیز، گونه دیگری از غزل شکل میگیرد که به «غزل اعتراض» معروف می شود که باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت.
در ادوار مختلف تاریخی و به اقتضای شرایط سیاسی – اجتماعی حاکم بر جامعه، غزل در گونههایی چون عاشقانه، عارفانه، اجتماعی و سیاسی ظهور و بروز پیدا کرده است؛ ولی «غزل حماسی» از ابداعات ادبیات انقلاب اسلامی است که با امتزاج «حماسه و عرفان» در دوران دفاع مقدس متولد شد.
در عصر انقلاب اسلامی و در هشت فصل عشق، غزل در رکاب شاعری از شاعران نسل انقلاب که رایت «نصرمن الله» را بر دوش گرفته بود، رزم جامه میپوشد و در قامتی حماسی به جلوه در میآید. این شاعر کسی نیست جز «نصرالله مردانی». شاعری که مؤمنانه «مانیفست شعر حماسی» انقلاب را تدوین کرد و با فراخوان واژگانی سرخ، «قیام نور» را در گوش زمان روایت کرد.
شاعری تصویرگر و ترکیبساز
دکتر جلیل تجلیل، استاد برجسته دانشگاه تهران و از پژوهشگران برجسته ادبیات، در باره مقام و جایگاه ادبی زندهیاد نصرالله مردانی میگوید: «به راستی که در اوراق شعر این شاعر دلسوخته، ورقی نمیتوان یافت که اشتغال و درد درونی او زیر خاکستر بماند. شاعری است دلسوخته و چشم صبر به خدا دوخته و در برابر دشمنان افروخته است.
غزلهای او از نظر سبک شعری ترکیبی است از سبک هندی و خراسانی و تلفیقی از خاقانی و جامی...بانگ بلندی که چامههای او را برجستگی میدهد، ندای الله اکبر است و تقویت حماسه و سلحشوری ایمانی و دوری از دیوانی که زرق و برق دینوی آنها را به لجن کشیده است. او «شعر مدح» نگفته، اما اگرخواسته مدح گوید، مدح پاکان و معصومان (س) است. تصویر عدل و داد امام زمان(عج) است و انعکاس نغمه آسمان... ترکیبسازی و تصویر پردازی مردانی بسی دلانگیز است و ابتکاری؛ مردانی در این کار ابتکار را به اوج می رساند و ایماژهای او از یک سو رنگ و بو از سبک هندی برده است و از دیگر سو از شعر معاصر تحفهها آورده است. او در آفرینش استعاره و اسنادهای مجازی بسی قوی دست است. در یکی از غزلها، دل را کتیبه خورشید روزگاران و صدای خون آن را آیههای قرآن دانسته است.» (2)
«نصرالله مردانی»، یکی از شاخصترین شاعران حماسهسرای انقلاب اسلامی است. این شاعر متعهد و نامآور، با سرودههای حماسی برجسته خود در دوران دفاع مقدس درخشید و با آفرینش آثاری چون « قیام نور» و «خوننامه خاک»، دِین خود را به انقلاب و دفاع مقدس به شایستهترین صورت ادا کرد. او به غزل که پیش از این صبغهای غنایی داشت، با اوزان پرطنطنه، تصویرآفرینیهای بدیع و ترکیبسازیهای نو، هویتی حماسی بخشید و از ظرفیتها و قابلیتهای این قالب ادبی برای به تصویر کشیدن حماسههای دوران دفاع مقدس نهایت بهره را برد.
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوى جبهه یاران
در شط سرخ آتش نعش ستاره میسوخت
خون نامه نبرد است آیین پاسداران
در کربلاى ایثار مردانه در ستیزند
رزمآوران اسلام با خیل نابکاران
در شام سرد سنگر روشن چراغ خون است
اى آب دیده! تر کن لبهاى روزهداران
در رزمگاه ایمان با اسب خون بتازند
تا وادى شهادت این قوم سربداران
گلگونه شهیدان با خون گل بشویید
تا سرختر نماید رخسار روزگاران
هابیلیان کجایید قابیل دیگر آمد
ننگ است جان سپردن در دخمه تتاران (3)
مردانی که دل سپرده انقلاب، امام، شهیدان و از سنگرنشینان جبهه قلم بود، در طول دوران پر افتخار دفاع مقدس با هنرمندی تمام و با بهرهگیری از ظرافتها و ظرفیتهای نامکشوف غزل، «حماسه نامه عشق» را سرود. پیش از او، قالب غزل تنها محملی برای بیان مضامین عاشقانه، عارفانه، سیاسی و اجتماعی بود ، ولی مردانی با کشف قابلیتهای والای این قالب اصیل ادبی توانست روح حماسه را در کالبد غزل بدمد و به «غزل حماسی» تشخص ویژهای ببخشد که پیش از آن سابقه نداشت.
کار بزرگی که مردانی در عرصه غزل کرد، بیشباهت به کار فردوسی در عرصه مثنوی نیست؛ چرا که فردوسی با بهرهگیری از قالب مثنوی، شاهکاری بی بدیل به نام «شاهنامه» را سرود. مردانی نیز با کشف قابلیتهای ارجمند غزل پارسی، اثری حماسی به نام «خون نامه خاک» را سرود.
بدون هیچگونه تردیدی میتوان گفت که اگر در تاریخ ادبیات ایران، غزل سیاسی با نام «فرخی یزدی» پیوند خورده است، نام بلند «مردانی» نیز به عنوان یکی از بنیانگذاران غزل حماسی در تاریخ ادبیات معاصر به ثبت خواهد رسید. چنان که دکتر اسماعیل حاکمی با تأیید این نکته میگوید: «هر چند بیشتر اشعار مردانی در قالب غزل است، ولی همان طور که در دوران مشروطیت، شعرای نهضت ملی عصر مشروطه از قالب غزل برای مبارزه با نظام استبدادی آن زمان استفاده کردند و بزرگترین شاعران آن دوره مثل: عشقی، عارف و دهخدا در قالب غزل مضامین حماسی خلق کردند، در دوران پیروزی انقلاب اسلامی هم شعرایی – از جمله آقای مردانی – و دیگر شعرای دوره انقلاب از قالب غزل برای سرودن مضامین انقلابی استفاده کردند و تحولی در این نوع شعر که شعر عاطفی و غنایی بود ایجاد کردند و رنگ حماسی به این نوع شعر دادند.»(4)
از «قیام نور» تا «خون نامه خاک»
بی هیچ اغراقی میتوان گفت خالق «قیام نور» و «خون نامه خاک»، در حوزه غزل حماسی، شاعری جریانساز و تأثیرگذار بود. مردانی با ابداعات زبانی خود – به خصوص ترکیبسازیهای خلاقانه – شعر دفاع مقدس را ارتقا بخشید و بر ذهن و زبان شاعران نسل بعد از خود تأثیری غیرقابل انکار گذاشت؛ تأثیری که حتی در شعر بعضی از شاعران امروز نیز قابل بررسی است.
او با اعتقاد و باوری که به امام، انقلاب و نهضت اسلامی داشت، برای دفاع و پاسداری از آرمانهای بلند انقلاب اسلامی و رساندن فریاد حقانیت ملت ایران به گوش جهان پا به این عرصه مقدس گذاشت و تا آخرین نفس – ثابت قدم و استوار- در این سنگر باقی ماند و به مجاهدت پرداخت. اشعار مردانی به رنگین کمانی از عشق و حماسه می ماند که بر فطرت انسانهای آزاده نقش می بندد و بر لوح زمان جاودان میماند. اصلیترین مضمونهای حماسی - سرودههای این شاعر متعهد مضامینی چون اسلام، انقلاب، امام، رزمندگان، جانبازان شهیدان و ارزشهای بر آمده از بطن انقلاب است.
نمونههای زیر گواه صادقی بر این ادعاست:
صدای سم سمند سپیده میآید
یلی که سینه ظلمت دریده میآید
*
از خوان خون گذشتند، صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند، آن سوی جبهه یاران
*
ای یلان صف شکن! اسطوره شد ایثارتان
کوه آهن آب شد در عرصه پیکارتان
*
بخوان سرود شهادت به نام بیداری
که میر قافله دارد پیام بیداری
*
جنگ جنگ است بیا تا صف دشمن شکنیم
صف این دشمن دیوانه میهن شکنیم
*
ای ظفرمندان! ظفرمندانه در سنگر به پیش
ای سواران سحر، گردان نامآور ! به پیش
*
ما خلقهای کشور خون و شهادتیم
تمثیلی از حماسه و ایثار و وحدتیم
پرواز در ملکوت «گمشدگان»
نصرالله مردانی پس از عمری تنفس در فضای شعر و ادب، سرانجام در اسفند ماه سال 1382 پس از زیارت شهیدان خدایی و کربلایی، سر بر آستان جانان نهاد و در آغوش رحمت الهی در کربلای مُعلی آرام گرفت.
با آرزوی آمرزش و آرامش برای شاعری که پرچم سرخ حماسه را بر «ستیغ سخن» به اهتزاز درآورد، این نوشتار را با بازخوانی غزل «گمشدگان» که یکی از زیباترین غزل های او و به تعبیر سیدحسن حسینی نشانه تسلط او بر سخن است، به پایان میبرم:
این غنچه گل از چمن گمشدگان است
آلاله سرخ دمن گمشدگان است
هر برگ گل سرخ که افتاده در این باغ
تن پاره ای از باغ تن گمشدگان است
صبحی که از آن روح فلق، سرخ برآید
آئینه گلگون بدن گمشدگان است
جاویدترین قصه ناگفته هستی
شیرین سخنی از دهن گمشدگان است
گفتی که از این گمشدگان نیست نشانی
هر لاله نشان از کفن گمشدگان است
از خویش برون، گمشده خویش مجوئید
در خانه دل ها وطن گمشدگان است
عطری که در آمیخته با فطرت گلها
بویی است که از پیرهن گمشدگان است
در غربت عالم نتوان زیست به شادی
شادی همه در انجمن گمشدگان است
شب سوز شبهایی، که فشاند گل خورشید
برخی ز فروغ سخن گمشدگان است
خود باختن و رفتن و از خویش گذشتن
معنای شدن، در شدن گمشدگان است (5)
__
پانوشت ها:
1 - نصرالله مردانی (تولد: اول فروردین 1326، کازرون - وفات: 19 اسفند 1382، کربلا) چهره ماندگار ادبیات ایران در سال 1382 و شاعر ایرانی است. اشعار مردانی بیشتر در زمینهٔ حماسی و انقلابی است. نصرالله مردانی از شاعران به نام معاصر است وی تحت تأثیر غزلهای نو شاعر همشهریاش محسن پزشکیان به غزل روی آورد و به علت پیوند زیبای حماسه و غزل مشهور است. کتاب «خوننامهٔ خاک» اثر مردانی در سال 1364 به عنوان کتاب برگزیدهٔ سال انتخاب شد. مردانی در سال 1382 در کربلا درگذشت و در کازرون به خاک سپرده شد.(دانشنامه آزاد)
2 – آن یار دلنواز، یادنامه نصرالله مردانی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، 1387، صص213 تا 217.
3 - قانون عشق، نصرالله مردانی، تهران، صدرا، چاپ اول، 1376، ص 199.
4 - آن یار دلنواز، یادنامه نصرالله مردانی، تهران، سوره مهر، چاپ اول، 1387، ص 209.
5 – سیدحسن حسینی، گزیده شعر جنگ و دفاع مقدس، تهران، سوره مهر، چاپ اول، 1381، صص 303 و 304.
انتهای پیام/