تلخ و شیرین زندگی مردی که «پدر علم سلولهای بنیادی ایران» نام گرفت
کتاب «سلولهای بهاری» گوشهای از حجم عظیم تلاش دانشمند بزرگوار، دکتر بهاروند را راویت کرده است. این کتاب توسط انتشارات راه یار به چاپ رسیده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «سلولهای بهاری»؛ خاطرات تولید و توسعه سلولهای بنیادی به روایت دکتر حسین بهاروند، پدر دانش سلولهای بنیادی ایران، مدتی پیش، توسط انتشارات راه یار منتشر و روانه بازار نشر شد.
دکتر بهاروند، استاد ممتاز و مؤسس پژوهشکده زیستشناسی و فناوری سلولهای بنیادی پژوهشگاه رویان، در سال 1376 به پژوهشگاه رویان پیوست و پس از چند سال پژوهش، در سال 1382 توانست برای اولینبار در ایران سلولهای بنیادی رویانی انسانی را تولید کند. در سال 1387 نیز به همراه همکارانش موفق به تولید سلولهای بنیادی پرتوان القائی انسانی شد. این فعالیتها او و همکارانش را قادر ساخت تا شاخههای مختلف پزشکی بازساختی را در ایران پایهگذاری کنند. وی تاکنون بیش از 30 جایزه ملی و بینالمللی از جمله جایزه رازی، خوارزمی، آیسسکو، آکادمی علوم جهان (TWAS)، یونسکو و جایزه مصطفی(نشان عالی علموفناوری جهان اسلام) دریافت کرده است.
محمدمیلاد غیاثی، فعال فرهنگی و مدیر کانون رهپویان کلام نوین یزد، در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری تسنیم، قرار داده است، نگاهی به این کتاب داشته که در ادامه میخوانید:
1. وقتی پیشرفتی را میبینیم گویا قله یک کوه یخ هست و فقط شما نوک قله را میبینید و از حجم عظیم زیر آب بیخبرید. کتاب «سلولهای بهاری» گوشهای از حجم عظیم تلاش دانشمند بزرگوار آقای بهاروند را به قلم کشیده است. این کتاب دارد از تاریخ شدن و شکلگیری یک دانشمند در دل محرومیّتها میگوید؛ دانشمندی که نه در خارج از کشور و یا در دل یک خانواده ثروتمند و یا مدرسه خاص و یا دانشگاه با بورسیه و امکانات فوقالعاده، نه هیچکدام، نیامده؛ حسین بهاروند از یک خانواده کارگری آمده است. لُر خطّه خرمآباد است که روزها و شبهایی را گذرانده که جا برای درس خواندن نداشته و باید کیلومترها راه میرفته تا زیر درختی را برای مطالعه پیدا کند.
2. حسین بهاروند استقلال و اقتدار را برای کشورمان فراهم کرده است، امّا هرکسی توان این کار را ندارد. تو باید در ساخت شخصیتی خود استقلال را درک کرده باشی تا بتوانی یک ملّت را مستقل کنی. حسین بهاروند برای استقلال مالی خود روزها دستفروشی کرده است، در مزارع وجین کرده است و سر میدانها، برای کارگری ایستاده است تا دستش در جیب خودش باشد.
3. کتاب «سلولهای بهاری» یک مطالعه موردی «تربیت در میدان» هست و عناصر شخصیّت دانشمند ما را به خوبی به تصویر کشیده است. علاقه وافری که حسین بهاروند به کوه رفتن و «فتح قلّهها» دارد بیربط به نوآوریهای علمیاش و دست یافتن به دست نایافتههای علمی نیست... گویی او در هر بار به قله رفتن، تمرین برای فتح قلههای علمی میکرده است.
4. نکته جالب توجه در مسیر رشد این دانشمند عزیز مبتنی بر حس و علاقه پیش رفتن بوده است. او راهنمای خاصّی نداشته است و خودش بوده است و خودش. دنبال علاقههایش رفته است و عجیب هست که در انتخاب استاد و دروس و رشته و حتی کلاسها و کلاسهای اضافه، یک کلیت و همبستگی و ارتباطی وجود دارد که آینده این شخصیّت ممتاز را ساخته است.
5. امروز نام پژوهشگاه رویان را کم و بیش شنیدهایم، امّا تاریخ شفاهی شکلگیری آن و زحمات آن را جایی ندیدهایم و یک لایه عمیقتر زحماتی که پشتوانه شکلگیری این مرکز بوده است و چقدر این حرکتها مهم هست؛ آن جایی که در کتاب میگوید جهاد دانشگاهی پول زیادی برای تخصیص به بخش تحقیقات که رویان باشد، نداشت. امّا اساتید معارف جهاد دانشگاهی حقالتدریس خودشان را برای هزینههای رویان به جهاد بازمیگرداندند.
6. نکته قابل توجه دیگر، حضور جوانان و عشق و علاقهای که به تحقق اهداف بزرگ داشتن موج میخورد. بهاروند در جایی از کتاب میگوید آقای کاظمی آشتیانی، راهانداز رویان در زمان عضویت در جهاد دانشگاهی و شکلدهی به رویان، دانشجوی کاشناسی ارشد فیزیوتراپی است. این مطلب برای خیلی از امروزیها، باورنکردنی است.
7. محقق و نویسنده کتاب در ابتدا خودش را جانباز «روایت فتح» مینامد و مقایسهای بین جنگ و پیشرفتهای علمی. شاید ابتدا تلاش دانشمندان سلولهای بنیادین برایمان قابل فهم نباشد و یا با تعارف و مسامحه بگوییم بله، زحماتی کشیدهاند، اما کتاب تصاویری را به رُخَت میکشد که تو درمانده از فهمش هستی. برای یک سفر به خارج از کشور و حضور در یک آزمایشگاه، آقای دکتر بهاروند و همسرشان مجبور میشوند دختر نوزاد خود را که چند وقتی بیشتر نیست به دنیا آمده است، رها کنند و به سفر بروند تا مبادا این فرصت را از دست بدهند و عجیبتر اینکه بهاروند میگوید گرچه پس از شش ماه بازگشت از استرالیا، نیز پنج سال اول زندگی دخترم را ندیدم و او در شیراز پیش پدر و مادر همسرم بود (مدت زمانی که تولید سلولهای بنیادین طول کشیده است.)
8. گرچه در فصول آخر کتاب ماجرای مرگ همسر ایشان، کام خواننده را تلخ میکند، چه آنکه مرگ تلخ هست، امّا مرگ دردناک، تلختر و تعجب و شگفتی خواننده آنجا بیشتر میشود که همسر ایشان 25 سال با یک بیماری سخت دستوپنجه نرم میکند و در همه این سالها، کانون خانواده را برای رشد چنین دانشمندی گرم نگه میدارد و فراتر از این، این زوج یک همافزایی علمی و همراهی عجیبی در پیشرفت عرصههای علمی تحقیقاتی یکدیگر دارند و همسر ایشان نیز سالیانی ریاست بانک ذخایر سلولی را برعهده داشتند.
9. در پایان کتاب که یادداشتی از قهرمان داستان است، او مینویسد: آنچه خواندید حاصل تلاش پدر و مادر و فرزند و همسر و برادران و خواهران و همکاران اساتید و... است و به راستی همه در پیشرفت، سهم خودشان را دارند و تاریخ شفاهی آمده است تا به ما بگوید سهم خودت را کم و بیمقدار نبین.
10. کتاب «سلولهای بهاری» بیش از همه، برای کسانی که میخواهند تمدنسازی کنند، آموزنده است؛ زیرا در واقع دارند با زندگی یک تمدنساز آشنا میشوند؛ چگونه از نقطه صفر شروع میکند و به بیمارستان سلول درمانی میرسد و پُر واضح است که تمدن خشت خشت ساخته میشود. حسین بهاروند با عشق و علاقه به عرصهای که نیاز کشور هست، میپردازد. او ضرورت را درک کرده است. برای رسیدن به آنچه باید، تلاش بیوقفهای دارد. این تلاش، تلاش نیست؛ جهاد است؛ چون همواره با فداکاری و از خودگذشتگی همراه است. از خود زدنها را در مسیر بسیار میبینم. او پراکندهکاری نمیکند. به شدت بر هدفش متمرکز است و شاید نکته فوقالعادهای که باید بیشتر به آن دقت کنیم او هنرِ «شاگردی کردن» خوب میداند. او میداند که نمیداند، اما ندانستن باعث ضعف او نمیشود؛ باعث احساس حقارتش نمیشود که برعکس، بر تلاشش میافزاید. وقتی نمیداند، در مقابل منابع علمی خارج از کشور متواضعانه شاگردی میکند، اما شاگردی به معنایی که روزی خودش استاد شود، نه اینکه به ترجمه کردن علم قانع شود و یا افتخار کند و بگوید کافی هست. نه، او میرود تا با شاگردی، به استادی برسد و در این مسیر علم و عملش توأمان است. محقق صرف نیست. هم محقق هست، هم درمانگر. علم را برای علم نمیخواهد و از سوی دیگر به هویّت بینالمللیاش توجه دارد؛ به اینکه با نوشتن مقالات و شرکت در همایشها و کنگرهها و سمینارها سرش را بالا بگیرد و برای کشور افتخار بیافریند.
علاقهمندان جهت تهیه کتاب «سلولهای بهاری»، علاوه بر کتابفروشیها، میتوانند از طریق صفحات مجازی ناشر @raheyarpub و سایت vaketab.ir نسبت به سفارش کتاب اقدام کنند. همچنین در صورت نیاز میتوانند با شماره 02142795454 تماس بگیرند.
انتهای پیام/