غمنامهای برای دکتر سیدحسین فاطمی/ کسی که در تسلط به قرآن و فقه شیعی کمنظیر بود
احمد خواجهایم نوشت: استاد دکترسیدحسین فاطمی، دانشمند بینظیری بودند و میتوانم بگویم در تسلط به قرآن و در نهجالبلاغهشناسی و عربیدانی و فقه شیعی کمنظیر بودند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، سیدحسین فاطمی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، دیروز(جمعه 28 خردادماه 1399) درگذشت. احمد خواجهایم، عضو هیئت علمی دانشگاه حکیم سبزواری و از شاگردان مرحوم سیدحسین فاطمی در یادداشتی که آن را در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است، به گوشهای از سوابق علمی و مراتب اخلاقی دکتر فاطمی پرداخته است که در ادامه میخوانیم:
آه و دردا که چراغ من تاریک بمرد
باورم کن که ازین درد بتر کس را نه
دریغ و درد
از آن آزادمرد
آن دانشمند بیادعا
فروتن سربلند
کمگوی گزیدهگوی
کلام کوتاهش کلید گشایش گرهها بود.
رک و شجاع و جوانمرد
افسوس، افسوس!
همه دانشجویانش نگاهی خاص به اوداشتند. حرمت میداشتند و هیبتش را با مهربانی پاس مینهادند.
علم و ایمان و خرد در او جمع بود.
پروازش بیهنگام بود. به ذهن کسی هم نمیرسید.چنان مینمود که هنوز میتوانست چراغ فضل و فضایلش سالها نورافشانی کند.
افسوس که تقدیر رقمی دیگر زد!
چه خاطرات شیرینی که با او نداشتیم و چه حظها که از محضرش نمیبردیم!
خداوند روح بلندش را در حضرت خودش شاد و آسوده بدارد.
دردانهای از دست رفت
خداوند به بازماندگانش صبر عطا فرماید.
استاد دکتر سیدحسین فاطمی، دانشمند بینظیری بودند و میتوانم بگویم در تسلط به قرآن و در نهجالبلاغهشناسی و عربیدانی و فقه شیعی کمنظیر بودند. به این حقیر از همان دوران دانشجویی کارشناسی نظر محبت و لطفی داشتند و این دلیلش درس تأثیر قرآن بود که تا جایی که یادم هست بیتی را خواندند و آیه مربوطه یادشان نیامد، من دهنلقی کردم و نخود آش شدم؛ جوانی و خامی کردم آیه را گفتم. استاد که گویا اصلاً و ابداً انتظار نداشتند دانشجوی یک لاقبای بیسوادی که این حقیر باشم آن هم اولین جلسه حضورم جلسه هفتم کلاس باشد (تازه از جبهه برگشته بودم) چنان خیره نگاه کردند که زهرهام آب شد و این شد سرآغاز دلدادگی.
همواره در طی این سالها با ایشان در تماس بودم. در همایشها افتخار میدادند که در هتلها من با ایشان در یک اتاق باشم و آخرین پیام را دو روز قبل از درگذشت ایشان برایشان فرستاده بودم که متأسفانه بیجواب ماند.
در چهار پنج رساله دکتری که این حقیر راهنما بودم دعوت میکردم و از راه لطف به عنوان استاد داور به سبزوار میآمدند یعنی با ماشین خودم یا ماشین دانشگاه از مشهد به سبزوار میرفتیم.
خیلی دلم سوخت برای درگذشت نابهنگام ایشان، خیلی دلم گرفت و اشک هم آرامم نکرد.
اف بر این دنیا که همهاش درد و رنج است
خدایش رحمت کناد و در بهشت برین جای دهاد!
انتهای پیام/