بیانیه گام دوم نقشه راه تمدّن‌سازی اسلامی است/ "گفتگوی تمدّن‌ها"بر درک ناصحیحی از معنای تمدن استوار شده است

بیانیه گام دوم نقشه راه تمدّن‌سازی اسلامی است/ "گفتگوی تمدّن‌ها"بر درک ناصحیحی از معنای تمدن استوار شده است

پژوهشگر فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق(ع)، معتقد است رویکرد تمدّنی به مهدویت، وجه تمایز بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از سایر مدل‌های بدیل است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که برخی به درستی از آن به مثابه نقشه راه و منشور اندیشگی انقلاب در چلّه دوم حیاتش نام برده‌اند، مشتمل بر فرازهای متعددی است که پرداختن به هر یک از آن‌ها می‌تواند و باید آغازگر فصل جدیدی در تاریخ ما باشد. مقام معظم رهبری در این بیانیه راهگشا و مهم بیش از هر چیز بر لزوم نزدیک کردن انقلاب به آرمان بزرگش یعنی ایجاد تمدّن نوین اسلامی تاکید می‌کنند.

در گفتگوی حاضر با محمدهادی همایون، عضو هیأت علمی دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)، شاخصه‌های تمدّن نوین اسلامی و رویکرد تمدّنی مقام معظم رهبری به مساله مهدویت کاویده شده است که در زیر می‌خوانیم:

در بخشی از متن بیانیه گام دوم انقلاب به صراحت ذکر شده که این منشوری است برای دومین مرحله خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی، به نظر شما چه نسبتی میان این 3 مفهوم برقرار است و آیا تقدّم و تاخر زمانی هم بر آنها مترتّب است و باید تمدن‌سازی را گام سوم و نهایی انقلاب به شمار آورد یا باید آنها را همپایه و در عرض یکدیگر دید؟

به نظر من برای رسیدن به کنه این مساله و تبیین هرچه بیشتر اندیشه‌های رهبر انقلاب درباره "تمدّن‌ نوین اسلامی" باید بیانیه گام دوم انقلاب را در کنار سایر بیانات حضرت آقا در خصوص آرمان تمدّن‌سازی اسلامی درنظر گرفت. به طور کلی حضرت آقا برای رسیدن به الگوی تمدّنی مورد نظرشان نقشه راهی 5 مرحله‌ای ترسیم کرده‌اند که از وقوع انقلاب اسلامی شروع می‌شود و به نظام اسلامی می‌رسد که ما تاکنون این دو مرحله را پشت سر گذاشته‌ایم و مرحله‌ای که اینک در آن قرار داریم دولت اسلامی است که با اتفاقات مبارکی که در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری رقم خورد بسیار امیدواریم که این مرحله هم به خوبی سپری شود و ما برسیم به مراحل چهارم و پنجم که مرحله جامعه‌سازی و تمدن‌سازی است. اما آنچه در این مقطع زمانی برای ما حائز اهمیت است و باید آن را با دقت و وسواس دنبال کنیم توجه به ابعاد پیدا و پنهان دولت اسلامی است که اگر به درستی محقق نشود اختلال جدی بر سر راه تمدّن‌سازی اسلامی به وجود می‌آید چون این امری بدیهی است که اخلاق و رفتار دولتمردان بر روی اخلاق و سبک زندگی مردم تاثیر مستقیم دارد و از برهم‌کنش مردم و مسئولان است که دولت اسلامی رنگ تحقق می‌پذیرد. اگر ما موفق شدیم که دولت و جامعه انسانی خودمان را وفق آرمان‌ها و آموزه‌های اصیل اسلامی بسازیم بدون شک سایر جوامع در کشورهای مختلف دنیا هم از ما الگو می‌گیرند و آن وقت است که ایده تمدّن نوین اسلامی به سرانجام مطلوبش می‌رسد. این را هم توجه داشته باشیم که در بحث تمدّن اسلامی آنچه بیش از همه مورد توجه و تاکید مقام معظم رهبری است گستردگی جغرافیایی و عمق نفوذ آن در اندیشه و سبک زندگی آحاد مردم است یعنی هم دامنه شمول و هم دایره نفوذ آن باید در کنار یکدیگر مورد توجه قرار بگیرد.

-در حقیقت لایه‌های سه‌گانه خودسازی، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی که در مفاد بیانیه گام دوم انقلاب به آن تصریح شده است، متوقف بر پیاده‌سازی الگوی 5 مرحله‌ای است و از همین‌جا است که بحث انتخابات و تشکیل دولت حقّه اسلامی برجسته می‌شود.

بله دقیقا. در واقع مقام معظم رهبری با طرح سطوح سه‌گانه فرد، جامعه و تمدّن می‌خواهند بر اهمیت مسئولیت فرد فرد مردم و مسئولان انگشت تاکید بگذارند و اگر ما از این مساله غافل شویم و نتوانیم منویات آقا را در این زمینه وفق زمان‌بندی و استراتژی مشخصی دنبال کنیم، دیگر نمی‌توانیم به آرمان تمدّن سازی اسلامی نوین دل ببندیم. در نظریه حضرت آقا که مستند به آیات و روایات و مبانی دینی ما هم هست بحث دولت‌سازی و اصلاح ساختارهای معیوب قوه مجریه اهمیتی درجه اول دارد. این روایت در بین ما مشهور است که الناس علی دین ملوکهم و یا این فرمایش حضرت امیر(ع) که اَلنّاسُ بِاُمَرائِهِمْ اَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبائِهِمْ (مردم، به دولتمردان خود شبیه‌ترند تا به پدرانشان) بنابراین اگر قرار است ما به سمت تمدّن اسلامی برویم حتما نیازمند تقویت و هم‌افزایی مردم و دولت هستیم. مسئله اصلی هم در امر دولت اسلامی مسئله اخلاق کارگزاران است البته قطعا خیلی اجزای دیگر مثل نظام بروکراسی و مجاری حاکمیتی هم هست که در بحث اسلامی کردن دولت مهم است اما آن چه در مدل حضرت آقا جایگاه برتر را دارد و بسیار مورد تاکید ایشان است همین موضوع اخلاق کارگزاران است یعنی اگر کارگزاران اخلاقشان اخلاق اسلامی باشد این تاثیر می‌گذارد روی جامعه اسلامی و نهایتا ما را به آن سمت می‌برد.

در بخشی از بیانیه گام دوم عبارتی هست دایر بر اینکه آرمان بزرگ انقلاب، ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای ظهور است؛ به نظر شما چه نسبتی میان تمدّن و جامعه مهدوی وجود دارد؟

سوال بسیار خوبی است چون این از آن دست مسائل عمیق در این بیانیه بسیار مهم است که نشان می‌دهد موضوع تمدّن نوین اسلامی، یک موضوع رها در تاریخ و سرگردان در فضا نیست که ما فقط به دنبال این باشیم که شرایطی برای زیست بهتر خودمان در زمین فراهم کنیم و نام آن را هم تمدّن بگذاریم البته که این امر در تمدّن اسلامی حاصل خواهد شد اما این بی‌مبنایی و بی‌پایه بودن نظری شایسته تمدّنی که قرار است ادامه حیات بدهد و به رشد و بالندگی روزافزون برسد، نیست به همین دلیل در یک نگاه دقیق‌تر تمدّن نوین اسلامی در واقع باید مقدمه رسیدن به جامعه ظهور باشد. ما وقتی به سمت ظهور می‌رویم معنای ضمنی‌اش این است که نمی‌خواهیم در همین حدّ فعلی متوقف شویم بلکه پیوسته خط روشن آرمان‌های بلند اسلامی را دنبال می‌کنیم. به نظر من آن چیزی که در ادبیات حضرت امام(ره) زمینه‌سازی ظهور نامیده می‌شد یا حضرت آقا اسمش را تمدّن نوین اسلامی گذاشته‌اند با حکومت ظهور حضرت حجت(عج) هیچ تباینی با هم ندارند و در حقیقت یکی هستند.

این شاخصه‌های تمدنی مورد نظر مقام معظم رهبری چیست و چطور می‌توان این شاخصه‌ها را در ارکان اجرایی و تقنینی انقلاب پیاده کرد؟

 ببینید! ما بر سر مفهوم تمدّن یک مشکل نظری داریم که ابتدا باید آن را برطرف کنیم چون گاهی خلط میان مفاهیم برای ما دردسرساز می‌شود. مراد ما از تمدّن با آن چه اکنون ذیل عنوان تمدّن غربی از آن یاد می‌شود 180 درجه متفاوت است و این مشترکات لفظی نباید رهزن فکر ما بشود. آنچه ما از تمدّن نوین اسلامی می‌فهمیم را این طور می‌توان تبیین کرد که از آغاز ظهور اسلام، همواره معیارها و شاخصه‌هایی برای رشد و پیشرفت وجود داشته است که حضور آن‌ها در تمدّن اسلامی برای همه دوران‌ها لازم و واجب است و نبود هر کدام از این شاخصه‌ها می‌تواند مسیر پیشرفت و ترقّی تمدن اسلامی را به چالش بکشاند، از جمله محوریت قوانین قرآنی، به کارگیری خرد جمعی، علم، اخلاق، مجاهدت در راه خدا، پرهیز از تحجر و جزم‌اندیشی، ایجاد رفاه عمومی، بسط عدل، دوری از اقتصاد مبتنی بر ربا و تکاثر و... اما همگام با پیشرفت بشر، قطعاً معیارها و شاخصه‌های جدیدی نیز مطرح شد که اگر تمدّن اسلامی قصد پیشرفت در دنیای مدرن را دارد، ناگزیر از توجه به آن‌هاست. مقام معظم رهبری نیز با درک مقتضیات زمان، پیوسته ضرورت توجه به مسائل نوظهور را در رأس برنامه‌های خودشان قرار داده‌اند که یکی از ستبرترین آن‌ها مسأله تمدّن نوین اسلامی است که تحقق آن طبعاً اهتمام نظری و ضرورت توجه به مسائل نوینی را می‌طلبد از جمله ابتکار و خلاقیت، توجه به رسانه‌های مدرن، هنر، سینما، بهبود روابط بین‌الملل، صدور احکام فقهی مناسب با نیازهای جدید بشری و غیره که همگی آنها نیز باید با نگاه به جامعه مهدوی و زمینه‌سازی برای ظهور دنبال شود.

در واقع وجه ممیّز و شاخصه اصلی تمدّن اسلامی از نظر شما همین مساله مهدویت و زمینه‌سازی برای ظهور است؟

بله. همان طور که عرض کردم ما در این زمینه با معضلات اندیشگی مواجه هستیم که اول باید آن را برطرف کنیم چون فضلای ما نوعا با نگاهی پسینی و براساس شاخص‌های تمدّنی جهان غرب به اصطلاح‌سازی و جعل تعابیر پرداخته‌اند یعنی مثلا ابتدا رفته‌اند اتفاقات قرون 16 و 17 در جهان غرب را بررسی کرده‌اند و از دل مطالعه سیر تحول و تطور نظام فکری و فرهنگی اروپا به بازتعریف یک سری شاخص‌ها پرداخته‌اند که اگر امروز بخواهیم آنها را مثلا روی الگوی کشورداری حکومت‌های بنی‌امیه و بنی‌عباس پیاده کنیم باید بگوییم آنها هم متمدّن بوده‌اند در حالی که می‌دانیم این‌طور نیست. می‌خواهم بگویم اگر ما برای موضوع تمدّن یک مبنای نظری محکم نداشته باشیم (که به نظر من آن مبنا همین مساله مهدویت و حکومت جهانی آخرالزمان است) در بررسی گذشته و اکنون خودمان به مشکل برمی‌خوریم و طبعا نمی‌توانم جهت‌گیری صحیحی برای آینده داشته باشیم.

  با این شاخص‌هایی که برشمردید به نظر می‌رسد که شما با نظریه معروف هانتینگتون موسوم به "جنگ تمدن‌ها" همراهی بیشتری دارید تا فی‌المثل "گفتگوی تمدن‌ها"  آیا منظور شما را درست متوجه شدم؟

چیزی که من از الگوی کلی تمدّن در تاریخ بشری می‌فهمم این است که ما در طی قرون یک جریان دائمی و بلانقطاع داشته‌ایم که اسمش را می‌شود گذاشت تقابل حق و باطل و این روند تا عصر ظهور و بعد از ظهور حضرت حجت(عج) هم ادامه پیدا خواهد کرد. کل فلسفه انبیا هم بر همین اساس تعریف می‌شود و از این منظر در جهان‌نگری اسلامی تنها یک مساله کلان وجود دارد و آن مسئله هم همین غلبه حق بر باطل است که باید در ادوار مختلف به اشکال مختلف محقق شود. بر این اساس من جریان تمدّن‌سازی را یک امر پیوسته می‌دانم که از زمان هبوط حضرت آدم و پس از آن قیام حضرت نوح آغاز شده و انبیای عظام بعدی هم با همین زنجیره به یکدیگر متصل می‌شوند به این معنا ایجاد تمدّن نوین اسلامی را می‌توان هدف مشترک همه انبیا و اوصیای الهی تلقی کرد. اما این زنجیره تمدّنی به طور پیوسته از سوی دشمنان داخلی و خارجی مورد هجمه قرار گرفته و از این طریق در برخی مقاطع تاریخی دچار اعوجاج و انحراف هم شده است حالا اینکه برخی این اعوجاجات تاریخی را مبنای شکل‌گیری و تاسیس تمدّنی باطل قرار داده‌اند، نباید ذهنیت ما را به انحراف بکشد و در دام این بازی‌های فاقد معنا و مبنا بیفتیم. ما در سرتاسر تاریخ تنها یک تمدّن داشته‌ایم که انبیای اولوالعزم الهی و پس از آنها ائمه هدی(ع) در خلق و گسترش آن نقش‌آفرینی کرده‌اند از این جهت گفت‌وگو یا جنگ تمدن‌ها معنای محصّل و دقیقی نمی‌تواند داشته باشد.

-با توجه به اهمیت مساله تمدّن نوین اسلامی در نگاه مقام معظم رهبری اگر ممکن است قدری صریح‌تر دیدگاه خودتان را درباره گفت‌وگو یا جنگ تمدّن‌ها بیان کنید چون به هر حال تبیین این مساله می‌تواند درک ما را از مفاد بیانیه گام دوم انقلاب روشن‌تر کند.

وقتی ما مساله گفتگو یا جنگ تمدّن‌ها را مطرح می‌کنیم معنای ضمنی‌اش این است که در دنیا تمدّن‌های دو یا چندگانه‌ای وجود دارند که بدون هیچ نسبتی با همدیگر شکل گرفته‌اند و حالا باید این تمدّن‌ها بیایند با همدیگر گفتگو کنند و آن نقاط مشترک و مفیدشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند تا یک تمدّن اشتراکی مطلوب شکل بگیرد اما من از اساس با چنین دیدگاهی مشکل دارم چون باور ندارم که تمدّن‌ها این گونه به وجود آمده باشند. در نگاه من، تمدّن یک منشاء واحد دارد که آن منشا واحد هم الهی است و از همان آغاز تاریخ هم رو به سوی ظهور داشته. حالا اگر منظور از گفتگوی تمدّن‌ها گفت‌وگو از این اشتراکات تاریخی است که از همان ابتدا در مجموعه تمدّن بشری وجود داشته و منظور از آن هم بازگشت به بدنه واحد تمدّن الهی باشد با آن موافقم در غیر این صورت خیر.

انتهای پیام/    

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران