چالش بازنمایی پیامبران و ائمه در آثار نمایشی/ راهکارهای ناگزیری که کیفیت کارها را افزایش دادند
شاهین شجریکهن منتقد سینما با حضور در بخش پرونده برنامه تلویزیونی «سریالیست» به بررسی تولید فیلمها و سریالهای تاریخی با محوریت شخصیتهای مذهبی پرداخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شاهین شجریکهن منتقد سینما در برنامه "سریالیست" به تولید فیلمها و سریالهای تاریخی با محوریت شخصیتهای مذهبی به چگونگی بازنمایی شخصیتهای مذهبی در آثار نمایشی به عنوان یکی از چالشهای اساسی تولید چنین آثاری اشاره کرد و گفت: بازنمایی در اینجا به این معنا است که که چگونه میتوانیم سیما و سیره یکی از معصومان و یا یک شخصیت قدیس در ادیان دیگر نظیر پیامبران الهی را به تصویر بکشیم. شخصیتهایی که مورد احترام یک جمعیت وسیعاند و بخش زیادی از مخاطبان نسبت به آن حساسیت و غیرت دارند.
چالش پرداخت غیرمستقیم به شخصیتهای معصوم و قدیس
وی اظهارکرد: این یکی از چالشهای مهمی است که بسیاری از فیلمنامهنویسان و کارگردانان زمانی که میخواهند طرح اولیه یک فیلمنامه را بنویسند و موقیعتها را بر اساس آن طراحی کنند با آن مواجهند. عموماً این بحث مطرح میشود که ما چگونه میتوانیم شخصیتی را سوژه محوری اثر خودمان قرار بدهیم در حالی که اجازه نمایش چهره او را نداریم؟
این منتقد سینما و تلویزیون افزود: برای عبور از چنین وضعیتی، راهحلهایی از سوی فیلمنامهنویسان و کارگردانان طراحی میشود. اتفاقاً این راه حلها در برخی موارد به کیفیت و تأثیرگذاری آن اثر افزوده و یادآور همان جمله معروفی است که گاهی محدودیت خلاقیت بیشتری ایجاد میکند.
وی عنوان کرد: مثلاً در فیلم معروف «محمد رسول الله» ساخته مصطفی عقاد، کارگردان برای نمایش چهره پیامبر(ص) از شیوه نقطه استقرار دوربین (POV) بهره گرفته است. یعنی شخصیتهای فیلم زمانی که میخواهند با پیامبر(ص) سخن بگویند، دیالوگهای خود را روبهروی دوربین بیان میکنند. در همان فیلم، حضور امیرالمومنین علی (ع) با شمشیر معروف دودم آن حضرت برای مخاطب معنا پیدا میکند. یعنی از عنصری استفاده میشود که برای همگان و حتی غیر مسلمانان تداعیگر شخصیت امیرالمومنین(ع) است. یعنی تا این شمشیر وارد قاب میشود به معنی حضور امیر المومین(ع) در آن سکانس است.
کارشناس برنامه «سریالیست» گفت: در این راهکار دیگر نیازی به حضور فیزیکی بازیگر برای ایفای نقش آن شخصیت نداریم. بلکه تجسد انسانی آن شخصیت مذهبی در یک یا چند عنصر جایگزین دیده میشود.
وی عنوان کرد: در سریال امام علی (ع) هم داود میرباقری، خودش را با چگونگی انتخاب بازیگر نقش امام علی (ع) درگیر نکرد. او در این سریال گاهی از همان شیوه «نقطه استقرار دوربین» بهره برده است و گاهی هم از گفتار متن روی تصویر(نریشن) استفاده کرد یا اینکه صرفاً دستان شخصیت در قاب دیده میشد. اما راهکار اصلی، استفاده از یک یا دو شخصیت داستان برای انعکاس ویژگیهای شخصیت محوری سریال است.
شجریکهن اظهار کرد: بیننده در این سریال، در ضحصیت مالک اشتر با بازی داریوش ارجمند ویژگیهایی را میبیند که برای مخاطب یادآور شخصیت امام علی (ع) است. ممکن است در واقعیت تاریخی، ویژگیهای مالک اشتر با آنچه ما دیدیم متفاوت باشد. مثلاً جنگاوری و رشادتش نسبت به تدبیر و حلم او بیشتر باشد، اما هنر میرباقری این بود که با ایجاد تعادل بین این فضائل اخلاقی، مالک اشتر را آینهای هرچند ناقص از شخصیت اصلی داستان یعنی حضرت علی (ع) قرار داد.
وی گفت: در این راهکار، خصلتهایی که در برخی شخصیتهای جذاب و مثبت اثر می بینیم، بازتابی از شخصیت محوری داستان است. در سریال «جابربن حیان» به کارگردانی جواد افشار هم همین اتفاق افتاد و شما ویژگیهای علمی و اخلاقی امام جعفر صادق(ع) را در سیره و رفتار شاگرد او مشاهده میکردید.
وقایع بزرگی که تصویر از نمایش کامل آن عاجز است
این منتقد افزود: بسیاری از شخصیتها و وقایع تاریخی بهاندازهای بزرگ هستند که به تصویر کشیدن مستقیم آنها یا امکانپذیر نیست و یا نمیتواند حقیقت را به صورت کامل نشان دهد. درباره شخصیتهای مذهبی و به ویژه ائمه(ع) نیز این گونه است. یعنی هر چقدر هم که کارگردان اینگونه آثار در انتخاب بازیگر و موقیعتها به گونهای عمل کند که کوچکترین نقطه منفی در شیوه ارائه آن شخصیت نباشد باز هم احتمال دارد به جمعی از مخاطبان بر بخورد. این جا بحث کمالگرایی هنری مطرح است.
شجری کهن اظهار کرد: درباره سایر شخصیتهای تاریخ، شاید ما در یک قرارداد دراماتیک بپذیریم که امکان دارد آن شخصیت نقاط مثبت و منفی داشته باشد و به تبع بازیگر آن هم باید این ویژگیها را منعکس کند. اما در جاهایی کوچکترین کوتاهی از سوی سازندگان باعث واکنش منفی مخاطب خواهد شد.
وی گفت: در سریال مختارنامه، با این که بخش عمده داستان همزمان و یا بعد از واقعه عاشورا رخ میدهد، اما به جز چند سکانس، به صورت مستقیم این حادثه تصویر نمیشود. آنچه اتفاق می افتد، روایت این واقعه بزرگ از زبان راویان و نزدیکان شخصیتهای اصلی آن حادثه هستیم. یعنی از طریق این روایتها و پیامدهای آن واقعه بزرگ است که به ماهیت آن پی میبریم.
پی بردن به ماهیت ماجرا از روی نشانهها و پیامدها
شجریکهن افزود: این اتفاق درباره فیلم روز واقعه به شکل دیگری افتاده است. در این فیلم نیز بهرام بیضایی که کاملاً تعزیه و ادبیات عاشورایی را میشناسد از واقعه اصلی فاصله میگیرد و قهرمان داستان را در موقعیتی قرار میدهد که به دنیال حادثه برود و آثار به جای مانده از شخصیت محوری یعنی امام حسین (ع) را ببیند مثل آدمی که از پی یک قافله میرود و از روی ردپاها و نشانهها، به تدریج مشخصات و همراهان آن قافله برایش روشن میشود.
وی اظهار کرد: این اتفاقی است که در تابلوی نقاشی معروف «عصر عاشورا» اثر استاد محمود فرشچیان هم به شکل بسیار عالی رقم خورده است. یعنی بدون به تصویر کشیدن مکان اصلی یک واقعه تراژدیک ( صحنه نبرد و قتلگاه) و بدون حضور شخصیت محوری ماجرا یعنی حضرت امام حسین (ع)، شما از طریق نشانهها به عمق تلخی و جانکاه بودن این حادثه پی میبرید. مخاطب این تابلو میداند که واقعه اصلی تمام شده، اما آنچه باقی مانده نشان دهنده بزرگی این حادثه است.
شجریکهن گفت: چگونگی استفاده از این تمهیدات، به هدفگذاری اولیه از سوی فیلمنامهنویس و کارگردان بسنگی دارد.عاشورا واقعه بسیار بزرگی است و سویههای مختلفی دارد. از زوایای گوناگون میشود به آن ورود کرد. بعید است که کارگردانی بتواند صفر تا صد و پیشامدها و پیامدهای آن ماجرا را در قالب یک اثر(سریال یا فیلم سینمایی به تصویر بکشد. اگر هم بتواند، محصول نهایی بسیار اختلافبرانگیز خواهد شد. بنابراین، انتخاب هنرمندانه چند عنصر یا شخصیت برای بازنمایی آن شخصیت محوری، اهمیت پیدا میکند.
انتهای پیام/