تکیه تسنیم|حبیبی کسبی: "فاشگویی" از طول نیزه و عمق گودال گریهدار نیست، بیادبی به معصوم است/ ماجرای شعری که صاحبش را کربلایی کرد! + فیلم
محمود حبیبی کسبی شاعر آیینی معتقد است که شعر هیئت امروز گرفتار «غلو» و «فاشگویی» شده است و این موضوع مفاهیم ارزشمند عاشورایی را تحت تأثیر قرار داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمود حبیبی کسبی از شاعران نامآشنای کشور است که سرودههای آیینی متعددی را در مدح و مرثیه اهل بیت علیهما السلام داشته است.
این شاعر برجسته با حضور در ویژه برنامه «تکیه تسنیم» که به مناسبت ایام محرم و عزاداری سیدالشهدا بنا شده است، در گفتوگو با خبرنگار تسنیم به ارزیابی وضعیت شعر آیینی و شعر هیئت پرداخت. این مصاحبه را همراه با فیلم آن در زیر از نظر میگذرانید:
تسنیم: در یک دهه اخیر سرودههای متعدد و با کیفیت بسیاری را در مدح و ذکر مصیبت اهل بیت (ع) داشتهایم. با این حال عدهای معتقدند که شعر آیینی در سالیان اخیر آرام آرام از مضامین جدید و نو خالی شده و شاید نوعی تکرار گریبانگیر این فضا شده است. نظر شما در این زمینه چیست و آیا این موضوع موافق هستید؟
وقتی که انقلابی در جریانهای هنری به وقوع میپیوندد، نهضتها و مکتبهایی را به وجود میآورد. برای مثال در شعر آیینی وقتی ترکیببند محتشم در دوران صفویه خلق میشود تا 100 سال پس از او میبینید که زبان شاعران اهل بیت و مضامین آنها در اختفای محتشم قرار میگیرد. در حقیقت عدهای به استقبال ترکیببند او رفته و با الهام گرفتن از وزن این شعر، مثنوی، غزل و قصیدههای جدیدی را خلق میکنند. بنابراین سبک شعر شیعی که با محتشم پدید میآید و به حق یک انقلاب در شعر ولایی است، پس از او نیز ادامه پیدا کرده و بخش بزرگی از شاعران تلاش میکنند مانند او شعر بسرایند که همین موضوع باعث ایجاد سبک سرایش و در نهایت به نوعی تکرار ختم میشود.
انقلاب اسلامی شعر آیینی را به اوج خود رساند
در دوره بعدی یعنی در دوران قاجار مجدداً انقلاب دیگری را شاهدیم؛ جایی که عمان سامانی با زبان و قالب جدیدی شروع به شعر گفتن میکند. اگر محتشم به مرثیه و عاطفه توجه دارد، عمان سامانی سراغ برداشتهای معرفتی و عرفانی از کربلا میرود. پس از او نیز انقلابی شکل گرفته و منظومههای متعددی شبیه به اثر او پدید میآید.
این اتفاق در دوران معاصر ما نیز رخ داده است. بعد از وقوع انقلاب اسلامی و به ویژه در اواخر دهه 1370 و سالهای آغازی دهه 1380 شعر ولایی ما به اوج رسید. جوانان زیادی آمدند و نهضت تازهای را به اوج رساندند. اما اکنون بعد از گذشت نزدیک به 15 سال از آن اوج، شاید به نظر برسد که در حال درجا زدن هستیم. البته باید درنظر داشت که هنوز در اوج در حال حرکتیم، اما چون ارتقایی نداشتهایم، به نظر میرسد که درجا میزنیم. اگر اتفاقات تازهتری رخ نمیدهد و پیشرفتی نداریم به معنای این نیست که افت کردهایم بلکه هنوز هم آثار خوب و قابل دفاعی خلق میشود.
با این حال، این دفاعیه که عرض کردم به این معنا نیست که همه آثار ولایی که امروزه خلق میشود قابل دفاع است بلکه بخش قابل توجهی از آثار قابل انتقاد است.
- اشاره به کاستیها و بیان مفاهیم غلطی داشتید که گاهاً در سالیان اخیر در شعر هیئت دیده میشود. این اتفاق دارای چه ابعادی است و دقیقاً به چه مضامینی اشاره دارید؟
بعضی مدایح با «غلو» و مرثیهها با «فاشگویی» عجیبن شده است
متأسفانه شعر هیئت ما در مدایح به سمت غلو و در مرثیهخوانی به سمت فاشگویی رفته و در آن خلاصه شده است. در حقیقت اکثر مدایح که در هیئتها خوانده میشود گرفتار غلو و ایرادات عمده اعتقادی است که اگر آن شعر را در برابر یک مرجع تقلید یا عالم بزرگ دینی بخوانید حتماً آن را برنمیتابد، اما متأسفانه این جریان این قدر ادامه پیدا کرده است که ذوق مستمعین هیئتی را دچار تغییرات زیادی کرده است، یعنی وقتی به مجلسی میروید و شعر میخوانید، شعر کسی را بیشتر تحویل میگیرند که غلو بیشتری داشته و بعضاً دارای مفاهیم شرکآلود است. این موضوع در حالی است که اگر شعر شما آمیخته به بیان فضایل، کرامات و مدایح درست باشد، خیلی مورد توجه قرار نمیگیرد. متأسفانه گوش عدهای آنقدر از غلو پر شده است که وقتی شعر مستند به روایات و احادیث را برایشان میخوانید خیلی تحویل نمیگیرند!
فاشگویی از طول نیزه و عمق گودال گریهدار نیست!
در مرثیهخوانی نیز همین است؛ اگر هدف ما از مرثیهخوانی این است که رقت قلب ایجاد شده و اشکی بر چشمانمان بیاید، نباید سمت فاشگوییهای عجیب و غریب که بیشتر به طول نیزه، عمق گودال و ... ربط پیدا میکند، برویم. اینها گریهدار نیست بلکه بیشتر حیرانکننده است. این موضوع ایراد بزرگ شعر هیئت امروز ما است.
البته مواردی که عرض کردم ایرادات مفهومی و اعتقادی است؛ در نقطه مقابل از نظر ادبی هم دچار ضعفیم. عمده آثاری که توسط بعضی مادحین خوانده میشود از نظر اصول ادبی هم پر از اشکال، ایراد و کاستی است. متأسفانه گوش مخاطبین را با شعر بد و غلط عادت دادیم و زمانی که شعر خوب و درست برایش خوانده میشود، انگار که نمیشنود.
بچه هیئتیام و نقدم از سوز دل است، نه مخالفت
باید این نکته را هم بگویم که بعضی هیئتها در شهرهای مختلف کشورمان حضور دارند که سالهاست اصول عزاداری را به درستی رعایت میکنند. آنان همیشه شعر، مداحی و منبر خوب شنیدند و این موضوع باعث شده است که گوششان به مفاهیم درست عادت کند. اتفاقاً اگر در مجالس آنان شعر بد و شرکآلود بخوانید با شما برخورد میکنند. من خودم بچه هیئتیام و در هیئت بزرگ شدم. اگر هم نقد میکنیم از سوز دل است، نه از سر مخالفت، چرا که جریانی در آن طرف وجود دارد که نمیخواهد سر به تن هیئتها باشد و از هر کاستی استفاده میکند تا این جریان را بکوبد.
- با این توصیفات به نظر شما مؤلفههای شعر آیینی ماندگار و خوب چیست؟
«ادب سخن گفتن با معصوم» ملاک شعر آیینی خوب است
شعر آیینی خوب دارای فاکتورهای متعددی است اما اگر بخواهم یک نکته را بگویم که همه جا مشترک است، «ادب سخنگفتن» با و از معصوم است. یعنی وقتی میخواهید با معصوم و ولی خدا سخن بگویید قطعاً ادبیات و کلماتتان باید با بقیه اشعار فرق داشته باشد. مثلاً ادبیاتی که شما برای صحبت با پدرتان به کار میگیرید قطعاً متفاوت با ادبیاتی است که با برادر کوچکترتان صحبت میکنید.
دقت کنید کلماتی که در اشعار عاشقانه یا سیاسی استفاده میشوند قطعاً نمیتوانند به شعر آیینی ولایی راه پیدا کنند. در شعر عاشقانه از محبوبی حرف میزنید که متعلق به شما است؛ بنابراین هرچه بخواهید میتوانید بگویید و هیچکس هم نمیتواند کاری با شما داشته باشد؛ در شعر سیاسی نیز با کمی تفاوت همین روند دیده میشود اما در مدایح و مرثیه اهل بیت درباره کسی حرف میزنید که باور و اعتقاد جمع زیادی از انسانها بر پایه او شکل گرفته است. بنابراین اجازه ندارید که هر حرفی را به زبان بیاورید.
شعر آیینی تجلی پاکترین کلمات شاعر است
بنده معتقدم که در مدایح باید سراغ فضائل و کراماتی برویم که منقول و مکتوب در روایات و احادیث است. همچنین در مرثیهخوانی نیز باید سراغ مفاهیمی برویم که در مقاتل محکمه موجود است. در نهایت از همه اینها فراتر باید دقت داشته باشیم که درباره کسانی حرف میزنیم که دلایل آفرینشاند. شاعر وقتی میخواهد برای اهل بیت شعر بسراید باید بهترین و پاکترین مضامین و کلماتش را به کار گیرد. اگر کلمهای به کار گرفته میشود که کمی آلودگی دارد باید آن را پاک کرد.
- حتماً در طول این سالها که به مدح اهل بیت میپردازید خاطراتی شنیدنی از کرامات دارید که از سوی اباعبدالله الحسین به سمت شما آمده است. در این زمینه خاطراتی اگر دارید، بفرمایید.
ماجرای شعری که شاعرش را با خود به کربلا برد
معجزه به معنای واقعی کلمه آن دیدهام اما نمیتوانم آن را بیان کنم. کرامات زیادی نیز دیدهام. خاطرم هست شعری را یکبار به امام حسین علیه السلام تقدیم کردم و در همان زمان از ذهنم گذشت که آقا! اگر توجهی به ما دارید، سریعاً زیارتی قسمتم شود. کمتر از 10 روز بود که به شکلی کاملاً معجزهآسا مسافر کربلا شدم. من هیچ تلاشی نکردم و یکی از دوستانم میخواست کربلا برود و کارهای من را انجام داد و مرا با خود برد.
از این دست کرامات در آشپزخانههای هیئتها زیاد دیده میشود. خاطرم هست غذایی را برای 100 نفر تدارک دیده بودیم اما مهمانان 150 نفر شدند. یک زمان هست که از داخل دیگ میکشند و میگویند تمام نمیشد اما این بار غذاها کشیده شده بود و 100 ظرف داشتیم با این حال هر چه قدر که به مهمانان غذا میدادیم تمام نمیشد.
- شما بیشتر با کدامیک از شهدای کربلا انس و الفت دارید؟
انتخاب سختی است، اما وجود مقدس حضرت علیاکبر علیه السلام برایم متفاوت بوده است. هم جایگاه و هم روضه ایشان همیشه برایم متفاوت بوده است. برای بنده حضرت علی اکبر در بین خانواده و یاران امام حسین جایگاه ویژهتری دارد؛ البته در زیر نور سیدالشهدا نور دیگری نمیتواند جلوهگری کند.
گفتوگو از: علیرضا رحیم بصیری
انتهای پیام/