طالبزاده: سینمای ما دچار دودستگی شده است/ علت ترس الیور استون از صحبت درباره کودتای ۲۸ مرداد
نادر طالبزاده معتقد است که سینمای ما دچار نوعی سردرگمی و تحیّر شده است که یکی از علّتهای آن وضعیت نامعلوم اقتصادی ما است. مسئولین فرهنگی ما در این شرایط نمیتوانند برای هنر سیاستگذاری کنند مگر آنکه با جشنوارهها تا حدی در این امر موفق شوند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نادر طالبزاده منتقد فرهنگی و فیلمساز سینمای ایران درباره سیر سینمای ایران بعد از انقلاب و نسبت آن با سینمای ملی بیان کرد: ما بعد از انقلاب و 8 سال جنگ دچار نوعی دوگانگی شدیم. جناحی از مسئولین سیاسی ما بدون اینکه اظهار کنند به سمت غرب رفتند و در واقع وادادگی را ترویج کردند. این مسیر باز هم ادامه پیدا کرد و باعث شد در مسائل اقتصادی آنقدر دچار مشکل شویم که در نهایت به وضعیت نامساعد امروز رسیدهایم. در حقیقت این غربزدگی منافقانه را باید یکی از ریشههای آن دانست.
وی ادامه داد: سینما نیز دچار تغییراتی مانند وضعیت اقتصادی و اجتماعی ما شده است و در حال حاضر نمیتوان گفت که ما یک سینمای یکدست و ملی داریم چون این دو دستگی پیش آمده است. البته باید جانب انصاف را رعایت کرد؛ سینمای ما در این سالهای اخیر در سطح جهانی سروصدایی هم داشت و توانست جوایزی را کسب کند. این نوع از سینمای جشنوارهپسند را «سینماتک» مینامند. سینمایی که بنیاد فارابی متولّی آن بود و آن را سیاستگذاری کرده بود توانست فیلمهایی را به جشنوارهها بفرستد و موفق شوند. یکی از کارگردانهای غربی گفته بود که نگرانم بعد از فوت «ساتیاجیت رای» چه کسی میتواند جای او را بگیرد؟ تا اینکه با سینمای «کیارستمی» آشنا شدم و دیدم او این جایگاه را میتواند داشته باشد! یعنی کیارستمی تا این حد توان و قدرت هنری داشته است. بهغیر از این کارگردان که توانست در سطح جهانی اثرگذاری ویژه از خودش نشان دهد و برای خود سبکی داشته باشد، بهنظرم این «علی حاتمی» است که سبک و محتوایی بومی و ایرانی را دنبال میکرد. البته در تلویزیون هم ما سریالهای مهم و تاریخی داشتیم که به موضوعات مهمی در دل تاریخ و انقلاب پرداختند.
این برنامهساز با بیان اینکه در مجموع امروز چیزی در دست به نام سینمای ملی نداریم گفت: اما مقصر این جریان فیلمسازان هم نیستند؛ آنان دچار نوعی سرگشتگی و ابهام شدهاند. دوگانگیهایی که وجود دارد باعث شده است که آنان نیز ندانند که چه باید بکنند. باید از این شرایط عبور کنیم تا بتوانیم به یک سینمای یک دست و ملّی برسیم که بتوان در آن بازنمایی «کشور» را پیدا کرد و دید.
طالبزاده در پاسخ به این سؤال که آیا سیاستگذاران در این زمینه مقصرند جواب داد: سیاستگذاران هم نمیتوانند برای سینما سیاست تبیین کنند، آنان باید کارهای حمایتی را انجام دهند. آن کار را خود هنرمندان انجام میدهند. در نهایت مدیران در جشنوارهها هستند که میتوانند به سینما از نظر فکری و سیاست کمک کنند. به عنوان مثال در چندین جشنواره فیلم فجر ما بخشی را به عنوان سینمای دینی و معناگرا داشتیم. همین باعث شد که تعداد زیادی از فیلمهایی با مضمون دینی و معناگرا ساخته شود. در این بخش بیشتر در باب اینکه سینمای دینی داریم یا نه بحث شد. حتی تلویزیون هم برنامهای با عنوان سینمای معناگرا داشت که من نیز در چند جلسه آن شرکت کردم و درباره فیلم ماتریکس صحبت کردیم. یکی از فیلمهایی که میخواستیم اکران کنیم اما اجازه آن را پیدا نکردیم، فیلم «ملکوت آسمان»های «ریدلی اسکات» بود که بعداً با حضور «دکتر شاه حسینی» آن را اجرا و بررسی کردیم.
وی در ادامه بیان کرد: در هر حال برای رسیدن به چیزی به عنوان سینمای ملّی انتظار از قوای ما که در حال حاضر یکدست و همراهاند این است که بتوانند شرایط فعلی را مساعد و بهتر کنند تا بتوان به نتیجه معقولی درباره کشور رسید و انقلاب را به خط اصلی آن بازگردانند. اقتصاد ما با اقتصاد اسلامی همخوانی ندارد. اقتصادی که شهید صدر درباره آن کتاب نوشت. با آنچه که در کنفرانسهای جهانی درباره اقتصاد اسلامی گفته میشود همخوانی ندارد.
طالبزاده در بخش دیگری از صحبتهایش درباره سوژهها و موضوعات ارزشمندی که میتواند تجلی ملیت و ارزشهای فاخر ایران باشد گفت: ما در حال حاضر سوژههای ارزشمندی درباره جنگ خصوصاً بمباران شیمیایی عراق در سه محور داریم که تک و توک درباره آن فیلم ساختیم. صدام این دستور را از کاخ سفید گرفت که هیچکس درباره آن حرفی نزده است. این سوژهای است که باید در فیلمهای ما ساخته شود. در آن 10 سال اول انقلاب، حرفهای مهمی است که ساخته نشده است. در کاخ سفید گزارشهای فراوانی از سازمان سیا موجود بود که بعدها توسط سایتهای خارجی منتشر شد که به صدام چراغ سبز نشان دادند که به ایران گازهای خردل و شیمیایی در سه محور بزند. او از گازهای عصبی «وی اکس» و «تابون» علیه ایران استفاده کرد.
کارگردان برنامه راز و عصر با اشاره به حضور الیور استون در ایران و نقد او از عدم استفاده ظرفیت سینمای ایران برای تاریخ انقلاب اسلامی بیان کرد: الیور استون در صحبتهای خصوصی که با من داشت گفت که در جلساتی که در ایران داشتم، دنبال متفکرین شما بودم. خب من سالها بود که به پسر او گفته بودم که چرا پدرت به ایران نمیآید، که هر بار درگیر ساخت فیلمی بود که آخرین آن «اسنودن» بود. یکبار دیگر هم درگیر ساخت «تاریخ ناگفته آمریکا» بود. در نهایت مدیران فارابی استون را در یکی از جشنوارههای خارجی دیدند و به ایران دعوتش کردند. برای همین او مدعو ما نبود درحالی که اگر بود ما برای او برنامههای بهتری را ترتیب میدادیم.
وی اضافه کرد: او در برخی از نشستهایی که داشت از اینکه برخی که در آنجا نشسته بودند به حرفهایی که او درباره تاریخ، سیاست و سینما میزند، میخندند تعجب میکرد. او انتظار داشت که حالا که تا ایران آمده است حداقل نشستی با چندنفر از بچههای انقلابی که فیلمهای جنگ را ساختهاند داشته باشد. اما چنین برنامهای نداشت. من هم که سالها از او شناخت داشتم بهصورت فیالبداهه از او در تلویزیون سؤال میکردم؛ برای همین وقتی از او درباره کودتای 28 مرداد صحبت کردم گفت که نمیتوانم درباره این یک سؤال حرفی بزنم چون اگر صحبت کنم، مرا میکشند. در حقیقت خودش از سانسور داخل آمریکا میترسد. کما اینکه در مورد فیلم 11 سپتامبرش نتوانست حرفی بزند. فقط آتشنشانان میگفتند که صدای انفجار میآید. چون چیز دیگری نمیتوانست بگوید زیرا از سانسور آمریکا ترس داشت. البته از او نمیتوان انتظار داشت وقتی ما هنوز خودمان هم یک فیلم ماندگار درباره کودتای 28 مرداد نساختیم. البته از این زاویه که این موضوع با همکاری سازمان سیا انجام شده است، حسم این بود که این فیلم خوراک خودش است زیرا سازمان سیا در بدو تأسیس اولین عملیاتش کودتای 28 مرداد بود. برای همین موضوع جذاب و مهمی بود که میتوانست درباره آن کار کند اما رسماً روی آنتن زنده گفت که میترسم و خطرناک است.
کارگردان بشارت منجی بیان کرد که بعضی از ما این را کشیدیم و لمس کردیم. در کنفرانس «افق نو» در لبنان چند افسر آمریکایی را دعوت کردیم به محض اینکه برگشتند آمریکا ما را تحریم کرد. تمام آمریکاییهایی را که برای برنامه بعدی دعوت کردیم را به سالها زندان و بیش از یک میلیون دلار جریمه تهدید کردند و در نتیجه هیچکدامشان نیامدند. بعد از این کنفرانس درجه تحریمی ما که هم رتبه با مسئولین کشور بود را به درجه تروریستی بردند. چون که در بیروت بود تررویستی شد و رفتیم در لیست سیاه و تروریسم جهانی! ما که در ایران هستیم را میتواند تهدید کند اما آن کسی که در داخل آمریکا هست را میتواند بکشد و یا زندانی کند. در نهایت برای اینکه بتوانیم به آنچه که به عنوان سینمای ملی هست برسیم باید مدتی صبر کنیم تا شرایط به یک نقطه مطلوبی برسد!
انتهای پیام/