انتقادات عجیبی که مخاطبان به رمان "پس از بیست سال" وارد کردند/ سلمان کدیور: رمان دینی را "اینگونه" باید نوشت!
سلمان کدیور نویسنده رمان «پس از بیست سال» درباره انتقاداتی صحبت کرد که پس از نوشتن این رمان با آن مواجه شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، جلسه نقد و بررسی رمان «پس از بیست سال» با عنوان «زمان رمان» با حضور سلمان کدیور نویسنده کتاب و محمد قائمخانی نویسنده و منتقد ادبی برگزار شد.
این سلسله جلسات نقد و بررسی کتاب به همت دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق و دفتر هنر و ادبیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق برگزار میشود.
نویسنده سوژه خیانت آپارتمانی 2 سال وقت میگذارد اما برای رمان دینی خیر!
قائم خانی در ابتدای این جلسه با اشاره به نوشتن رمانهای دینی گفت: در سالهای اخیر جریانی به وجود آمده است که در آن نویسنده خیلی تلاش نمیکند به شخصیتپردازی و اصول صحیح داستاننویسی بپردازد و در طرف مقابل ناشر هم سختگیری زیادی در این زمینه نمیکند. انگار در این بین تنها چیزی که وجود ندارد تعهد است. سؤال من این است چرا کسی که میخواهد درباره فلان خیانت آپارتمانی بنویسد، 2 سال وقت میگذارد اما کسی که میخواهد رمان دینی بنویسد، زمانی زیادی را برای تحقیق و پژوهش درباره موضوعی که انتخاب کرده است، صرف نمیکند؟
وی ادامه داد: به نظرم یکی از جنبههای مهم رمان «پس از بیست سال» این است که از این موضوعات دور است، هم طراحی و استخوانبندی داستانی دارد، هم از نظر تحقیق و پژوهش غنی است، 3-4 مرحله گرهافکنی و گرهگشایی دارد و ... همه اینها نشاندهنده تعهدی است که نویسنده نسبت به هنر ادبیات و رمان دینی دارد. دقت داشته باشید که «تعهد» از تعهد به خود هنر آغاز میشود و سپس به تعهد بر گفتمان دینی میرسد. در حقیقت رمان «پس از بیست سال» فراخوانی برای این موضوع است که درباره تاریخ صدر اسلام بازخوانی مجددی داشته باشیم و رویکردمان را عوض کرده و با نگاه دقیقتری وارد این موضوع شویم.
این نویسنده و منتقد ادبی گفت: بنده تمام این صحبتها را مطرح کردم تا هشدار بدهم که مبادا 10 سال دیگر چشممان را باز کنیم و با دینشناسی جدیدی مبتنی بر مفاهیم دیگر روبهرو شویم. مبادا عدهای دین را سطحی و یا خرافینگری عرضه کنند. این رمان یک «نه» بزرگ به این جریان است و به ما نشان میدهد که میتوان وارد تاریخ اسلام شد، رمان درست نوشت و به دیگران توصیه کرد که یک رمان تاریخی را بخوانند.
رمان «برادران کارامازوف» را باید در حوزه علمیه تدریس کنند!
سلمان کدیور، نویسنده رمان «پس از بیست سال» در این جلسه گفت: در ابتدا بگویم که من به لفظ «رمان دینی» معتقد نیستم چرا که لازم است در ابتدا دین را تعریف کرد. شاید عدهای هر چیزی که درون مایه دینی داشته باشد را رمان دینی تعریف کنند اما باید این سؤال را پرسید که این رمان از چه زاویهای به دین نگاه کرده است؟ من میتوانم قصهای بنویسم که درباره اهل بیت باشد اما عمیقاً با روح دین در تناقض است. بنابراین معتقدم که باید رمان دینی را تعریف کرد.
وی اضافه کرد: علاوه بر این، دقت داشته باشید که رمان پدیدهای مدرن است که هدف از آن کشف انسان مدرن با تمام ویژگیهایش است. خیلیها یکی از نتایج رنسانس را خلق رمان میدانند که انسان محوری و فردیت او را به نمایش میگذارد. بنده مدتی پیش مطلبی را نوشتم که رمان «برادران کارامازوف» را باید در حوزه علمیه تدریس کرد، چرا که نگاه عمیقی به دین دارد. شخصیت اصلی این رمان فرد مقدسی است که در تقابل با افرادی قرار میگیرد که مقدسات را تباه میکنند. بنابراین بنده رمان دینی را صرف اینکه به مباحث اسلامی بپردازد تعریف نمیکنم، حتی جالب است بدانید رمانهای به اسم رمان دینی داریم که عمیقا معتقدم خلاف دین است چرا که شما را به مغز دین نمیرساند.
کدیور بیان داشت: عدهای نگاهشان به دین مناسکی است و انتظار یک سری عبارتهای خاص را در آن دارند. این موضوع در حالی است که خیلی از رمانها را میخوانید که برچسب رمان دینی ندارد اما در عالیترین تعابیر به دین میپردازد. بنده معتقدم که رمانی که مخاطب را نسبت به زمان خود مسئول بار بیاورد، رمان دینی است.
«پس از بیست سال» شجاع است!
خانی در بخش دوم صحبتهای خود گفت: به نظرم رمان «پس از بیست سال» نتیجه یک رئالیسم در زندگی است که از فضای نگاه فانتزی به دین بیرون آمده، شمشیر میخورد و سعی میکند وارد فضای گفتمان دینی شود. رمان پس از 20 سال از نگاه درام سراغ تاریخ رفته است؛ در حقیقت نگاهی به تاریخ دارد که برگرفته از نگاه شیعی است و بنابراین از این نظر رفتار این کتاب کاملاً شجاعانه به نظر میرسد.
رمان تاریخی نوشتن مثل تلفیق آب و آتش است
کدیور با اشاره به چالشهایی که رمان تاریخی نوشتن دارد، گفت: نکته اساسی در رماننویسی این است که رمان نباید واقعی باشد و باید عنصر خیالپردازی را در وجه اعلا داشته باشد. رمان یعنی خلق کردن و نویسنده در دنیای رمان ربالنوع به شمار میرود. براساس دلخواهش یکی را متولد میکند، دیگری را میکشد، دو نفر را به ازدواج همدیگر درمیآورد و ... نویسنده برای این که دست به خلق کردن بزند، نیاز به خیالپردازی دارد اما در نقطه مقابل، کار تاریخی نوشتن چیزی است که کاملاً واقعی و مبتنی بر اسناد است. با این توضیحات تأکید میکنم که رمان تاریخی نوشتن مثل تلفیق آب و آتش و ساختن یک موجود جدید است.
وی اضافه کرد: در رماننویسی میگویند که اگر واقعیت وجود دارد حق ندارید آن را بازنمایی کنید بلکه باید پیرامون آن خیالپردازی کنید. خیلیها فکر میکنند که رمان دینی یعنی آنکه ماجرای تاریخی را به زبان قصه بیان کنید، اما این دیدگاه غلط است. برهمین اساس، رمان تاریخی نوشتن بسیار سخت است، نویسنده دائم خیالپردازی میکند اما در نهایت میبیند که تاریخ یک چیز میگوید و به بنبست میرسد. جالب است بدانید که در مقطعی از نوشتن «پس از بیست سال» نزدیک به 3 ماه تخیل کردم، همه چیز را کنار هم گذاشتم اما در نهایت توانستم یک صفحه بنویسم چرا که حقایقی در تاریخ وجود داشت که آن را نقض میکرد.
از دانشآموز دبستانی تا استاد دانشگاه، همه نقدم کردند!
او درباره انتقاداتی که پس از نوشتن این رمان به او وارد شده است، گفت: سختی دیگر رمان دینی نوشتن این است که همه میتوانند به شما نقد وارد کنند؛ از یک دانشآموز خردسال که فقط کتاب دینی مدرسهاش را خوانده تا یک استاد دانشگاه. بنابراین نویسنده خود را در دریایی از نقدهای تخصصی میبیند. در دایرکت اینستاگرام من پر از نقدها از افراد مختلف است که به من میگویند تاریخ را تحریف کردهای! مثلا میگفتند که از کی شهدای کربلا 73-74 نفر شده است؟ این موضوع در حالی است که در روایات آمده است 72 نفر از بنیهاشم در کربلا به شهادت رسیدند و جمع شهدا بیش از 130 نفر بوده است. یا مثلا سلیم بن الحشام اصلا شخصیت واقعی نیست در حالی که خیلیها فکر میکنند او یک شخصیت واقعی است. عدهای از من میپرسند که چرا منابع تاریخی خود را در انتهای کتاب نیاوردهاید؟ از عمد نگفتم چرا که مخاطب باید بفهمد رمان میخواند نه کتاب تاریخ!
«پس از بیست سال» را اینگونه نوشتم!
او با اشاره به شیوهای که برای نوشتن رمان دینی انتخاب کرده است، گفت: روش من اینگونه است که خودم را در دریایی از تاریخ میاندازم که هیچ خط قرمزی ندارد یعنی از همه مطلب میخوانم، چه کسی که علیه امیرالمومنین نوشته و چه کسی که او را ستایش کرده است. این اقدام برای این است که بدانم در ذهن این تاریخنگار چه چیزی میگذرد و از این طریق به کشف و شهود درباره آن شخصیت برسم. حال زمانی که میخواهم نوشتن رمان را آغاز کنم، همه آن چیزی که خواندهام را دور میاندازم و شروع به خیالپردازی میکنم، فقط دقت میکنم در جایی تاریخ را تحریف نکرده باشم. به عنوان مثالی دیگر از من میپرسند که آیا دیالوگهای عمار واقعی است؟ پاسخ میدهم ما که عمار، مالک و ... را ندیدهایم. فقط براساس روایتهایی که در تاریخ آمده است یک تصویری از او داریم.
انتهای پیام/