یادداشت| جوانمردی از طوس
ساتم الوغ زاده فردوسی را موحدی شیعه نام میبرد که توانسته در شعرهای شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند دهد.
خبرگزاری تسنیم، طاهره راهی:
فردوسی کیست؟ شاهنامه چیست؟ این سؤال را از هر ایرانی که بپرسی، جوابش را به آسانی و بدون لحظهای مکث میگوید: شاعر حماسهسرای ایرانی اهل طوسِ خراسان که شاهنامه را سروده است. بله! فردوسی برای همه ما ایرانیان و فارسیزبانان بسیار آشنا و نزدیک است. شاعری بزرگ که حدود 60 هزار بیت سروده و از افسانههایی چون سیمرغ و زال تا تاریخ پهلوانانی چون رستم و سهراب را برایمان به تصویر کشیده است.
همین سؤال به ظاهر ساده، چیزی بود که دوست انگلیسیزبانم از من پرسید. من هم مانند بسیاری همان جواب آسان را گفتم: شاعر حماسهسرای ایرانی اهل طوسِ خراسان که شاهنامه را سروده است! اینکه دوستی از آن سوی آبها، میان این همه صحبتهای دوستانه، به یکباره سخن از فردوسی بگوید، چیزی نبود که مرا درگیر کند؛ چرا که خودِ او قبلتر از علاقهاش به فردوسی و شعرای ایرانی گفته بود. حتی در کودکی هم، در جشنی به مناسبت هزارمین سالگرد پایان شاهنامه در پاریس فرانسه شرکت کرده بوده، هرچند حالا و در جوانی چیز زیادی به یاد نداشت.
اما آنچه مرا درگیر کرد این بود که، او میخواست بداند فردوسی عمرش را چگونه گذرانده، شغلش چه بوده، جنگی دیده یا نه، از خانه و خانواده دور شده یا همه آن اشعار منظوم را در کنار خانوادهاش و در خوشی و آسایش سروده است.
این سؤالاتِ دوستم، ذهن مرا هم مشغول کرد. تا آن روز من تنها میدانستم فردوسی اهل طوس است، بر سر مزارش رفته و ابیات منظومش را در کتابهای دوران تحصیل و سایر کتابها، گاهوبیگاه خوانده بودم. اما نمیدانستم دوران زندگیاش را چگونه گذرانده است؛ بنابراین در میان کتابها و کتابفروشیها گشتم و گشتم تا چشمم به کتابی درباره زندگی این شاعر سخنسُرای ایرانی خورد.
«شب گرفتن ماه» نام کتابی است که توسط یکی از بزرگترین نویسندگان تاجیکستان در قرن بیستم میلادی به رشته تحریر درآمده بود. این کتاب بعدها توسط محمدرضا سرشار، گوینده معروف برنامه رادیویی قصه ظهر جمعه، به فارسی ایرانی برگردانده شده است.
نویسنده کتاب، ساتم الوغزاده داستان زندگی حکیم ابوالقاسم فردوسی را به صورت رمانی شیرین و دلکش برایمان روایت کرده است. زندگی فردوسی که دهقان و دهقانزاده است، با روزگار سامانیان آغاز میشود. عصری درخشان برای پرورش زبان و اندیشه ایرانی و فردوسی با بهرهگیری از این سرمایه بود که توانست داستانهای اساطیری ایران را به نظم درآورد و میان مردم کوچه و بازار آنها را گسترش دهد.
فردوسی اما تنها در طوس و روستای باژ زندگی نکرده است. برای دیدن اسکافی به بغداد رفته و در اواخر عمر نیز برای دیدن محمود غزنوی، همان که حکم قتل فردوسی را صادر کرد، به غزنی سفر کرده است. او در این سفرها به شهرهای مختلفی رفته و با افراد و شعرایی چون عنصری نیز هم صحبت بوده است.
اما نویسنده تنها به سفرهای فردوسی بسنده نکرده است. او به معرفی خانواده او نیز پرداخته و از همسرش، فاطمه بانویی نام میبرد که چون او دهقانزاده بوده، ساز چنگ مینواخته و شبها برای فردوسی داستانها را از کتابهای مختلف باستانی میخوانده است. به گفته فردوسی؛ شاید اولین و اصلیترین مشوق در منظوم کردن شاهنامه، همسرش فاطمه بود.
ساتم الوغ زاده فردوسی را موحدی شیعه نام میبرد که توانسته در شعرهای شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند دهد. شعرهایی که پر از نکات پندآموز است و نه تنها برای مردمان، که برای حکمرانان نیز پر از نکات حکومتداری است.
از دیگر نکاتی که نویسنده در کتاب «شب گرفتن ماه» به آن پرداخته بحث نقالی و قصهخوانی است. اولین کسی که شعرهای منظوم فردوسی را با آوازی خوش برای مردم خواند، ابودولف دوست هوشنگ، پسر فردوسی بود. ابودولف در همه سفرها، با فردوسی بود و نقالی شعرها را چه در برابر پادشاهان و حکمرانان، چه در برابر مردمان ادب دوست برعهده داشت و اینگونه داستانها به راحتی شنیده میشد و نسل به نسل به ارث میرسید.
زمانی که کتاب را در دست گرفتم فکر میکردم کتابی سختخوان است، اما متن آسان، ساده و گیرای کتاب چنان منِ مخاطب را پای کتاب نشاند که توانستم کتاب را مانند یک شربت خوشمزه و خنک در یک عصر روز گرم تابستانی سر بکشم. حالا دیگر میتوانستم از اندیشه مهرورز و جهانبینی شعری فردوسی برای دوستم سخنوری کنم و از دوران جدایی و فراق او از خانوادهاش بگویم. چیزی که میتوانست مانع ثبت باقی ماندهی شاهنامه شود، اما به دلیل عزم بلند فردوسی، این امر محقق نشد.
اینها را نوشتم تا شما هم مانند من کتاب « شب گرفتن ماه» را برای آشنایی بیشتر و عمیقتر با این شاعر شهیر کشورمان بخوانید و بدانید برای نوشتن داستانهای رستم و زال، جنگ کاوه و ضحاک و حتی عاشقانه رستم و تهمینه، چه رنجهایی کشیده شده و چه روزها و شبهایی بر فردوسی گذشته تا کتاب شاهنامه با این تعداد ابیات به دستمان رسیده است:
امام جماعت روستا، تکبیر نماز را گفت... نزدیک به نیم قرن پیش، سیر فردوسی در جهان داستانهای بی زوالش، از همان اتاق آغاز شده بود. از همان اتاق، او درِ آن جهان را به روی مردمان باز کرده بود. اکنون نیز، در همان جا، با آنان وداع میکرد. طنین آواز ابودولف به هوا پیچید، که شاهنامه در دست، شعر استادش را قرائت میکرد:
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پب افکندم از نظم، کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
نمیرم از این پس، که من زندهام
که تخم سخن را پراکندهام
انتشارات سوره مهر کتاب «شب گرفتن ماه» را با ترجمه محمدرضا سرشار در 324 صفحه و به قیمت 65 هزار تومان منتشر کرده و در دسترس علاقهمندان قرار داده است.
انتهای پیام/