اشعاری در مدح پیامبر (ص)| پر از صوت اذان شد کهکشانها از برای تو، محمد گفت و دنیا را پر از الفاظ زیبا کرد
همزمان با هفته وحدت و ایام ولادت پیامبر اسلام (ص) اشعاری از شاعران آیینی کشورمان تقدیم میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، همزمان با هفدهم ربیعالاول و ایام ولادت باسعادت پیامبر رحمت و مهربانی، حضرت محمد (ص)، 2 نوسروده از الهام نجمی و مرضیه عاطفی از شاعران آیینی کشورمان تقدیم میشود.
الهام نجمی
خدا را میشود در چشمهای تو تماشا کرد
شکوه آفرینش را تماماً در تو پیدا کرد
خدا از چشمهایت آیههای نور میآورد
به وقت خلقتت در آسمانها شور برپا کرد
پر از صوت اذان شد کهکشانها از برای تو
محمد گفت و دنیا را پر از الفاظ زیبا کرد
تبسم مینمودی آسمان لبریز باران بود
گلابی بهتر از این را کجا میشد مهیا کرد؟
عبایت سایهای از مهر بر عرش خدا افکند
چگونه میشود جز تو پناهی را تمنا کرد؟
مسلمانیم و آیین تو را در جان و دل داریم
خدا دین خودش را با وجود تو هویدا کرد
احمد ایرانینسب
هوای شهر نسیم پیمبری دارد
چقدر عطر گلاب معطری دارد
چه عاشقانه ملائک به هم خبر دادند
که این پسر قدم عشق پروری دارد
امیدوار به فردای بهتری شدهایم
زمانه در سر خود فکر بهتری دارد
نشستهاند به راهش همه پیمبرها
نوشتهاند که او قصد دلبری دارد
خدا هم عاشق او شد شبیه حسی که
پدر همیشه به فرزند آخری دارد
خدا سند زده قلب مرا به نام رسول
به نام عشق، به نام خدا، به نام رسول
بزرگواری و عالیجناب یعنی تو
و اوج خلقت انسان ناب یعنی تو
نگین خلقت عالم که حضرت زهراست
بر این عقیقِ بهشتی رکاب یعنی تو
خدا نخواست خودش را نشانمان بدهد
وگرنه نور خدا بین قاب یعنی تو
خدا رسانده تو را تا به داد ما برسی
دمِ خدا، نفس مستجاب یعنی تو
همینکه دور و برت سایه نیست پس قطعا
تو نور باطنی و آفتاب یعنی تو
تو نور باطنی و سایه هم نمیخواهی
پیمبری، قسم و آیه هم نمیخواهی
اویس وار نشستم به شوق آمدنت
میان سینه قَرَن را نمودهام وطنت
برای دست گرفتن ز امتت کافیست
نخی ز تار عبایت، نخی ز پیرهنت
بیا برای همه دلبرانه حرف بزن
که شهد عشق چکیدهست از دل سخنت
تو آیه آیه عسل را به کام ما دادی
به غیر عشق نمیریزد از لب و دهنت
شبیه شیشهی عطری که زیر باران است
گلاب ناب چکیدهست از بهار تنت
میان عرش عجب رفت و آمدی داری
چقدر عطر گلاب محمدی داری
نگاه مهر تو انسان نمود انسان را
چه عاشقانه مسلمان نمود سلمان را
اسیر ظلمت شب بودهایم تا اینکه
میان چشم تو دیدیم نور قرآن را
چقدر رحمت محض است ربناهایت
میان دست تو دیدیم راه باران را
نگیر از همهی عاشقان خود دل را
بخواه از همهی عاشقان خود جان را
میان اشک و تحیّر چگونه شکر کنیم
طلوع نور تو این نعمت فراوان را
جهانِ قبل رسول خدا امیر نداشت
نگاه سبز کسی اینهمه اسیر نداشت
به عرش میروی از جبرئیل بالاتر
به آسمان بروی تا شوی شکوفاتر
کلاه از سر هر چه ملائکه افتاد
و چشمها همه در لحظهی تماشا تر
هر آنکه رنگ محبت گرفت دریا شد
هر آنکه رنگ محمد (ص) گرفت دریاتر
زمان آن شده دست از ترنج بردارند
برای آنکه ندیدند از تو زیباتر
بیا برای همه جان تازهای بفرست
نشان بده که تویی از همه مسیحا تر
تو آمدی برسانی به تشنه آب حیات
نثار مقدم خیرت چهارده صلوات
علی کفشگر
وصف تو را خدا به بیانی رسا نوشت
روز ازل به یمن شما «هَل اَتی» نوشت
زیباترین قصیدهی خلقت کلید خورد
آن جا که استعارهی چشم تو را نوشت
هفت آسمان خلاصهی «وَالشّمس» روی توست
دیباچهی فروغ تو را «والضّحی» نوشت
وقتی که در جهان به تجلّی در آمدی
اسرار «یا» و «سین» تو را در خفا نوشت
منظور خلقتی و خداوند از ابتدا
نام تو را به دفتر خود مبتدا نوشت
آنگاه آیه آیه تو را منتشر نمود
تشریح انبعاث تو را در حرا نوشت
نوری شد و تمام تو را در خودش سرود
در «نَجم» و «دَهر» و «نور» و «دُخان» بر ملا نوشت
آن قدر خوب و پاک و زلالی که دست حق
یک پرده از مقام تورا در «کسا» نوشت
محمودِ آفرینش و اسم تو را خدا
در هر کجا نوشت یقیناً به جا نوشت
شرح تو را خدا به بیانی دگر نوشت
تو خوبِ خوب بودی و او خوبتر نوشت
انتهای پیام/