"معاد جسمانی" در سرودههای صائب تبریزی / شاعری که نظریات انقلابی ملاصدرا را در لباس شعر طرح میکرد
صائب عقیدۀ مهمی را پوشیده در لباس شعر طرح میکند و با نگرش شاعرانه، حقیقت دیگری از نظریه انقلابی معاد جسمانی میسازد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، معاد جسمانی از جمله مسائل مناقشه برانگیزی است که متفکران اسلامی در کیفیت و نحوه استدلال بر آن اختلاف دارند. محل نزاع هم دقیقا اینجاست که آیا معاد صرفاً روحانی یا جسمانی است و یا ترکیبی از هر دو مورد نظر است؟ اگرچه به نظر میرسد معادِ صرفاً جسمانی در این نزاع پردامنه جایگاه چندانی ندارد و عمده اختلافات بر سر وجود معاد صرفاً روحانی از طرفی و ترکیبی از معاد جسمانی و روحانی از طرف دیگر است.
گروهی معاد را صرفا روحانی میدانند و عدهای هم، چون بوعلی سینا معاد جسمانی را نیز در کنار معاد روحانی پذیرفتهاند اما دلیلی عقلی بر آن اقامه نکردهاند و تنها دلیلشان در صدق این مدعا قول پیامبر صادق است.
ملاصدرا نخستین فیلسوفی است که بر اساس مبانی فلسفی خود، بدیعترین دیدگاه را در این باره ارائه کرده و آن را با برهان عقلی به اثبات رسانده است و بخش عظیم استدلالهای خود را بر اصالت وجود، حرکت جوهری و جسمانیه الحدوث و روحانیة البقا بودن نفس استوار میسازد.
امام خمینی (ره) یکی از موافقان معاد جسمانی صدرایی است که با پذیرش اصول مبنایی ملاصدرا در این مسأله، تبیین عقلانی وی از معاد جسمانی را تأیید کردهاست.
محمود فتوحی رودمعجنی، پژوهشگر و استاد تمام گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد، در یادداشتی که در کانال شخصیاش منتشر کرده است، به بازخوانی برخی ابیات صائب تبریزی، شاعر همروزگار ملاصدرا، پرداخته است که نشان میدهد این شاعر پرآوازه قرن دهم نیز از جمله مدافعان دیدگاه صدرالمتألهین در مسأله معاد جسمانی بوده و در اشعار خودش اعتقاد به انگیزش بدن عنصری در معاد و "تشخص نفس به بدن در روز قیامت" را با ایماژهای شاعرانهای بازآفرینی کرده است.
متن یادداشت وی را در ادامه میخوانیم:
مرا ز روز قیامت غمی که هست این است
کـــه روی مـــردم عـــالـــم دوبـــار بایـــد دیـــد
هر که این بیت صائب را میخواند میگوید: شاعر چه دل پر دردی از مردم زمانهاش داشته است! ترس از قیامت آن قدر شاعر را عذاب نمیدهد که دیدن دوبارۀ روی مردم.
اما گویی حرف صائب چیز دیگری است، عقیدۀ مهمی را پوشیده در لباس شعر طرح میکند. میپرسیم مگر در قیامت افراد با همین قیافه دنیاوی برانگیخته میشوند که دو بار باید آنها را دید؟
این جنجالیترین مسأله در بین حکیمان اصفهان روزگار صائب بود. ملاصدرا با استدلالهای عقلانی در اثبات معاد جسمانی قائل به انگیختن بدنی با شکل و هیأت این جهانی بود. نظرگاه وی مورد نقد و اعتراض بسیاری از مخالفانش قرار گرفت و به تکفیر او نیز انجامید.1
اما شاعر در بیت فوق الذکر میگوید: "روی مردم عالم دوبار باید دید". نکته در همین "دو بار دیدن روی آدمها"ست یکی در این جهان ودیگری در روز معاد. شاعر قائل به بعث صورتی عین صورت این جهانی فرد است و همسو با عقیدۀ ملاصدراست که میگوید:
اعتقاد ما در حشرِ بدنها این است که در روز قیامت بدنهای انسان از قبر به گونهای بیرون میآید که هر کسی او را نگاه کند میگوید این فلان شخص است و آن هم فلان شخص" (ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم: جلد : 6 صفحه : 73).
صائب اعتقاد به انگیزش بدن عنصری در معاد و "تشخص نفس به بدن در روز قیامت" را با ایماژهای شاعرانه به تفاریق بازآفرینی کرده است. برخی از ابیات او را بخوانید:
در قیامت شسته رو برخیزد از آغوش خاک
چهره هر کس که از اشک ندامت تر شده است
با جسم، روح من چو مسیحا کند عروج
شهباز من به جا نگذارد نشینه را
کند جان در تن دیوان حشر از معنی رنگین
شهید عشق او چون در صف محشر شود پیدا
تن پرستان و سبک خیزی محشر، هیهات
هر که شب سیر خورد وقت سحر سنگین است
در قیامت سر به پیش افکنده میخیزد زخاک
هر که اینجا گردن از بهر تماشا می کشد
آن که میگوید قیامت بر نمیخیزد، کجاست؟
تا در آن مژگان تماشای صف محشر کند
مکن با بیخودی اندیشه از هنگامۀ محشر
که هر کس بیخبر از پا درآید بیخبر خیزد
هر که اینجا خنده را چون غنچه دارد زیر لب
صبح محشر با لب پرخنده میخیزد ز خاک
بگشای چاک سینه که بر منکران حشر
روشن شود که صبح قیامت دمیدنی است
در آفتاب قیامت چه رویها سازند
جماعتی که چو گل پای تا به سر رنگند
بس است آنچه من از روی آتشین دیدم
در آفتاب قیامت دوبار نتوان دید (ایهام)
شاعر با نگرش شاعرانه حقیقت دیگری از موضوع معاد جسمانی "میسازد"؛ حقیقتی که وجه جمالی و زیباشناختی آن را دلپسندتر از استدلالهای فلسفی میکند. هایدگر چه خوب گفته است که "فیلسوف حقیقی، شاعر است که از رهگذر سخن محاکاتی اجازه میدهد هستی، جنبههای وجودی خویش را آشکار کند".
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1) از میان فقیهان، میرزا محمّدحسن نائینی تا مرز تکفیر صدرالمتألّهین پیش رفته است. آیت اللّه سیدحسن بجنوردی از ایشان چنین نقل کرده است: "لو لا شبهة حصلت له لحکمنا بکفره؛ یعنی: ما احتمال میدهیم که شبههای در مورد معاد عنصری در ذهن ملّاصدرا پدید آمده، وگرنه او را صریحا تکفیر میکردیم".
ملاصدرا به دلیل نظریات انقلابیاش مثل حدوث جسمانی روح، اصالت وجود، معاد جسمانی و دیگر ابتکارات فلسفیاش 15 سال به انزوا رفت بعد هم افکارش تا یک قرن از سپهر فلسفی ایران کنار رانده شد.
انتهای پیام/