شعری درباره حضرت زهرا (س) که اشکهای امام خامنهای را جاری کرد+فیلم
به نیمههای شعر که رسید دیگر صدای "آفرین"گوییهای آقا به گوش نمیرسید؛ دوربینها که چرخید آقا را دیدیم که داشت آرام آرام اشک میریخت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اسفندماه 95 در آستانه ایام شهادت حضرت صدیقه کبری (سلاماللهعلیها) پنجشنبه (1395/12/5) جمعی از شاعران مذهبیسُرا با رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
"دیوار دم میداد، در بر سینه میزد" عنوان شعری است که در این دیدار، حسن بیاتانی درباره "تلفیق حوادث صدر اسلام و حوادث زمانه اخیر" خواند.
پس از این شعرخوانی، رهبر انقلاب با تحسین وی فرمودند:
"خیلی خوب بود، این تلفیق بین حوادث صدر اسلام حوادث ذیل اسلام، که حوادث دوران دفاع مقدس و اینهاست یک چیز جالبی است. این نکته ابتکاری جالبی بود در شعر شما". 1395/12/5
دیر آمدم دیر آمدم در داشت میسوخت
هیئت میان وای مادر داشت میسوخت
دیوار دم میداد، در بر سینه میزد
محراب مینالید، منبر داشت میسوخت
جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود
جانکاهتر آیات کوثر داشت میسوخت
آتش قیامت کرد، هیئت کربلا شد
باغ خدا یک بار دیگر داشت میسوخت
یاد حسین افتادهام آن شب آب میخواست
ناصر که آب آورد سنگر داشت میسوخت
آمد صدای سوت، آب از دستش افتاد
عباس زخمی بود، اصغر داشت میسوخت
سربند "یازهرا"ی محسن غرق خون بود
سجاد از سجده که سر برداشت میسوخت
باید به یاران شهیدم میرسیدم
خط زیر آتش بود معبر داشت میسوخت
برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست
در عشق سرتاپای اکبر داشت میسوخت
دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند
گودال گل میداد خنجر داشت میسوخت
شب بود بعد از شام برگشتم به خانه
دیدم که بعد از قرنها در داشت میسوخت
ما عشق را پشت در این خانه دیدیم
زهرا در آتش بود حیدر داشت میسوخت!
انتهای پیام/