پدر شعر آیینی ایران: "حجتالاسلام نصیری" شاعری نجیب و با حیا بود
پدر شعر آیینی ایران گفت: حجتالاسلام مصطفی نصیری در جلسات شعر هفتگی حضور مییافت و نجابت، کم حرفی، سر به زیر بودن و حیای او بسیار ستودنی بود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از قم، مراسم بزرگداشت حجتالاسلام مصطفی نصیری عصر امروز با حضور شعرای آیینی در تالار مرکزی شهر برگزار شد.
شعرای حاضر در جلسه در رثای این دوست سفر کرده که خود نیز از شعرای آیینی بود، به قرائت اشعاری در رثای اهلبیت عصمت و طهارت(ع) پرداختند.
محمدعلی مجاهدی، پدر شعر آیینی ایران در این مراسم سخنانی بیان کرد: مصطفی نصیری در جلسات شعر هفتگی حضور مییافت و نجابت، کم حرفی، سر به زیر بودن و حیای او بسیار ستودنی بود و زمانی که خبر درگذشت او را شنیدم، به این فکر میکردم که مصطفی به دنبال دنیایی بود که در این جهان دست یافتنی نبود و مجال پیدا کرده برای سفر کردن به عوالمی که از پایان این دنیا آغاز میشود.
وی بیان کرد: دنیای ما یک دنیای تک بعدی نیست و رازآلود و دارای ابعاد بسیار زیادی است؛ سلمان فارسی به امیرالمومنین(ع) عرض میکند که من شما را خیلی دوست دارم و میخواهم بدانم که در این جهان کسی هست که شما را بیش از من دوست داشته باشد؟ حضرت سوال سلمان را با سوال پاسخ داد که "ای سلمان! اگر چند روز مرا نبینی بی طاقت میشوی؟" سلمان عرض میکند که یک هفته؛ حضرت میفرماید که "به خداوند سوگند که ما دوستانی در آسمانها داریم که اگر هر روز ما را نبینند قالب تهی میکنند".
پدر شعر آیینی ایران تصریح کرد: اینجاست که مشت مدعیان خلافت دروغین باز میشود؛ امام شئونی دارد و یکی از شئون وجودی امام ید تصرفی در عوالم امکان است، به تناسب عوالمی که وجود دارد، وجود مقدس معصومین جلوه دارند که برای ساکنان آن عوالم محسوس است.
مجاهدی با اشاره به جاری بودن عنایات قدسی به شعرای آیینی تصریح کرد: وقتی قرار است عنایتی به شاعر شود، به گونهای روحالقدس به او کمک میکند، خود شاعر از سرودهاش متعجب میشود؛ برخی از شعرا کارهایی میسرایند که من میگویم که ای کاش این شعر برای من بود؛ در شعر بحث سن و سال مطرح نیست.
وی ادامه داد: ماه مبارک رمضان بود که ما خدمت یکی از علما رسیدیم و قرار بود ایشان روایاتی که درباره امیرالمومنین(ع) است را برای ما تبیین کند؛ یک مرتبه دیدیم که او متحول شد و مدام عبارت مولا که «سلونی قبل ان تفقدونی» را به زبان میآورد؛ یک مرتبه یکی از حاضران سوالی پرسید و این عالم از پاسخ گفتن درمانده شد و دست و پا زد؛ فرد سوال کننده به آن عالم رو کرد و گفت عبارت «سلونی قبل ان تفقدونی» را باید تنها امام علی(ع) بگوید.
پدر شعر آیینی ایران با بیان اینکه شاعر آیینیسرا در کشور زیاد است، اما شاعری که اهلبیت(ع) او را تایید کند کم است، عنوان کرد: دعبل خدمت امام رضا(ع) عرض کرد که "من چکامهای برای شما ساختهام، آیا اجازه میدهید بخوانم"، حضرت فرمود "بخوان"، دعبل چند بیت خواند و حضرت فرمودند "ادامه نده؛ دنباله قصیده را خود حضرت شروع به خواندن کردند؛ حاضرین تصور میکردند که این شعر برای فرد دیگری است که دعبل خوانده و حضرت آن شعر را میدانستند که در همین لحظه که شک حاضرین را فرا گرفته بود، حضرت فرمودند که "ای دعبل؛ شب گذشته که این عنایت به تو شد و این ابیات که در صحیفه نور ثبت شده بود، از خاطر من گذشت و من این ابیات را از صحیفه نور می خوانم"؛ پایگاه شاعر آیینی این است، چه کسی میتواند به این مرتبه دست پیدا کند؟
مجاهدی ادامه داد: شما یک مصطفی نصیری میشنوید و رد میشوید؛ خدا میداند که به این عزیز خداوند چه عنایاتی کرد و او این حرفها را در سینه خود حفظ کرده بود.
وی خاطرنشان کرد: چه کسی میگوید که مصطفی نصیری شهید نیست؟ مگر غیر از این است که مبلغ فرهنگ حسینی بود؟ شهادت مراتبی دارد که بالاترین آن لقاءالله است، اما مراتب دیگر نیز دارد.
به گزارش تسنیم، این طلبه جهادی یک دهه هفتادی بود که با وجود سن کم، راه های زیادی رفته بود و دست آخر هم به پاس سعی و اخلاص خود، خداوند نامش را جاودانه کرد تا الگویی برای نسل های بعد از خود باشد.
روستای همت آباد از توابع شهر رفسنجان، مکانی بود که این طلبه در آن برای آخرین بار به کار فرهنگی پرداخت؛ این در حالی است که او در این جهاد تنها نبود و همراه با همسر خود برای بچه های روستا کلاس های زبان و نقاشی برگزار می کردند؛ و این دو یار دغدغه مند چهره فرهنگی روستا را دوشادوش هم متحول می کنند و خود حاج آقا هیئت برای روستا تشکیل می دهد.
به گفته اهالی روستای همت آباد، شیخ مصطفی ارادت ویژه ای به حضرت زهرا(س) داشت و در آخرین هماهنگی برای دهه محرم گفته بود که امسال می خواهد هیئت روستا را به پیاده روی اربعین ببرد.
حجتالاسلام والمسلمین نصیری که شاعری آیینی بود، به اقرار دوستانش، بسیار دلسوز فقرا و پیگیر امورات آنان بود و تا کاری برای آنان نمی کرد، دستبردار نبود و به جز همت آباد رفسنجان، در یک هیئت در تهران هم فعال بود.
شیخ مصطفی در هیچ شرایطی، حتی در اوضاع سیل دست از جهاد برنداشت و همسر او تک دختر خانواده ای در مشهد بود که به طلبه دختر نمی دادند؛ اما پس از ازدواج آن ها، اخلاق مصطفی زبانزد فامیل میشود.
همسر این روحانی جوان به دلیل شرایط خاص بارداری قرار بود مدتی به مشهد نزد خانواده برود؛ هر دو عازم ایستگاه راه آهن میشوند؛ اما بدون اینکه خود بدانند قبل از آن در ایستگاه دیدار معبود توقف میکنند.
حالا پیکرهای این دو مسافر بهشتی، این دو زوج عاشقی که دیگر قرار نیست یکی دوری و فقدان دیگری را تحمل کند، در شهرهای خود (قزوین و مشهد) به آغوش خاک سپرده شدهاند، اما همسفران بهشت همواره با هم هستند.
انتهای پیام/452/ح