«شیطان بزرگ» پشت مرزهای شرقیـ ۲/ حضور سازمان تروریستی منافقین به تبع حضور نیروهای اشغالگر
خبرگزاری تسنیم در سالگرد خروج خفتبار نیروهای آمریکایی از افغانستان، ابعاد و پیامدهای حضور نیروهای «شیطان بزرگ» را برای ایران اسلامی در مرزهای شرقی بررسی کرده است.
دفتر منطقهای خبرگزاری تسنیم؛یکسال از خروج آخرین نظامی آمریکایی از افغانستان میگذرد؛ بیست سال حضور نیروهای نظامی و امنیتی «شیطان بزرگ» پشت مرزهای شرقی ایران، زمینه اقدامات جاسوسی، تقویت تروریستهای اجارهای، نا امنیهای اجتماعی و... را علیه نظام و ملت مسلمان ایران مهیا ساخته بود تا این که مقاومت مردم افغانستان آنان را مجبور به ترک خاک این کشور نمود.
خبرگزاری تسنیم در سالگرد خروج خفتبار نیروهای آمریکایی از افغانستان ابعاد حضور نیروهای «شیطان بزرگ» را برای ایران اسلامی در مرزهای شرقی بررسی کرده است.
ورود نیروهای خارجی به افغانستان که توسط آمریکاییها رهبری میشد، در واقع اشغال همسایه شرقی جمهوری اسلامی ایران به شمار میرفت که در ورای ادعای مبارزه با القاعده و تلافی حمله به ساختمان سازمان تجارت جهانی (برجهای دو قلو) در منهتن، نیویورک بستر رویارویی نزدیک آمریکا و ایران را نیز فراهم میساخت.
در واقع میتوان گفت نیروهای متجاوز آمریکایی بیش از آنکه به دنبال انتقام از تروریستهای القاعده و براندازی حکومت طالبان در افغانستان باشند که هدف کوتاه مدت آنها به شمار میرفت، آمده بودند تا در هدفی اصلی و دراز مدرت از نزدیک و رو در رو، به مقابله با جمهوری اسلامی ایران بپردزاند.
این هدف اما از چه راههایی دنبال شد و دستاوردهای آمریکا در این مسیر پس از بیست سال حضور در مرزهای شرقی ایران چه بود؟
پرونده ویژه تسنیم با عنوان «کمین «شیطان بزرگ»، پشت مرزهای شرقی» به این سؤالات پاسخ خواهد داد.
دردومین بخش از این پرونده، حضور محسوس سازمان تروریستی منافقین در افغانستان، پس از وارد شدن نیروهای اشغالگر آمریکایی به این کشور بررسی شده است.
1. مجاهدین خلق؛ سازمانی انحرافی با پرونده سنگین جنایات ضد بشری
جنایتهای ضد بشری سازمان مجاهدین(منافقین) خلق که تنها چند سال بعد از شکلگیری، دچار انحرافات عقیدتی عمیقی شد، یا بهتر است گفته شود که انحرافات آن ظهور و بروز پیدا کرد، برای کمتر کسی در ایران و برای افراد بسیاری حتی در خارج از مرزهای کشور، پوشیده و پنهان است.
سران این سازمان جنایتکار که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانسته بودند به مطامع خود دست پیدا کنند، با پناهنده شدن به دامن متجاوزین به خاک ایران، یعنی ارتش بعث و صدام جنایتکار، علیه مردم و سرزمین خود، صفحه جدیدی از جنایات را گشودند؛ اما دستاورد نهاییشان در «مرصاد» جز زبونی و تلفات بسیار چیز دیگری نبود.
پس از سقوط صدام، دریوزگی منافقین کماکان ادامه پیدا کرد و این بار،به خدمت مستقیم «شیطان بزرگ» درآمدند؛ بعد از مدتی از «لیبرتی» سردرآوردند و با حضور آمریکا در شرق ایران، خوشخدمتی به دشمن شماره یک مردم ایران را در افغانستان پیگیری نمودند.
با اینکه سران منافقین سعی در پنهانکاری فعالیتهای خود در کشورهای همسایه داشتهاند، اما این تحرکات محسوس و نامحسوس به ویژه در افغانستان از نظرها پنهان نبوده و در مواقعی رسانهای نیز شده است.
2. تکاپوی منافقین برای جذب نیرو از کشورهای همسایه
در میان کشورهای همسایه، چند کشور برای ایجاد پایگاه جذب و اعزام نیرو به پادگان اشرف مدنظر سران منافقین بوده است؛ ترکیه، امارات، پاکستان و افغانستان.
سران منافقین میکوشیدند در ترکیه با جذب پناهجویان و هواداران فراری از ایران و اعزام آنها به عراق تحت عنوان کارگزینی و دریافت کارت پناهندگی فعالیت کنند. این پایگاهها در دهه 70 ضربه خوردند و پس از سقوط صدام نیز تعطیل و یا از دور استفاده معمول حذف شدند.
در امارات نیز مشابه ترکیه، مرکزی برای جذب نیروهای ایرانی و غیرایرانی و اعزام آنان به عراق، ایجاد شده بود، اما همزمان نقش شرکت تجاری را نیز ایفا میکرد. بخشی از دلارهای اهدایی صدام و سعودی در این شرکتها سرمایهگذاری میشد. پس از سقوط صدام این شرکتها همچنان فعالیتهای تجاری خود را ادامه دادند و به جاسوسی نیز مبادرت کردند.
فعالیت منافقین در پاکستان با دو رویکرد دنبال میشد؛ جذب هواداران و پناهجویان و اعزام آنان به عراق و اعزام تیمهای تروریستی به داخل ایران برای حمله به مرزداران و نیروهای نظامی. این پایگاهها درسال 1366 موردحمله قرار گرفتند و تعدادی از اعضای منافقین به هلاکت رسیده یا زخمی شدند. از آن پس به مرور پایگاه منافقین در پاکستان نقش کمرنگتر به خود گرفت و عملاً بعد از سقوط صدام نیز تعطیل شد. با اینحال گروهکهای تروریستی چون «جیش العدل» و «جندالله» با ایدهگرفتن از مجاهدین خلق و تجارب آنان تشکیل شدند که همیشه مورد حمایت مریم رجوی قرار داشتند.
در افغانستان اما به دلیل جنگهای داخلی و خارجی و نقش کلیدی فرماندهانی مانند «احمد شاه مسعود» در میان مجاهدین افغان، حضور سازمان منافقین علنی و محسوس نبوده است، هر چند سعی میکردهاند از طریق نامهنگاری با فرماندهان افغان به ویژه احمدشاه مسعود، روابطی را با وی به وجود بیاورند.
اگر چه در دوران جهاد و جنگهای داخلی، سازمان منافقین در افغانستان دارای پایگاه نبودند، اما برخی از ترددات خود را از طریق این کشور به استان خراسان انجام میدادند و برخی از هواداران سازمان نیز از طریق افغانستان خود را به پایگاههای مجاهدین در پاکستان میرساندند.
فاز دوم فعالیتهای سازمان منافقین در افغانستان با هدف جذب نیرو از اتباع این کشور در اروپا کلید خورده بود؛ فعالیت با عنوان «دانشجویان مسلمان» عنوان فریبندهای بود که این سازمان تروریستی پشت آن پنهان شده بود و سعی میکرد اتباع دیگر کشورها از جمله افغانستان را به بدنه خود ملحق نماید.
اینکه چه تعداد از افراد سایر کشورها در تور فریب منافقین گرفتار شده بودند، رقم مشخص و اعلام شدهای ندارد، اما نام «هارون هاشمی» تبعه افغانستانی، در شمار کسانی است که در علمیات «فروغ جاویدان» و در راستای مطامع ضد بشری رجویها به هلاکت رسیدند.
«هارون هاشمی» متولد 1341 تحصیل کرده آلمان، در سال 1358 به مجاهدین پیوست و در عملیاتهای «چلچراغ» و «فروغ جاویدان» شرکت داشت و در همانجا کشته شد. وی فعالیتهای سیاسی خود را در آلمان شروع کرد و مدتی نیز مسئول روابط خارجی منافقین در آلمان بود.
مسعود رجوی از طریق کسانی چون هارون هاشمی توانسته بود با برخی جریانات داخل افغانستان نیز ارتباط پیدا کند. هارون یکی از چندین تبعه افغانستان بود که در ارتش آزادیبخش رجوی فعالیت میکرد.
پس از سقوط صدام، تلاش بیشتری در جهت ارتباط گرفتن با جریانات داخلی افغانستان صورت گرفت تا هرچه بیشتر بتوانند در آنجا نفوذ داشته باشند و زمینه را برای گسترش فعالیتهای اطلاعاتی و نظامی آماده کنند.
3. سقوط صدام و آغاز حضور رسمی منافقین در افغانستان
سقوط رژیم سفاک صدام در عراق و حضور نیروهای مردمی و مسلمان در ساختار قدرت، آهستهآهسته زمینه خروج نیروهای منافقین را از عراق فراهم میساخت، به ویژه اینکه حضور نیروهای سازمان در کنار نیروهای حزب بعث در سرکوب انتفاضه شیعیان این کشور، منافقین را به عنوان یک شبکه منفور و جنایتکار نزد اذهان مردم عراق معرفی کرده بود.
فرماندهی جدید منافقین(مریم رجوی) با از دست دادن پایگاه عراق، درصدد برآمده بود تا با بسته شدن پادگان اشرف، راه دیگری را برای حضور و نفوذ به ایران بگشاید؛ این دریچه میتوانست کدام کشور باشد؟
حضور نیروهای آمریکایی در خاک افغانستان، این فرصت را برای سازمان منافقین فراهم ساخته بود و چه بسا در جلسات مختلف پیشنهادهای طرفینی نیز ارائه، طراحی و به مرحله اجرا درآمده بود.
در این برنامه، افغانستان مکان مناسبی برای جایگزینی پادگان اشرف بود. حضور پررنگ آمریکا در این کشور و تحت سلطه بودن دولتمردان آن، زمینه مناسبی برای حضور مجاهدین خلق در مرز شرقی ایران فراهم میآورد. پس از استقرار کامل نیروهای منافقین در کمپ «لیبرتی» کشور آلبانی، سران این سازمان تروریستی با هماهنگی و اطلاع مقامات آمریکایی، گامبهگام نفراتی را به افغانستان اعزام نمود تا شرایط را بررسی و شیوه نفوذ در آنجا را طراحی کند.
4. نظارت آمریکا بر آموزش نظامی منافقین در «شیندند» هرات
خبر آموزش گروهی از اعضای منافقین در پایگاه «شیندند» هرات که روزنامه پاکستانی «الامه» آن را منتشر کرد، نشان از فعالیت آشکار این فرقه تروریستی در نزدیکترین منطقه جغرافیایی به مرزهای ایران میداد.
روزنامه پاکستانی «الامه» نوشت: نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان بر آموزش مجموعهای از عناصر سازمان «مجاهدین خلق» در ولایت «هرات» واقع در غرب این کشور نظارت میکنند.
پایگاه خبری «اشرفنیوز» به نقل از خبرنگار این روزنامه پاکستانی در افغانستان نوشت: پس از آنکه دولت عراق فعالیت این سازمان را در این کشور محدود کرد، تعدادی از اعضای آن به افغانستان سفر کردند و در شمال این کشور و هرات مستقر شدند. این روزنامه در ادامه نوشت که عدم تاثیر تحریمهای آمریکایی و غربی علیه برنامه هستهای ایران، واشنگتن را بر آن داشت که با استفاده از گروههای معارض بر روی ایجاد مشکلات سیاسی در داخل ایران سرمایهگذاری کند. بر اساس این گزارش، آموزشهای نظامی عناصر این گروه در منطقه «شیندند» ولایت هرات صورت میگیرد و هدف از آن نیز ایجاد خشونت و درگیری داخلی در ایران است!
«الامه» ادامه میدهد: بیش از دو هزار خارجی از عناصر مجاهدین خلق که اغلب دارای اصل و ریشه ایرانی هستند، هم اکنون در پایگاه شیندند هرات حضور دارند و اخیراً آموزشهای نظامی آنها بیشتر و فشردهتر نیز شده است.
بنابراین گزارش، آمریکا به پیشنهاد اسرائیل به آموزش این افراد میپردازد و بر اساس طرحی که آنها برنامهریزی کردهاند، در سال میلادی آینده، این افراد ماموریت خرابکارانه خود را در داخل ایران آغاز خواهند کرد.
این گزارش در سال 1391 منتشر شد و البته در همان زمان، واکنش بسیار منفی شهروندان افغانستانی را نیز به دنبال داشت.
تعابیر دقیق و توصیفهای روشن شهروندان افغانستانی از ماهیت سازمان منافقین، که آن را یک گروهک آدمکش و جلاد، مزدور آمریکا، خائنین به مردم و سرزمین ایران، منشأ ناامنی و خرابکاری و... معرفی میکردند، نشان از هوش و آگاهی بالای مردم همسایه شرقی میداد که به شدت با حضور اعضای منافقین در خاک خود مخالفت میکردند.
هر چند که این گزارشها توسط مقامات وقت افغانستان از جمله والی هرات، تکذیب شد، اما درز اخباری مبنی بر وادار ساختن مقامات افغان توسط آمریکاییها به میزبانی از اعضای رانده شده منافقین از عراق در ازای امضای توافقنامه امنیتی، در کنار دیگر شواهد، مسئلهای نبود که به راحتی قابل تکذیب باشد.
5. اسکان منافقین در افغانستان در ازای امضای پیمان امنیتی
در این باره منابع مطبوعاتی افغان نوشتند اطلاعات رسیده حاکی از آن است که آمریکا در ارتباط با توافقنامه استراتژیک، افغانستان را وادار به پذیرش اعضای گروهک منافقیندر خاک خود کرده است. این نشریات سپس با اعتراض به این روند نوشتند: «چرا سرزمینی به پهنای آمریکا حضور این گروهک سفاک را در خاک خود یا دوستان اروپاییاش نمی پذیرد که آن را پس از عراق که از آشوبسازیهای این گروهک خسته شدهاند به خاک افغانستان پاس میدهد؟!
گروهک خلق یکی از شرورترین و پر دردسرترین گروههای طردشده میباشد. اینها با جاگیری در خاک افغانستان جز بلا و نکبت برای نوجوانان و جوانان و دختران و زنان ما چیزی به ارمغان نمیآورند. بهخصوص اینکه یکی از اهداف همیشگی این گروهک جذب دختران نوجوان و جوان بوده است».
حاصل حضور نیروهای منافقین در افغانستان و تشکیل گروههای ضد ایرانی به کمک آمریکا را در شماره بعدی این پرونده، مطالعه بفرمایید... .
ادامه دارد... .
انتهای پیام/.