آرمان «وطن فارسی» در «دهکده جهانی»/ شکلگیری تمدن فارسی برای بعضیها زنگ خطر است
شاعر کتاب «گیسوان کابلی» معتقد است گروهها و کشورهایی هستند که از شکلگیری آرمان «وطن فارسی» ناخشنودند و سعی دارند دیوار میان دو ملت را بلندتر کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «گیسوان کابلی»، سروده محمدحسین انصارینژاد، که به تازگی منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته، کتابی است متفاوت که در فضای افغانستان شکل گرفته است. انصارینژاد که از جمله شاعران ایرانی است که در سالهای گذشته با سرودههای خود نسبت به وقایع و حوادث جاری در افغانستان، با مردم این کشور همدردی کرده و نسبت به این وقایع واکنش نشان داده است، در کتاب جدید خود تمام سرودههای خود را به این موضوع اختصاص داده است.
موضوع شکلگیری «وطن فارسی» از جمله دغدغههای فرهنگ اهالی سه کشور فارسیزبان ایران، افغانستان و تاجیکستان در یک دهه گذشته بوده است. با تأملی در تغییر رفتار و نگاه فارسیزبانان به یکدیگر در سالهای گذشته، متوجه تأثیر فعالیتهای فرهنگی بر این روند خواهیم شد. هرچند سیاستمداران سه کشور عمدتاً از این فضا یا فاصله داشته و یا عقبتر از اهل فرهنگ حرکت کردهاند، اما اهالی شعر و ادب سه کشور کوشیدهاند با برداشتن گامهای جدید، فضای جدیدی را پیش روی فارسیزبانان بگشایند.
کتاب «گیسوان کابلی» را میتوان محصول این نگاه و تغییر رویکرد فارسیزبانان نسبت به یکدیگر دانست. شاعران ایرانی و افغانستانی طی سالهای گذشته زیر سایه آرمان وطن فارسی، کوشیدهاند از نگاههای مرسوم گذشته فاصله گرفته و فارغ از مرزهای جغرافیایی، همدرد و همسایه یکدیگر باشند. این کتاب نخستین اثر از یک شاعر ایرانی است که به صورت مستقل و کامل به موضوع افغانستان اشاره دارد. انصارینژاد در گفتوگویی با تسنیم به دغدغههای خود برای تدوین این اثر اشاره کرد. مشروح گفتوگوی او با تسنیم را میتوانید در ادامه بخوانید:
*تسنیم: آقای انصارینژاد کتاب «گیسوی کابلی» اولین کتاب شعر در میان شاعران ایرانی است که بهطور کامل به حوادث و وقایع افغانستان میپردازد. این مجموعه با چه دغدغهای شکل گرفت؟
من پیش از انتشار کتاب «گیسوی کابلی» کتاب دیگری با عنوان «ستارهای در حصار» را منتشر کرده بودم که حاصل یک کار پژوهشی بود. سال 74 که در حوزه علمیه شیراز تحصیل میکردم، با طلاب دردمند افغانستانی همدرس و هممباحثه بودم. آنها با آثار شهید اسماعیل بلخی خیلی مأنوس بودند. خاطرم هست از بس کتاب شهید بلخی میان آنها دست به دست شده بود که دیگر رنگ و رو رفته بود. در آن زمان 17 سال سن داشتم و آثار شهید بلخی روی من تأثیر بسیاری گذاشت.
در کنار آثار شهید بلخی، آثار دیگر شاعران افغانستانی از جمله شعر «پیاده آمده بودم» که از آثار ماندگار شاعران مهاجر افغانستانی است نیز در آن ایام بر من تأثیر بسیاری گذاشت. این اثر تنها یک قطعه شعر نیست، بلکه اثری است که هم بار عاطفی دارد و هم بار حماسی و از این منظر، یک اثر به تمام معنا ماندگار است. بعدها دوستی با شاعران مهاجر افغانستانی از جمله آقای کاظمی سبب شد با این فضا بیشتر آشنا شوم. خود آقای کاظمی از جمله اساتیدی است که به واقع باید گفت دستم بگرفت و پا به پا برد. مقدمه کتاب «گیسوی کابلی» نیز به کوشش ایشان نوشته شده است.
این پیشینه ذهنی سبب شد تا اشعاری را به فراخور اتفاقات و وقایع مختلف مرتبط با افغانستان سرودم. این شعرها در واقع واکنشی بود به حوادثی که در کشور همسایه و همزبان ما، یعنی افغانستان، در مواقع مختلف رخ داده بود؛ مانند آنچه در دشت برچی رخ داد یا شهادت تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل، شهادت دانشآموزان و ... . پس از مدتی تصمیم گرفتم که این اشعار را در قالب یک مجموعه مستقل منتشر کنم تا شاید گام مؤثری باشد در جهت پیوند میان فارسیزبانان و پژواکی باشد برای همدلی و همزبانی دو ملت دوست و همسایه.
شعرهای مجموعه «گیسوان کابلی» در واقع اشعاری است درباره مردمی که جانشان را بر سر ایمان و آرمانشان گذاشتهاند؛ نشانی از همدلی است با همسایه دیوار به دیوارمان و فرهنگی که پاره تن ایران فرهنگی و تاریخ مشترک ماست.
*تسنیم: «ستارهای در حصار» در واقع گزیدهای از اشعار شهید بلخی بود.
بله، شهید بلخی از شاعران تأثیرگذار در حوزه افغانستان بود. شاعری که او را میتوان منادی وحدت بین شیعه و سنی و مصلح اجتماعی نیز تعریف کرد. یکی از جملات مشهور او این است که هر شیعهای، سنی حقیقی و هر سنی، شیعه حقیقی است. او 20 سال از عمر شریفش را در زندان گذراند. به خاطر روحیه عدالتخواهی که شهید بلخی داشت و همواره الهامبخش برای من بود، همواره در حسرت این بودم که یک مجموعه شستهرفته از اشعار او را تدوین کنم. متأسفانه مجموعهای که کامل باشد و این ویژگیها را داشته باشد، در دسترس نبود. این شد که کتاب «ستارهای در حصار» را تدوین کردم که با مقدمه آیتالله اعرافی منتشر شد.
*تسنیم: موضوع اشعار «گیسوان کابلی» عمدتاً حول چه مسائلی است؟
قالبهای شعری که در این کتاب گردآوری شده، متنوع است؛ از قصیده و غزل گرفته تا رباعی در این کتاب دیده میشود. موضوع اصلی اشعار نیز داغ و اندوه افغانستان است. دردهایی که این ملت طی دهههای متمادی با گوشت و پوست خود درک کردهاند. ناامنیها، شهادتها، غربت مهاجران و ... از جمله موضوعاتی است که سرودهها به آن اشاره دارند.
بخش دیگری از اشعار نیز به موضوع اهمیت پیوند میان فارسیزبانان اختصاص دارد. در این بخش تلاش شده در کنار روح عاطفی، به بُعد حماسی نیز توجه شود.
*تسنیم: با توجه به اینکه «گیسوان کابلی» اولین اثری است که به صورت مستقل از یک شاعر درباره افغانستان منتشر شده، واکنشهایی که مهاجران افغانستانی یا اهالی ادب افغانستانی نسبت به آن داشتند، چگونه بوده است؟
طی این مدت واکنشهای خوبی دریافت کردم؛ هم از شاعران افغانستانی که ساکن ایران هستند و هم از دیگر دوستان افغانستانی. گاه با یادداشتهایی من را نسبت به ادامه این کار دلگرم کرده و این حرکت را مورد لطف قرار دادهاند. امیدوارم انتشار «گیسوان کابلی» مقدمهای باشد برای انتشار آثار متعدد از شاعران و اهالی فرهنگ ایران درباره همسایه شرقی خود.
*تسنیم: آقای انصارینژاد صحبت از «وطن فارسی» بیش از یک دهه است که در میان اهالی فرهنگ جامعه ایران و افغانستان به عنوان یک آرمان و آرزو مطرح است. کتاب شما و هدف از انتشار آن، از جمله تلاشهایی است که در سالهای گذشته در جهت پررنگ کردن این آرمان منتشر شده است. از سوی دیگر، ما با مسئلهای به نام «دهکده جهانی» روبرو هستیم که خردهفرهنگها را در خود حل میکند. در چنین شرایطی چقدر میتوان به رسیدن به آرمان وطن فارسی امیدوار بود؟
ما میان دو ملت ایران و افغانستان با یک مرز دست ساخته مواجه هستیم که مرزی جغرافیایی است. اما از گذشته گفتهاند که همدلی از همزبانی بهتر است. نکته مهم در این زمینه، تعاملات فرهنگی و پشتوانه تاریخی و فرهنگی بین ایران، افغانستان و دیگر کشورها مانند هندوستان و ... است که جزئی از ایران فرهنگی به شمار میآیند. متأسفانه هر کدام از این کشورها در اثر ضعف پادشاهان، همچون پارهای از قامت و جان ایران فرهنگی جدا شدند. این موضوع مربوط به جغرافیا و سیاست است، در تعاملات فرهنگی، نکته مهم اشتراکات در این زمینه است. خواجه عبدالله انصاری که منحصر به یک کشور نیست؛ همانطور که سعدی و حافظ و بیدل و مولانا منحصر و محدود به یک کشور نیستند.
بخش زیادی از آرمان وطن فارسی، فارغ از حکومتها، در میان بزرگان فرهنگی دو کشور محقق خواهد شد. نهادها و مراکزی چون فرهنگستان زبان و ادب فارسی در این زمینه نقش مؤثری دارند که البته قدمهایی نیز در آن برداشته شده است. به عنوان نمونه، از کشورهای فارسیزبان نیز به عنوان اعضای فرهنگستان انتخاب شدهاند. همه این اقدامات، افقهای روشنی را پیش روی فارسیزبانان قرار میدهد.
امیدواریم افغانستان نیز به یک ثبات پایدار برسد. دردها و اندوه افغانستان، همیشه اندوه ما بوده؛ دردها و رنجهای ملت ایران نیز همیشه دغدغه مردم افغانستان بوده است. با نگاهی به پیشینه روابط دو ملت این امر به خوبی روشن است. با این حال در مجموع باید بگویم که اقدامات صورت گرفته برای تحقق بخشیدن به این آرزو و آرمان، اقدامات ارزنده و در خور توجهی در سالهای گذشته بوده است، اما باید گفت که راههای پیموده نشده نیز در این زمینه بسیار است.
*تسنیم: فکر میکنید موانع رسیدن به این هدف چیست؟
یکی از اصلیترین موانع در این زمینه، نقشه استعمار است. آمریکا، اسرائیل و دیگر دشمنان ملتهای فارسیزبان، از شکلگیری تمدن اسلامی و فارسی همیشه هراس داشته و آن را زنگ خطری برای خود میدانند؛ از این رو ما همواره شاهد سنگاندازیهای بسیار میان ملتها با ترفندها و نقشههای گوناگون هستیم. گاه بحثهای قومی را پیش میکشند، گاه مسائل دینی را مطرح میکنند، خلاصه بیکار ننشستهاند. سیاست آنها در قبال ملتهای فارسیزبان و ملتهای منطقه، سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن بوده و هست. در هر نوبت تلاش میکنند هیزمی در آتش فتنه بیندازند تا این آتش خاموش نشود.
از سوی دیگر، کج فکریهایی که برخی از شبهروشنفکران، ملیگراها و ... داشتهاند نیز از موانع موجود است. برای این دسته نیز چندان یکدستی وطن فارسی و اجتماع فارسیزبانان از کشورهای مختلف خوشایند نبوده است؛ بنابراین همواره تلاش کردهاند تا دیوار میان فارسیزبانان را بلندتر و محکمتر کنند.
انتهای پیام/