«شهاب دین» به چاپ دوم رسید
کتاب «شهاب دین» زندگینامه و خاطراتی از آیت الله شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی به قلم زهرا باقری در طی چند ماه به چاپ دوم رسید.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب« شهاب دین» زندگینامه و خاطراتی از آیت الله شهاب الدین حسینی مرعشی نجفی به قلم زهرا باقری است و توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شده است.
نویسنده در این اثر سعی کرده است با قلمی ساده و به دور از تکلف وقایع مهم زندگی آیت الله مرعشی را به تصویر بکشد. این کتاب خواننده را با آیت الله سید شهاب الدین مرعشی همراه میکند و به نجف، کربلا، سامرا، تبریز، تهران و قم میبرد. خواننده از گوشه حجرهی کوچک سید شهاب مرعشی در نجف شاهد شب زندهداریها و مرارتهای اوست. فقر و تنگدستیاش را میبیند و تلاشهای شبانهروزیاش را برای تحصیل مشاهده میکند و همراه او روزها مقابل اساتید زانو میزند و شبها در سرداب سرد سامرا به تهجد میپردازد. خواننده از تشرفات آیت الله مرعشی به محضر امام زمان (عج) هم بیبهره نمیماند و گوشههایی از تشرفات را نظارهگر خواهد بود.
آیت الله مرعشی در سال 1315ق (1276ش) در نجف به دنیا آمد و «شهاب الدین» نام گرفت. پدرش، آیتالله سید شمس الدین محمود مرعشی، از فقها و مدرّسان علوم اسلامی نجف بود.
وی پس از رحلت «آیت اللّه بروجردی» در سال 1339 (1380 قمری) در سن 27 سالگی به عنوان مرجع شیعیان برگزیده شد. میلیونها نفر از شیعیان کشورهاى مختلف، از جمله ایران، عراق، لبنان، کویت، احساء و قطیف عربستان، امارات عربى، بحرین، پاکستان، هند و ترکیه و بخشى از کشورهاى آفریقایى مانند زنگبار، از ایشان تقلید مىکردند. ایشان از بسیاری از مراجع تقلید شیعه اجازه اجتهاد گرفتند.
آیت الله مرعشی از شاگردان شیخ عبدالکریم حائری و آقا ضیاء عراقی بود و نیز از درس سیدعلی قاضی، سید احمد کربلایی و میرزا جواد ملکی تبریزی بهره برد. شهاب الدین کتابخانهای را در قم تأسیس کرد که امروزه از لحاظ تعداد و کیفیت نسخههای خطی کهن اسلامی؛ نخستین کتابخانه ایران و سومین کتابخانه جهان اسلام به شمار میرود. همچنین او مدرسههای مرعشیه، شهابیه، مهدیه و مؤمنیه را در قم تأسیس کرد.
در بخشی از کتاب«شهاب دین» میخوانیم:
زمستان شده بود؛ کنار آبگیری در اطراف نجف نشسته بود. قیلوقال پرندگان مهاجر، سرمای هوا را از یادش میبرد. آمده بود پی جمع کردن چوب برای سوزاندن. غیر از شاخههای خشکیدۀ نخل چیزی پیدا نکرد. میدانست سوزاندن آنها گرما ندارد. حاصل سوزاندن شاخههای نخل فقط دود است. چند روز بود سرما تحملناپذیر شده بود و در حجره نه نفتی داشت و نه زغالی. دستخالی از کنار آبگیر برگشت. سر راه به وادیالسلام رفت و بر مزار پدر و مادر فاتحه خواند و از آنها خواست گشایشی در کارش ایجاد کنند.
وارد بازار شدند. زنان عرب که از روستاها و بادیههای اطراف نجف میآمدند، نان و کره و سرشیر را در سبدهای حصیری روی سرشان گذاشته بودند. بساط فروششان را در کنار دکانها پهن میکردند. هر چند دقیقه یکبار آشنایی شمسالدین را میدید و دست بر سینه سلام میداد. شهاب الدین پشت سر پدرش راه میرفت و به نغمه بلبلها و کوکوی فاختهها گوش میداد. بی بی گفته بود پرندهها ذکر میگویند. شهاب در پی کشف ذکر پرندهها بود.
انتشارات شهید کاظمی کتاب «شهاب دین» را با قیمت 55 هزار تومان منتشر کرده است.
انتهای پیام/