گفتوگو با سلمان کدیور به بهانه نامزدی "راننده رئیس جمهور" در جایزه جلال
همچنان مطمئن هستم که از این به بعد هر کتابی که بنویسم زیر سایه رمان «پس از بیست سال» قرار خواهد گرفت، یک کار دیگر دستم هست که مشغول بازنویسی آن هستم به نحوی میتوان گفت جلد دوم «پس از بیست سال» است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، سلمان کدیور از جمله نویسندگان موفق ما در این سالها بوده است که رمان «پس از بیست سال» او توجههای بسیاری را به خود جلب کرد و با استقبال خوانندگان مواجه شد. رمان پس از بیست سال هم جایزه ویژه هیئت داوران را در جایزه جلال به خودش اختصاص داده بود و امسال مجموعه داستان «راننده رئیس جمهور» جزء نامزدهای بخش داستان کوتاه جایزه جلال آل احمد است. درباره «راننده رئیس جمهور» با سلمان کدیور گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید:
تسنیم: این دومین تجربه شما در جایزه جلال است. قبلتر رمان پس از بیست سال هم جایزه ویژه هیئت داوران را به خودش اختصاص داده بود. به عنوان سؤال ابتدایی خوب است از تفاوت این دو نوع داستاننویسی بپرسم. جهانِ داستان کوتاه با جهان داستانیِ رمان چه تفاوتهایی دارد و اصلاً درست هست که ما جهانِ این دو گونه ادبی را از هم متمایز بکنیم؟
ما در داستان کوتاه با محدودیتهایی روبرو هستیم کما اینکه فرصتهای زیادی هم داریم. مهمترین فرصت این است که یک طرح و ایده را میتوانید در فرصت کوتاهی بنویسید و یک خواننده در فرصت کوتاهی آن را بخواند و از آن لذت ببرد. ولی محدودیتهایی هم دارد؛ مثل محدودیت در شخصیتپردازی، محدودیت در قصهپردازی و محدودیت در عمق بخشی به روایت که قاعدتاً در داستان کوتاه کمتر است؛ بر خلاف رمان که دست شما برای خلق شخصیت و روابط تو در تو و پیچیده و روایتهای چند گانه باز است. نویسنده در رمان زمان بیشتری و حوصله بیشتری را صرف میکند تا برای داستان کوتاه. ضمن اینکه برای نوشتن رمان حداقل چند ماه تا چند سال وقت میگیرد و یک مداومت و انرژی بیشتری لازم است و نویسنده رنج بیشتری متحمل میشود و حتی ریسک بیشتری انجام میدهد.
تسنیم: چه در مرحله نگارش و چه پس از انتشار کتابها و بازخوردهایی که داشتید، چه تفاوتها و اشتراکاتی وجود داشته است؟
ما در رمان گاهی سرنوشت چند نسل و یک خانواده را و حتی سرنوشت چندین نسل یک کشور و جامعه را زیر و رو میکنیم و تبع خواننده با شخصیتهای مختلف، زندگیهای مختلف، با شهرها و آدمها و فضاهای مختلف و حتی رنگها و بوهای مختلف آشنا میشود ولی در قصه کوتاه چنین فضایی به ندرت پیش میآید و محدوده بسیار کمتری دارد. به نظر من گاهی یک مخاطب با یک رمان زندگی میکند. چون خواندنش طول میکشد و باید خواننده چند ماه را صرف آن را رمان میکند و با شخصیتهای رمان خو میگیرد و حتی تحت تأثیر شخصیتها قرار میگیرد و دوست دارد جای بعضی از شخصیتها باشد و جای بعضی از آنها نباشد. همذاتپنداری که مخاطب با یک رمان قوی و خوب انجام میدهد، بسیار بسیار بالا است اما این موقعیت در قصه کوتاه معمولاً اتفاق نمیافتد.
تسنیم: فکر میکنم سلمان کدیور از همان ابتدای انتشار داستانش، بازخوردهای بسیار متفاوتی را دیده است. از انبوه دوستداران کتاب بگیر تا منتقدان جدی نویسنده که لزوماً به فضای ادبی هم تعلق نداشتند. به نظر میرسد تفاوت در دیدگاهها درباره «راننده رئیس جمهور» بیشتر از «پس از بیست سال» هم بوده. آیا چنین چیزی را شما مشاهده کردهاید؟
تجربه من درباره نوشتن هم یک رمان طولانی 750 صفحهای است و هم مجموعه کار داستان کوتاه و این دو فضایی متفاوت خلق میکنند. من «پس از بیست سال» را که نوشتم خوانندههای بسیاری به من بازخورد میدهند و تقریباً هرروز بازخوردی از کتاب «پس از بیست سال» به دستم میرسد. من خوانندههای زیادی را میبینم که تحت تأثیر بعضی از شخصیتهای رمان هستند حتی بعضیها دنبال شخصیتهای کتاب بودند و وقتی رمان تمام شده شخصیت سلیم بن هشام را در گوگل سرچ کردند تا ببینند که از شهدای کربلا بوده است یا نه؟ این نشان میدهد که خواننده با این شخصیت انس گرفته و زندگی کرده است و وقتی آن کتاب تمام شده است، همچنان میخواهد درباره شخصیت بداند و با او زندگی کند. تعدادی از خوانندگان وقتی که متوجه میشدند این شخصیت خلق نویسنده است از من ناراحت میشدند و با ادبیات خیلی تند به من میگفتند که شما با احساسات ما بازی کردی و من را متهم میکردند که تاریخ را جعل کرده و به شهدای کربلا اضافه کردهام! هر نویسندهای ممکن است از این برخورد ناراحت شود ولی من از این حس خواننده ناراحت نمیشدم و درک میکردم که این شخصیت با قهرمان رمان ارتباط بگیرد و الان هم هنوز دوست دارد با آن زندگی کند.
تسنیم: آیا میتوان بازخوردهای هردو کتاب را در دستههای خاصی جا داد؟
در کار داستان کوتاهی که نوشتم یعنی «راننده رئیسجمهور» اتفاقی مثل بازخوردهای رمانم نیفتاد. وقتی هم بازخورد میگرفتم هم بازخورد منفی داشتنم و هم بازخورد مثبت. درباره شخصیتها هم تعریف و تمجید و هم نقد داشتم. بعضی از مخاطبان شخصیتپردازیها را تحسین میکردند؛ مثل شخصیت گنجشک در قصه همای سعادت. ولی مثل رمان با آن ارتباط عمیق نگرفتند چون با آن زندگی طولانی نداشتند و داستان را در یک روز خواندند. بعضیها را دوست دارند و بعضیها را نه. گیرایی رمان، وسعت و قدرت رمان بسیار بالاتر از داستان کوتاه است. قصدم این نیست که داستان کوتاه را پایین بیاورم. داستانهای کوتاه بسیاری نوشته شدهاند که شاهکار هستند. ولی رمان قدرت بیشتری برای مخاطبسازی و تاثیرگذاری بر مخاطب دارد.
حکایت بیمارانی که با کتاب، به امیرالمؤمنین توسل کردند
تسنیم: اظهارنظرهایی درباره مجموعه داستان شما بیان شده که این عرصه را میدانِ قلمفرسایی سلمان کدیور نمیداند. حتی بخشی از کسانی که رمان شما را دوست داشتند، انقلتهایی به راننده رئیس جمهور وارد کردهاند. مشخصاً پیشی گرفتن مضمون داستانها از روایت و داستانپردازی را مطرح میکنند که در رمان پس از بیست سال چنین نبوده. فارغ از درستی و نادرستی نظرات منتقدان، تجربه خود شما در نوشتن داستان کوتاه چه بوده است؟
معمولاً نویسندههایی که تازه شروع به نوشتن میکنند، با داستان کوتاه شروع میکنند. ابتدا یک مجموعه داستان کوتاه مینویسند و بعد از اینکه داستان کوتاه نوشتند، وارد وادی رمان میشوند. البته استثناهایی هم وجود دارد. من ابتدا کار بسیار بلند نوشتم که یک رمان تاریخی مذهبی است و بعد وارد داستان کوتاه شدم. آن رمان «پس از بیست سال» بازخوردهای بسیاری داشت و مورد توجه بسیاری قرار گرفت و نظر لطف بسیاری شاملش شد و هنوز هم میشود و من همیشه از این رمان بازخورد میگیرم. مثلاً یک پیرمرد کشاورز پس از خواندن رمان «پس از بیست سال» برای من یک نامه به صورت دستی نوشته بود و داده بود پسرش و پسرش برای من فرستاده بود. یا بیمارهایی که روی تخت بیمارستان این کتاب را خوانده بودند برای من از احساسشان موقع خواندن کتاب در بیمارستان گفتند و گفته بودند که درد بیماری و دوران سخت بستری را توانستیم با کمک این کتاب راحتتر بگذرانیم و تحمل کنیم و این کتاب سبب توسل ما به امیرالمؤمنین شده است. بازخوردهای مثبت بسیاری از «پس از بیست سال» گرفتم و هنوز هم به دستم میآید. وقتی کار اول یک نویسنده این جورمیشود و نظر مثبت بسیاری را به خود جلب میکند، کار دوم برایش بسیار سخت میشود و کار دوم یا باید به اندازه کار اول قوت داشته باشد یا باید بهتر از آن باشد.
تسنیم: در مقایسه با رمان حجیم و جذابی چون پس از بیست سال، یک داستان کوتاه هرچهقدر هم که با طرح و پیرنگِ فکرشده نوشته شده باشد، مجال چندانی برای شخصیتپردازی و قصهگویی به نویسنده نمیدهد. آیا خود شما تفاوتی بنیادین بین این دو تجربه قائل هستید؟
اتفاقی که افتاد این بود که کار دوم داستان کوتاه بود و داستان کوتاه از وجوه بسیاری با رمان قابل مقایسه نیست و کسانی که «پس از بیست سال» را اول خواندند و بعد کتاب «راننده رئیس جمهور» را در کنار اینکه از بعضی از داستانها خوششان آمده بود ولی اشتباهی به نظرم وجود داشت و آن اینکه کلیت رمان را با کلیت داستان کوتاه مقایسه میکردند. این درست نبود ژانر آنها با هم فرق میکند. ما در «راننده رئیس جمهور» با 13 داستان کوتاه طرف هستیم که هر کدام طعمی دارد هر کدام مزهای دارند هرکدامشان هوا و رنگ مختلفی دارند هر کدامشان یک پلان از یک دنیا است ولی «پس از بیست سال» جمع جهان پیوسته دیگری دارد. خواننده شخصیتها را از صفحه 1 تا آخر پیگیری و با آن زندگی میکند ولی در داستان کوتاه این چنین نیست و در هر داستان شخصیت متفاوتی وجود دارد. بازخوردهایی که گرفتم هم کم بودند کسانی که آن را با کتاب «پس از بیست سال» مقایسه نکنند بعضیها حتی میگفتند این کتاب مجموعه داستان از نظر نثر و قلم قویتر از «پس از بیست سال» است. در صورتی که نمیشود آنها را با هم مقایسه کرد محبوبیت «پس از بیست سال» خیلی بیشتر بود. درباره کتاب «راننده رئیس جمهور» هم از هر دو حیث بازخورد گرفتهام و اولین تجربه داستان کوتاه من بود.
تسنیم: درباره مراحل نوشتن داستانهای «راننده رئیس جمهور» هم توضیح میدهید؟ به نظر میرسد بعضی از آنها قلم پختهتری نسبت به بقیه دارند.
مشخصاً «راننده رئیس جمهور» داستانهایی بودند که در هفت- هشت سال نوشته بودم یعنی اولین داستانی که این کتاب با آن شروع میشود، سال 91 نوشته بودم و به تصحیح نیاز داشت و قلم من در سال 91 با قلمم در سال 1400 فرق کرده بود بسیاری از این داستانها را که قبلاً نوشته شده بود بازنویسی کردم و و این داستانها را از بین تمام داستانهایی که در این سالها نوشتهام گلچین و بازنویسی کردم. اما بعضی از داستانها کاملاً جدیدند. مثل داستان «همای سعادت» که بعد از «پس از بیست سال» نوشته شد یا «گرگهای اهلی» پس از رمان نوشته شده است. به هر حال حاصل یک دوره زمانی است برخی هم اشاره کرده بودند که معلوم است بعضی از داستانها تازه نوشته شده است.
آرزوی من نوشتن برای بچهها است
تسنیم: چه آیندهای را برای داستاننویسی خود متصورید؟
در مرحلهای هستم که یک رمان نوشتهام و مورد توجه قرار گرفته و یک مجموعه داستان منتشر شده دارم و از هر دو راضی بودم. ولی همچنان مطمئن هستم که از این به بعد هر کتابی که بنویسم زیر سایه رمان «پس از بیست سال» قرار خواهد گرفت. ولی الان تصمیم دارم در ژانرهای مختلف بنویسم. یک کار دیگر دستم هست که مشغول بازنویسی آن هستم به نحوی میتوان گفت جلد دوم «پس از بیست سال» است و با همان نگاه تاریخی نوشته میشود بعد از آن هم یک مجموعه داستان برای کودکان آماده دارم. همیشه دوست داشتم که برای بچهها قصه بنویسم و قائل نیستم که خودم را در ژانری محدود و محصور کنم یکی از آرزوهای من نوشتن برای بچهها است. اگر بتوانم بازنویسی کار جدیدم را تمام کنم و آن را تحویل ناشر بدهم میخواهم روی یک مجموعه قصه برای بچهها کار کنم و اگر توفیق باشد میخواهم مراحل مختلف نویسندگی را ادامه بدهم صرفاً روی یک ژانر خاص و سبک خاص کار نخواهم کرد.
انتهای پیام/