روایت زندگی یک جانباز در «سامورایی در میدان مین»
تازهترین کتاب رضا کشمیری با نام «سامورایی در میدان مین» با نگاهی به فراز و فرودهای زندگی اسماعیل زمانی، از جانبازان دفاع مقدس، از سوی نشر جمکران منتشر شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «سامورایی در میدان مین»، زندگینامه جانباز اسماعیل زمانی، معروف به «کل اسمال» به همت واحد ادبیات پایداری انتشارات کتاب جمکران و با مشارکت کنگره ملی شهدای استان قم چاپ و روانه بازار نشر شد.
این کتاب به قلم رضا کشمیری در قالب زندگینامه نگاشته شده است. اسماعیل زمانی از رزمندگان لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) قم، به دلیل مهارت ویژه در استفاده از تیربار و شجاعتش در عملیات والفجر 3 و 4 و خیبر زبانزد بوده است.
این کتاب از دوران کودکی و مبارزات انقلابی زمانی شروع میشود و با شرکت در عملیاتهای مختلف و جانبازیهای بسیار ادامه پیدا میکند تا اینکه با اصابت مستقیم گلوله به سرش خانهنشین میشود. بخش دوم کتاب به جانبازی و زندگی شگفتانگیز و سخت او میپردازد. دوران جانبازی این جانباز با جراحیهای متعدد روی سرش شروع میشود و با زندگی مشترک، فرزنددار شدن و تشنجهای گاه و بیگاه و... ادامه پیدا میکند و هنوز هم ادامه دارد.
رضا کشمیری، نویسنده کتاب «سامورایی در میدان مین»، فارغالتحصیل رشته مهندسی کامپیوتر است. او کمی بعد وارد حوزه علمیه قم شد و همزمان با تحصیل در حوزه، مدرک کارشناسی روانشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی(ره) را دریافت کرد. کشمیری کار نویسندگی را با وبلاگنویسی شروع کرد و در سال 1396 با شرکت در کارگاه خاطرهنگاری استاد مرتضی سرهنگی، به طور جدی نوشتن را آغاز کرد.
کتاب «سامورایی در میدان مین» به قلم کشمیری در 164 صفحه و به قیمت 65 هزارتومان توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و روانه بازار نشر شده است.
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
وقتی اسماعیل خیز میگرفت که شلیک کند، حبیب زمانی فریاد میکشید: «ژنرال! بزن داغونشون کن. بزن.» اسماعیل هم با صدای بلند میگفت: «هرگز شکست نمیخوره یک سامورایی، ای بچههای عزیز! ای بچههای عزیز! یک سامورایی هرگز شکست نمیخوره.»
تعداد بچهها کم بود و مهمّات کمتر، ابوالفضل حیدربیگی فرمانده گروهان گفته بود: «بچهها روحیهشون افتاده. یه کاری بکنید.» حبیب زمانی زیر آتش و گلوله، بلند شد و شروع کرد به فیل درآوردن. ادای گالیور و پینوکیو در میآورد و با حرکات موزون و تقلید صدا، بچهها را میخنداند.
اسماعیل هم به کمکش میآمد و شروع میکرد به سامورایی بازی و تقلید صدای هنرپیشههای سینما.
انتهای پیام/