اما و اگرهای افزایش اقبال به نقد ادبی در ایران
رئیس انجمن نقد ادبی کشور از افزایش چشمگیر توجه به نقد ادبی در کشور سخن گفته است، این افزایش اگرچه مثبت و باعث خوشحالی است اما به نظرمیرسد فضا برای عرضه نقد ادبی در مطبوعات و نشریات کشور در سالهای اخیر کم شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم ، دوسالانه نقد زرین که به بررسی آثار تولید شده در حوزه نقد ادبی در کشور میپردازد، چند روز پیش با برگزاری مراسم پایانی برگزار شد. در مراسم پایانی این رویداد ادبی و علمی، ابراهیم خدایار رئیس انجمن نقد ادبی ایران و دبیر جایزه، با بیان اینکه از اوایل دهه 80 توجه به نظریه و نقد در فضای مطالعات ادبی ایران به شکل چشمگیری افزایش پیدا کردهاست، گفت: این اقبال به نقد ادبی را میتواند در سه حلقه به هم پیوسته نهادهای وابسته به دانش نقد ادبی دستهبندی کنیم. نخست راهاندازی نشریههای اختصاصی، دوم راهاندازی گرایش نقد ادبی در دانشگاهها و سوم تاسیس انجمن علمی نقد ادبی ایران است.
این اظهار نظر امیدوارکننده از سوی شخصی که خود در فضای دانشگاهی و نخبگانی کشور به صورت عمیق با مقوله نقد ادبی درگیر است، خوشحال کننده است و به ما نشان میدهد که روند نقد ادبی علمی، آگاهانه و مثبت در کشور ما در مجموع رو به جلو است. بخصوص اینکه نقد ادبی به روز در دانشگاههای ما هرروز بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد، باعث خوشحالی و خوشبختی است. اما این روند اگرچه در مجموع مثبت است، کند و آهسته است و با وجود حرکت پرشتاب و سرعت روزافزون رشد دیگر شاخههای علمی در سطح کشور، شتاب در توسعه این رشته، نسبت به دیگر رشتهها و گرایشهای علمی سرعت لازم را ندارد.
حوصله نقد شدن کم شده است
نکته مهم دیگری نیز در این میان وجود دارد و آن این که آیا رشد علمی و نخبگانی نقد ادبی به توسعه آن در میان جامعه منجر شده است؟ به نظر میرسد در این زمینه هنوز کار زیادی برای انجام دادن باقی مانده است. در اینجا دو مشکل همزمان داریم یکی اینکه توان و حوصله شنیدن نقد نقادانه در جامعه نخبگانی خارج از دانشگاه کم شده است و دیگر اینکه فرصتهای عرضه نقد نیز روز به روز کمتر شده است.
واقعیت این است که در سطح جامعه نخبگانی ما، نقد ادبی به مفهوم علمیآن غریب است. نقد، به معنای دقیق آن در زیر لایهای از تمناهای شخصی و گروهی دفن شده است و افراد دوست ندارند در معرض نقد حتی نقد دقیق، منصفانه و علمیقرار بگیرند. این بیطاقتی در برابر نقد، به آنجایی رسیده است که نوشتن نقدی بر یک کتاب در کشور ما، شهامتی در حد انداختن خود به زیر چرخهای تراکتور میخواهد چرا که کافی است به شاعری گوشزد کنی فلان جا از وزن خارج شده است یا به داستاننویسی درباره ایرادهای پیرنگ داستانش تذکر دهی تا دشمنی جاودانه را به جان بخری.
خالی شدن مطبوعات از نقد
علاوه بر این، برخلاف سالهای گذشته که بسیاری از روزنامهها و نشریات مکتوب در کنار نشریات الکترونیکی، فضایی کافی و بزرگ را برای نقد در کشور ما ایجاد کرده بودند، چند سالی است نشریات به انتشار نقد بخصوص نقد ادبی تمایل چندانی ندارند. گرایش روزافزون مطبوعات به موضوعات سیاسی و اقتصادی، فضا را بر عرصه فرهنگ و هنر تنگ کرده است و در این میان، حوزه ادبیات و کتاب، بیش از حوزههایی مانند سینما و موسیقی مورد ظلم و کمتوجهی در مطبوعات کشور واقع شدهاند و هر روز بیش از روز قبل عرصه بر این حوزه تنگتر میشود. از سوی دیگر بسیاری از نشریات تخصصی و حرفهای که به موضوع نقد ادبی میپرداختند مانند مجموعه کتاب ماه ادبیات و کتاب ماه کودک و نوجوان، در سالهای اخیر از صحنه خارج شدهاند و جایشان را نیز نشریات جدید و قابل توجهی پر نکرده است. مسئولانی که روزی با یک تصمیم مدیریتی نادرست بنیان یک نشریه تأثیرگذار را ویران میکنند و آن را از دسترس اهالی فرهنگ و قلم خارج میکنند، امروز در گوشهای نشستهاند و البته کسی هم از آنان درباره آنچه ویران کردهاند، بازخواستی نمیکند اما نتیجه تصمیمات آنها تا سالها در فضای فرهنگی کشور احساس میشود.
انتهای پیام/