خلأ قدرت در لبنان و احیای فتنه آمریکایی با سرفصل «فدرالیتهسازی»
با طولانی شدن خلأ قدرت در لبنان که البته مسئله جدیدی نیست، صداهایی از جانب برخی جریانها به گوش میرسد که درباره تجزیه یا «فدرالیتهسازی» این کشور صحبت میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «امین محمد حطیط» تحلیلگر امور راهبردی منطقه در یادداشت جدید خود برای روزنامه البناء به اوضاع سیاسی پیچیده لبنان پرداخته و نوشت، هربار که اوضاع داخلی لبنان پیچیده میگردد، کسی پیدا میشود که از تجزیه مخفیانه یا آشکار لبنان برای حل بحران نظام این کشور صحبت میکند؛ نظامی که بعد از استقلال لبنان در دهه 20 میلادی تاکنون نتوانسته به ثبات برسد.
تکرار توطئه فدرالیتهسازی در لبنان با سوءاستفاده از خلأ قدرت
امین حطیط افزود، امروز درحالی که بیش از 8 ماه است که کاخ ریاستجمهوری لبنان خالی مانده و هیچ راهکاری برای بازسازی قدرت در لبنان و حل بنبست سیاسی دیده نمیشود، لبنان در برابر خطرات بزرگی قرار گرفته و شواهد حاکی از فروپاشی کامل کشور است. این فروپاشی از خلأ سیاسی آغاز شده و همراه با آن شاهد فروپاشی مالی و اقتصادی نیز هستیم و نکته خطرناکتر این است که هشدارهای زیادی درباره فروپاشی امنیتی لبنان نیز مطرح شده است. با این وضعیتی که لبنان در آن گرفتار شده، صداهایی از طرف احزاب سیاسی لبنان به گوش میرسد که برخی از آنها خواستار تجزیه لبنان و به عبارت دیگر برپایی نظام فدرالی هستند.
بر اساس این گزارش، برخی نیز درباره تجزیه و تقسیم لبنان بر اساس مبانی فرقهای و مذهبی صحبت میکنند و میگویند که باید چند دولت در لبنان وجود داشته باشد که هرکدام تصمیمات مستقل و مورد نظر خود را اتخاذ کنند و در امور یکدیگر وارد نشوند. البته این صحبتها و پیشنهادات مضحک و البته خطرناک به اندازهای بیهوده هستند که شایسته پاسخ نیز نیستند. به ویژه اینکه صاحبان آنها حتی ظرفیت و توان لازم برای اجرای این پروژههای بینتیجه خود را نیز ندارند. از آن گذشته هنوز گروههایی در لبنان وجود دارند که به وحدت و امنیت و ثبات لبنان متعهدند.
هرج و مرج خلاق آمریکا در منطقه و هشدار درباره تجزیه لبنان
در ادامه این یادداشت آمده است، البته درست است که چنین پروژهها و پیشنهاداتی در نگاه اول غیرقابل اجرا به نظر میرسد اما با بررسی ابعاد دقیق این پروژهها میتوانیم درک کنیم که چرا برخی در لبنان نگران این پروژهها هستند. به ویژه اگر پیشنهادات و پروژههای مذکور را به استراتژی آمریکا در منطقه مرتبط کنیم؛ راهبردی که متکی به پروژه «هرج و مرج خلاق» بوده و شامل تجزیه و تقسیم کشورهای منطقه بر مبنای اصول فرقهای و مذهبی است. این توطئه آمریکایی ما را بر آن میدارد که عمیقتر به گزارههای موجود در لبنان توجه کنیم تا به حقیقت و نتایج و پیامدهای آنها پی ببریم.
امین حطیط ادامه داد، در اینجا باید توجه داشته باشیم که فرقهگرایی و فرمول فدرال ارتباطی به ابتکارهای قبلی در لبنان همچون توافق طائف ندارد؛ چرا که توافق طائف بر محافظت از وحدت لبنان و نظام آن تاکید دارد و به دنبال تغییر ساختار این کشور نیست. اما فرمول فدرال مربوط به ایجاد یک دولت مرکب است که در آن مولفههای مختلف کشور از هم جدا میشوند و تنها در مسائل دفاعی و مالی و خارجی با یکدیگر ارتباط دارند. البته این تعریف کلی فدرالیسم است اما با توجه به شرایط لبنان و تقسیمبندیهای سیاسی آن، اگر چنین دولتی در این کشور شکل بگیرد درواقع به معنای تجزیه لبنان بوده و مولفههای مختلف لبنان در هیچ زمینهای وحدت نخواهند داشت.
وی تصریح کرد، این درحقیقت ترجمه عملی استراتژی آمریکا برای منطقه است که مبتنی بر تقسیم و چندپارگی آن در نتیجه ایجاد هرج و مرج و آشوب و جنگ است. اما آیا این پروژه در لبنان اجرا میشود؟ از منظر عملی، ما می گوییم که هرنوع تغییر در ساختار لبنان یا هر کشور منطقهای دیگر، به دو روش انجام میشود. به این صورت که یا یک تیم بر تیم دیگر پیروز شده و ساختار مورد نظر خود را تحمیل میکند یا اینکه هر دو طرف به یک توافق میرسند که باید ساختار کشور را تغییر دهند.
آیا فتنه جدید آمریکایی-صهیونیستی در لبنان اجرا میشود؟
بر اساس این مقاله، اما واقعیت فعلی لبنان به گونهای است که در به روی هرگونه گفتگو و تفاهم بسته شده و حتی اگر امکان گفتگو نیز باشد، با توجه به اصول سیاسی حاکم بر لبنان و تعهد لبنانیها به توافق طائف، بسیاری از طرفها اجازه نمیدهند آسیبی به ساختار این کشور برسد. این بدان معناست که اساسا گفتگو درباره تغییر نظام لبنان امکانپذیر نیست. بنابراین گزینه بعدی یعنی تلاش تیمِ طرفدار تجزیه لبنان برای برپایی نظام فدرالی در این کشور روی میز قرار میگیرد.
به گفته امین حطیط، نکته خطرناکی که باید مورد بررسی قرار بگیرد این است که تیمی که به دنبال تفرقه و فدرالیتهسازی لبنان است روابط خارجی عمیق به ویژه با آمریکاییها دارد و همین موجب جدی شدن خطر میشود. به ویژه اینکه تاریخ لبنان پر از توطئههای این چنینی برای تجزیه کشور در خدمت اهداف آمریکا و رژیم صهیونیستی است. بنابراین پیشنهاد فدرالتیه سازی لبنان و تجزیه آن به هرشکلی که مطرح شود، درچارچوب پروژه آمریکایی-صهیونیستی در منطقه است.
این تحلیلگر امور استراتژیک منطقه در ادامه یادداشت خود تاکید کرد، این پروژه توطئهآمیز بر مبنای استراتژی آمریکا به معنای دعوت به جنگ داخلی و هرج و مرج در لبنان است و هزینه آن را فقط مردم لبنان خواهند پرداخت و فرقی نمیکند که از چه مولفه و فرقهای باشند. بنابراین فدرالیسم یا فدرالیتهسازی به هیچ وجه نمیتواند به عنوان راهکاری برای خروج لبنان از وضعیت نابسامان کنونی تلقی شود و منجر به یک هرج و مرج بزرگ با پیامدهای خطرناک خواهد شد.
بحث فدرالیتهسازی لبنان سابقهای طولانی دارد و در جریان جنگ داخلی بزرگ این کشور نیز مطرح شده بود. حامیان این پروژه در جریان اعتراضات اکتبر 2019 نیز در صدد فعالسازی مجدد این پروژه بودند که موفق نشدند و اکنون نیز در میان بحران سیاسی شدید لبنان مجددا صداهایی به گوش میرسد که خواستار استقرار فدرالیسم در این کشور هستند. اما این پروژه در حالی از سوی برخی جریانهای لبنانی مطرح شده که قانون اساسی این کشور، لبنان را سرزمین واحد برای تمامی لبنانیها خوانده و حق اقامت در هر کدام از اجزای این کشور و بهره مندی از تمامیت قانون اساسی را برای هر فرد لبنانی مصون و محفوظ میداند و به این ترتیب هیچ یک از افراد جامعه لبنان بر اساس رویکردهای مختلف اجتماعی و مذهبی با دیگران تفاوت و تمایز ندارند و کشور مورد تجزیه و تقسیم یا پناه دادن به افراد و گروههای دیگر قرار نمیگیرد.
جالب توجه است که در دوره اخیر رسانههای آمریکایی مطالب زیادی درباره فدرالیته کردن لبنان منتشر کرده بودند. به عنوان مثال فارین پالیسی در سپتامبر 2021 در گزارشی با عنوان «تجزیه، بهترین راه حل برای مشکلات لبنان» نوشته بود: «تجزیه گزینه جدی است که میتواند به حل مشکلات متعدد لبنان کمک کند. بدیهی است در حالی که لبنانیها ویژگیهای مشترکی دارند، اما نمیتوانند بر سر آزادیهای سیاسی و اجتماعی اساسی، به توافق برسند و چنین توافقی تنها از طریق یک منشور سیاسی جدید ممکن است».
انتهای پیام/