برای جایزهای که در آستانه پوستاندازی جوانمرگ شد
این سوال که چرا حافظه و بخشی از تاریخ ادبیات یک کشور آنهم در آستانه پنجاهمین سال انقلاب اسلامی و درست در زمانی که در بسیاری از بخشهای مردمی و غیردولتی، باروری وبلوغ در حال رخ نمایی است، باید حذف و بازنشسته شود با پاسخی شفاف روبرو نیست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، ادبیات داستانی در ایران امروز، کالای همه پسندی نیست. نسل جوان به ویژه در انتخاب، نکتهسنج و باریکبین شدهاند. اهل بررسی و خواندن نقد و نظر درباره کتاب پیش از خرید، به ویژه در شبکههای اجتماعی شدهاند که خود این اتفاق، میوه نهال سوخته جوایز ادبی در ایران است. جوایز ادبی ایران سالهاست که به جای اعتبار دادن به اثر و نویسنده، سعی کردهاند برای برگزارکننده اعتباری ولو در سطح رسانه و در مواردی مرهمی ولو ناچیز بر زخم نویسنده باشند.
سالهاست که در رسانهها صحبت از بیتاثیر بودن جوایز ادبی در بطن سبد سفارش کتاب خانوار ایرانی به میان میآید و شاهد مثال و تایید آن نیز عدم تغییر میزان فروش یک اثر به واسطه دریافت یک جایزه ادبی در ایران است که البته از این موضوع باید خریدهای سازمانی از برخی آثار برگزیده را فاکتور گرفت.
با این همه بودهاند جوایزی که ماهیت و هویت و اعتبار خود را نه در راه این سوداگری که در راه معیارهای صریح و روشنی قرار دادهاند که از قضا خروجی انتخاب آنها در کمترین وجه، ادبیاتی است که برای مخاطب گروه کودک و نوجوان مضر نیست و سالم و سازنده است و برای مخاطب گروه بزرگسال نیز هادی به اندیشه و تفکری عمیق.
جایزه ادبی شهید حبیب غنیپور بیگمان یکی از همین دست جوایز ادبی بود که چندی پیش با اعلام برگزار کننده آن، جوانمرگ و به پایان راه برگزاری رسید. این رویداد با 22 سال سن در آستانه بلوغ و درست در زمانی که نیاز به یک پوستاندازی و گشودن درهای تازه به رویش احساس میشد به قول اهالی ورزش کفشهایش را آویخت و اعلام کرد: «خدانگهدار».
این جایزه به همت مرحوم امیرحسین فردی پدر ادبیات انقلاب اسلامی بنیانگذاری شد و از سال 1376 تاکنون به کتابهایی که از نظر شورای نویسندگان مسجد حضرت جوادالائمه(ع) بهترین آثار منتشرشده هستند تعلق میگیرد. اعضای این شورا متشکل از نویسندگان و منتقدان ادبی شناخته شده معاصر هستند. جایزه کتاب سال شهید حبیب غنیپور هر سال در اسفندماه همزمان با سالگرد شهادت شهید حبیب غنیپور برگزار میشد. شهید حبیب غنیپور یکی از نویسندگان مسجد حضرت جوادالائمه(ع) بوده است.
در زمان اعلام خبر تعطیلی این جایزه و در میان نوشتههای مختلف مجازی و مطبوعاتی درباره این رویداد، از سویی مسئولیت سخنگویی درباره این رویداد به دبیر واگذار شده و از سوی دیگر دبیر نیز تنها به گفتن اینکه ما مشکل مالی نداشتیم، بلکه وسع ما همین بود و در اوج خداحافظی میکنیم، بسنده کرد.
اما این سوال که چرا حافظه و بخشی از تاریخ ادبیات یک کشور آنهم در آستانه پنجاهمین سال انقلاب اسلامی و درست در زمانی که در بسیاری از بخشهای مردمی و غیردولتی، باروری وبلوغ در حال رخ نمایی است، باید حذف و بازنشسته شود با پاسخی شفاف روبرو نیست.
جایزه ادبی شهید غنیپور هم به اعتبار برگزیدگان و برگزارکنندگان و هم جامعه ادبی و رسانهای کشور یکی از متفاوت ترین رویدادهای ادبی سالانه کشور بوده که در تمام مدت برگزاری و در میان انواع هجمههای ادبی و شبه ادبی، استقلال خود را حفظ کرده و سعی کرده یک اتفاق فرهنگی مردمی نسج گرفته بر باورهای جاری و ساری در بطن و بافت مولودش یعنی مسجد باشد. این موضوع را در میان بسیاری از سطور اظهارنظرهای داوران و نیز برگزیدگان و در میان روح حاکم بر آثار برگزیده میتوان دید.
رضا امیرخانی از برگزیدگان جشنواره غنیپور پیش از این در گفتوگو با ابراهیم زاهدی مطلق از اعضای شورای نویسندگان مسجد جواد الائمه پس از بازگشت دوباره جایزه به مسجد گفته بود: ویژگی جشنواره حبیب غنی پور این بود که در مسجد بود و تنها جشنواره مسجدی دنیا. وگرنه انتخاب کتاب سال را خیلیها دارند. ما نباید این ویژگی را از دست می دادیم....
حبیب احمدزاده از جمله نویسندگانی است که سالها درباره اهمیت جایزه غنیپور صحبت کرده، وی در یکی از گفتوگوهایش گفته است: این جایزه به دلایل مختلف اعم از پایگاه آن و دیدگاهها و شرایط فکریاش از آسیبهای دولتی و خصوصی دور مانده است و بدون ادا و اطوار کارش را دنبال میکند. همانطور که در اوایل انقلاب تلاش شد که مسجد از رخوت و سستی در آید و به محلی برای تولید اندیشه و فکر بدل شود، امروز نیز این چراغ به واسطه جایزه غنیپور روشن است.
به این اعتبار این رویداد متعلق به یک فرد یا نهاد یا حتی یک شورا نیست. این رویداد یک نیاز و خواست و یک رویداد تثبیتشده فرهنگی در جغرافیای انقلاب اسلامی است که حیاتش را از قضا خودش تضمین کرده است.
این نقد به بانیان و برگزارکنندگان این رویداد ادبی وارد است که چرا در طول ربع قرن برگزاری این رویداد دایره حاضران شامل داوران و برگزارکنندگان محدود باقی مانده است.
شورای نویسندگان مسجد در طول سال چرا فعالیتی ملموس و نشو و نمودی جز برگزاری این رویداد نداشته است. چرا این جایزه نتوانست در تمام سالهای برگزاری جز روزهای باشکوه اختتامیه محمل و بستری برای گپ و گفتهای جدی و صمیمی درباره ادبیات، جریانسازی در این زمینه و در نهایت تثبیت یک خط فرهنگی و ادبی در انقلاب اسلامی باشد. کاش قبل از اعلام بازنشستگی برای این دست سوالات پاسخی فراهم بود.
از سوی دیگر بدون شک با خستگی، بیحوصلگی، مشغله و یا هر دلیل مشابهی که فیالمثل خادم یک مسجد داشته باشد، نماز خواندن در مسجد تعطیل نمیشود. اصل ماجرا و یا شاید تحلیل صحیح درباره این رویداد ادبی در همین نکته نهفته است. جریان فکری ناشی از بافت زیستی و فرهنگی مسجد که نشات گرفته از زلالترین بخش آئین آسمانی اسلام است، در طول قرنها در ایران و حتی جهان اسلام، بیشتر از بانی، خادم داشته است و خادم شرایط اقامه آئین را در آن بافت تسهیل کرده است و در این راه همواره راه برای همراهی و همکاری همه علاقهمندان به این امر باز بوده است.
این اتفاقی است که ما درست در بزنگاه نیاز به آن و در مواجهه با این رویداد ادبی مسجدی با آن روبروییم؛ جمعی به یک اتفاق مشغول و دلبسته و جمعی فارغ شده از میانه میدان.
حبیب احمدزاده از جمله نویسندگانی بود که سالها درباره اهمیت جایزه غنیپور صحبت کرده بود، وی در یکی از گفتوگوهایش گفته است: این جایزه به دلایل مختلف اعم از پایگاه آن و دیدگاهها و شرایط فکریاش از آسیبهای دولتی و خصوصی دور مانده است و بدون ادا و اطوار کارش را دنبال میکند. همانطور که در اوایل انقلاب تلاش شد که مسجد از رخوت و سستی در آید و به محلی برای تولید اندیشه و فکر بدل شود، امروز نیز این چراغ به واسطه جایزه غنیپور روشن است.
به نظر میرسد جایزه ادبی شهید غنیپور بیش از بازنشستگی نیاز به تغییر ساختار و ساحت فکری خود دارد. فیالمثل نقش معنوی و هدایتکننده شورای نویسندگان مسجد همانند هیئت علمی یک جایزه میتواند باقی بماند و در نهایت سالانه دبیرهایی متفاوت و داورانی متنوع چرخ این رویداد را بچرخانند؛ رویداد صاحب دبیرخانهای دائمی شود و برای جریان دادن به تنها اتفاق ادبی برخاسته از بطن مسجد برنامهریزی کند، آموزش بدهد، تولید اثر و در نهایت منتشر کند.
در پایان باید گفت، حیف است که جایزه ادبی را که مخاطبش تمامی دلباختگان به آیین فرهنگی برخاسته از مسجد است، را با بهانه یا بیبهانه تعطیل کنیم.
انتهای پیام/