پیگیریهای قضایی روز به روز عرصه را بر منافقین تنگتر میکند
وجود مجاهدین برای سفارتخانهها و سرویسهای امنیتی کشورهای خارجی، یک فرصتِ بسیار مغتنم بود.حضور جماعتی اینچنین فریبکار و مخرب، بسیار میتواند به کار دولتهای خارجی یا مخالفان انقلاب اسلامی بیاید؛ اتفاقی که در عمل هم رخ داد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، سیدجواد هاشمینژاد، دبیرکل بنیاد هابیلیان و فرزند شهید حجتالاسلاموالمسلمین سیدعبدالکریم هاشمینژاد از شهدای ترورهای منافقین در گفتگو با روزنامه جوان به بازخوانی کارنامه آنان از بدو پیدایش تاکنون پرداخته است.
اشاره کردید گروه موسوم به مجاهدین پس از پیروزی انقلاب اسلامی و به دلیل عدم برخورداری از پایگاه مردمی، به ارتباطگیری با سفارتخانههای خارجی پرداختند. از نظر شما دول خارجی میتوانستند چه بهرههایی از این گروه ببرند؟
مسلماً وجود مجاهدین برای سفارتخانهها و سرویسهای امنیتی کشورهای خارجی، یک فرصتِ بسیار مغتنم بود. مخصوصاً با توجه به فریبکاریهایی که آنها داشتند و حربههایی که برای بزرگنمایی نقش خود در انقلاب اسلامی به کار میگرفتند. ما شاهد بودیم اواخر رژیم پهلوی، تعداد مجاهدینی که از زندان آزاد شده بودند، 30 نفر بودند، اما ناگهان در همان اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، این تعداد در سراسر کشور به 30 هزار نفر تبدیل شدند! خب وجود جماعتی اینچنین فریبکار و مخرب، بسیار میتواند به کار دولتهای خارجی یا مخالفان انقلاب اسلامی بیاید؛ اتفاقی که در عمل هم رخ داد. در فضای اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و حضور گسترده جوانان در صحنه و گروههای رنگارنگی که وجود داشتند و فعالیت میکردند، طبیعتاً یکی از جذابترین گروهها بنا بر شرایط ظاهری و شعارهایی که مجاهدین میدادند، میتوانست این سازمان باشد، بنابراین آنها بلافاصله شروع به برنامهریزی و ایجاد چالشهای متنوع برای جوانان کردند. همچنین به موازات آن شروع به جذب کردن گروهها و جریانات موجود کردند. طبیعتاً در فعل و انفعالات سیاسی و اجتماعی، گروهها منافع خود را در نظر میگیرند و به این نگاه میکنند که با ائتلافهای خود، چگونه میتوانند به اکثریت تبدیل شوند و فضا را به نفع خود تغییر دهند. از این روی هم بود که دیدیم بنیصدر اولین رئیسجمهور یا گروههای ملی گرا مانند جبهه ملی و نهضت آزادی، از این فرصتها استفاده کردند و با همنوایی با مجاهدین به یک ائتلاف سیاسی مبدل شدند! این همگرایی پیامدهای سنگینی داشت، از جمله اینکه با نفوذی که مجاهدین در دستگاه حکومت پیدا کردند، بخش زیادی از رهبران انقلاب اسلامی را به شهادت رساندند، بنابراین شرایطی که سازمان مجاهدین خلق پس از پیروزی انقلاب اسلامی داشت، آنها را در موضع ایراد ضربات و آسیبهای فراوان به نظام قرار داد. آنها با توجه به اینکه بافت فکری انقلاب اسلامی و رهبران آن در زندانهای قبل از انقلاب را میشناختند و با ارتباطاتی که پیدا کرده بودند، توانسته بودند در نهادهای مختلف نفوذ کنند و برای عمل، دست بازی داشته باشند. مجاهدین به دلیل همین زمینهها و نفوذ، مورد طمع کشورهای خارجی قرار گرفتند و برخی از آنها تمام قد از این گروه حمایت کردند! ما شاهد بودیم در طول 30- 40 سال گذشته، یکی از حربههایی که کشورهای متخاصم به جمهوری اسلامی همواره از آنها به خوبی بهره گرفتهاند، سازمان موسوم به مجاهدین خلق بوده است. از این جنبه، میتوان نقش این گروه را پررنگ دید.
آشوبهایی که از سال ١٣٩6 در کشور ما آغاز شد و تا هم اینک نیز در ابعاد گوناگون ادامه دارد تا چه حد معلول طراحی منافقین است؟
منافقین در شرایط مختلف، امتحان خود را پس دادهاند. بهتر است قبل از پاسخ به پرسش شما به این نکته اشاره کنیم که چرا در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، صدام حسین توانست از این گروه بیشترین استفاده را ببرد؟ چرا این گروهک وقتی در کشور عراق استقرار یافت، مقدار زیادی از اطلاعات داخل کشور را در اختیار سرویسهای امنیتی عراق قرار داد؟ با اینکه گروههای معاند دیگری هم در همان دوران در کشور وجود داشتند، اما دست به چنین خیانتی نزدند. صدام حسین توانست از این گروه، برای جمع آوری اطلاعات فرماندهان نظامی و نقشههای جدید ایران در مرزهای کشورمان استفاده کند. به واقع اطلاعاتی که منافقین در دوران جنگ در اختیار حزب بعث عراق و صدام حسین قرار دادند، کمک بسیار ذیقیمتی به آنها قلمداد میشد. این اطلاعات به واسطه آن بود که منافقین علاوه بر آشنایی کامل با مبانی فکری انقلاب اسلامی با رهبران انقلاب نیز حشر و نشر داشتند. همین شناخت، میتوانست بیشترین کمک را به عراق در دوران جنگ کند، بنابراین شاهد این هستیم که در دوره جنگ، این گروه بیشترین تأثیر را در سایه همان نفاقِ دیرین و پرسابقه خود داشت. آنها حتی به سرویسهای دیگر کشورهای معاند هم مدد فراوان رساندند. در واقع میتوان گفت همان بهره و استفادهای را که حزب بعث و صدام حسین از منافقین در زمان جنگ هشت ساله بردند، سرویسهای امنیتی مثل سیای امریکا و موساد اسرائیل نیز از منافقین بُرده و در مشکلات اجتماعی کشورمان که وجود داشته و دارد، بلافاصله زمینه را برای حرکتها یا بعضاً اعتراضات اجتماعی فراهم میکنند و سپس آن را به سمت خشونت سوق میدهند. در واقع سبک کار منافقین اینچنین است. اگر کسی بخواهد ببیند که تأثیرگذاری این گروهک در مسائل اجتماعی در سایه حرکتهای منافقانه و پنهان آنها چطور اتفاق میافتد، کافی است در فضای مجازی جستوجو کند و عکسهای تهیه شده از سولهها و مراکز فعالیت منافقین در داخل سالنهای بزرگ و 400- 500 نفره اینها را ببیند. منافقین برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی ایرانیان، سه شیفت پای کامپیوتر مینشینند! حال پرسش این است که چرا سرویسهای خارجی برای گروههای معاند دیگر این شرایط را فراهم نکردند؟ به دلیل آنکه اعضای این گروهک با فرهنگ اسلامی- ایرانی و اعتقادات مردم کشورمان آشنایی دارند و ادبیات آنها را میشناسند. این گروهک، تجربه جمع آوری اطلاعات و خیانت به کشورشان را دارند و در عین حال، هیچ چیز هم برای از دست دادن ندارند! منافقین تنها گروهی هستند که علناً و آشکارا برای ضربه زدن به ایران و ایرانیت و نه فقط جمهوری اسلامی، هیچگونه محدودیتی ندارند! به همین دلیل این گروه، بسیار مورد طمع سرویسهای امنیتی کشورهای خارجی واقع میشود و تمامی امکانات را در اختیار آنها قرار میدهد. ما اگر گزارشات بینالمللی وزارت امور خارجه امریکا را در سال 1997 ملاحظه کنیم، متوجه میشویم موسسه «رَند» به سفارش پنتاگون، سازمان دیدهبان حقوق بشر، دادگاه قانون اساسی کشور آلمان و سرویسهای امنیتی کشور فرانسه، گزارشهای متعددی از تخلفات عجیب و غریب منافقین دارند که نشان میدهد چطور اعضای این گروهک در آن کشورها و برای تأمین منابع مالی، تخلفات بزرگ انجام میدهند. جالب آنکه دست منافقین در این زمینه کاملاً باز است و هیچ کدام از افراد آنان بابت این تخلفات اجتماعی که در کشورهای غربی انجام میدهد، مورد پیگرد قانونی قرار نمیگیرد! چراکه به هر حال تأثیرگذاری و خباثتهای این گروهک را دیدهاند و اینکه اینها کاملاً آمادگی آن را دارند که علیه منافع ملت خود و به شکل علنی، اقدامات خشنی انجام دهند. در حال حاضر این گروهک و منطبق بر سیاستهای اسرائیل، خواهان اقدام جنگ افروزانه امریکا علیه ایران آن هم بهصورت مستقیم است. اتفاقاً این موضع را همین چند روز قبل، نفتالی بنت نخستوزیر اسبق اسرائیل از امریکا و جامعه جهانی خواستار شده بود. میبینید که تأثیرگذاریهای آنها براساس تجربیات 40- 50 سالهای است که این گروهک سخاوتمندانه در اختیار کشورهای غربی قرار میدهند، چراکه حد و مرزی برای خیانت علیه کشورشان قائل نیستند.
از دیدگاه شما و در مقطع کنونی، چالش مجاهد- سلطنتطلب تا چه میزان واقعی است و چه آیندهای خواهد داشت؟
من فکر میکنم این چالشها بسیار طبیعی است. به هر حال مجاهدین بنا بر اسناد بینالمللی که وجود دارد، یک گروه فرقه گرا، کاملاً بسته و توتالیتر است، یعنی هیچ فرد، گروه و جریانی را که کمی با آنها زاویه داشته باشد، نخواهند پذیرفت. دلیل آن هم این است که منافقین نه با سلطنتطلبها که با هیچ جریانی نمیتوانند به صورت معمول و متعارف رفتار کنند. به همین دلیل شما افراد مجاهدین خلق را در تلویزیونهای بینالمللی و دیگر رسانهها نمیتوانید پیدا کنید یا کمتر پیدا میکنید، یعنی این سازمان چنان شرایط دگم و بستهای دارد که حتی اعضایش نمیتوانند در یک شبکه تلویزیونی (فرض کنید بیبیسی یا سی ان ان، سی بیاس و...)، برای مصاحبه حضور پیدا کنند و دیدگاههایشان را بگویند. چون پیشینه و حتی شرایط کنونیشان به قدری مشوش است که این امکان را به آنها نمیدهد. در نتیجه منافقین با سلطنتطلبها هم نمیتوانند در یک مسیر حرکت کنند. ضمن اینکه مواجههای که رژیم پهلوی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با منافقین انجام داده، طبعاً اجازه نمیدهد آنها در یک مسیر قرار بگیرند. این شکل طبیعی ماجراست که به هر حال نمیگذارد اهداف آنها یکسان باشد. مجاهدین یک تشکل شبه مارکسیستی، دگم و بسته دارند، سلطنتطلبها هم اهدافی کاملاً منطبق با خواستههای کشورهایی مثل امریکا و اسرائیل را دنبال میکنند، همانطور که شاه در دوره سلطنتش میکرد. این دو به لحاظ ماهیت و هدف، مجزا هستند. در این میان سازمان منافقین همچون گذشته و برای رسیدن به اهدافش از هر وسیلهای استفاده میکند که استفاده آنها از شرایط امریکا و کشورهای غربی هم میتواند به همان خصلت آنها برگردد. بهخاطر همین هم برایشان مهم نیست که همکاریشان با اهداف و شعارهای اولیه و اعلام شده نمیخواند ولی سلطنتطلبان به صورت ظاهر و باطن، کاملاً در اختیار امریکا، اسرائیل و جوامع غربی قرار دارند.
حمله به مقر سازمان منافقین در آلبانی آن هم از سوی یک دولت حامی با چه منطقی انجام پذیرفت؟
مقامات جمهوری اسلامی ایران بابت برخورد با منافقین به صورت رسمی از دولت آلبانی تشکر کردند، اما من معتقدم شرایط منطقهای و قدرت نظام به عنوان یکی از برترین و تعیینکنندهترینها در منطقه، انجام چنین کاری را به آنها تحمیل کرده است. آنها علیالاصول، مجبورند در برابر ایران دست به عصا راه بروند. با این همه فراموش نکنیم که آلبانی همان کشوری است که یک سال قبل از اینکه چنین اقدامی را انجام بدهد، سفارت جمهوری اسلامی ایران را تعطیل و دیپلماتهای کشورمان را هم اخراج کرد! دلیل رفتارشان هم همین گروهک منافقین بودند! شاید برای عدهای این سؤال پیش آید، اینها که در سال قبل چنین رفتاری را در قبال سفارتخانه ایران انجام دادند، حال چه شده که تغییر کردهاند؟ این امر دقیقاً برمیگردد به قدرت جمهوری اسلامی و نقش تعین کنندهای که کشورمان در منطقه دارد. اینکه به هر حال امریکاییها و دیگر کشورها اگر بخواهند اقدامی در این منطقه صورت دهند، قطعاً باید شرایط جمهوری اسلامی را بپذیرند. به نظرم یکی از اقداماتی که غربیها به ذهنشان رسید که باید انجام دهند، همین ماجرا بود، بنابراین ما شاهد بودیم که امریکاییها هم از این اقدام دولت آلبانی پشتیبانی کردند، در حالی که در گذشته، خودِ امریکاییها شرایط حضور منافقین را در کشور آلبانی فراهم کرده و حتی به آن کشور پول داده بودند که این کار را انجام دهد. معتقدم شرایط امروز جمهوری اسلامی ایران به گونهای است که در منطقه و جهان اقتدار فراوانی پیدا کرده است. این هم به واسطه آن است که دولت جمهوری اسلامی ایران به خصوص در این دو، سه سال گذشته، توصیه رهبر معظم انقلاب را در سیاست خارجی دنبال کرده است. توصیه دنبال کردن سیاست خارجی در سایه اصول عزت، حکمت و مصلحت، چنین دستاوردی داشته است.
بازگردیم به سؤال نخست درباره دادگاه منافقین. متهمان این پرونده، چگونه و با چه ملاکی ازسوی دستگاه قضایی انتخاب شدند؟
طبیعتاً وقتی گروهی مرتکب جرمی میشود، در هر دادگاهی و به ترتیب، متهمان ردیف اول، دوم، سوم، چهارم و... برایش تعیین میشود. این صد و چند نفر متهمی که امروزه دستگاه قضایی کشور به اتهاماتشان رسیدگی میکند، متهمانی هستند که به ترتیب ارتکاب جرمشان مورد شناسایی قرار گرفتهاند. منتها این متهمان فرماندهان و کسانی هستند که نقش اصلی را در جنایات تروریستی در کشورمان و خیانتهایی که زمان جنگ مرتکب شدند، در پروندهشان داشتند. آنان کسانی هستند که تصاویر فرماندهیشان در جبهههای جنگ در همراهی با صدام روی تانکها و در حال انجام اقدامات مسلحانه موجود است. اسناد و مدارک دقیق و فراوانی از ترورهای منافقین در داخل کشور بر جای مانده است. مثلاً زهره قائمی - یکی از به اصطلاح توابین منافقین- از فرماندهان اصلی ترور شهید سپهبد صیاد شیرازی است. البته این فرد در همان مقر منافقین در کشور عراق به هلاکت رسید. یا مثلاً عذرا علوی طالقانی به عنوان یکی از افرادی که در لیست محاکمه قرار دارد، چند ماه پیش فوت کرده است. تصاویر و فیلمهای او - که جزو فرماندهان اصلی و تعیینکننده در عملیات مرصاد بود- موجود است. عملیاتی که مردم بسیاری را به شهادت رساند. میخواهم بگویم این افراد، نقشهای تعیین کننده در جنایات منافقین داشته و از فرماندهان این گروهک هستند. بسیاری از این اسامی به همین ترتیب گزینش شده است. اثبات فرماندهی این اشخاص، بنا بر مدارک و اسنادی است که بعضاً خود سازمان مجاهدین خلق منتشر کرده و حاوی اعترافات آنان به این جنایتهاست.
به باور شما رأی دادگاهی که هم اینک علیه منافقین برگزار میشود تا چه حد میتواند آنها را در تنگنا قرار دهد؟
همانطور که اشاره کردم، اگر قرار باشد ما در سطح بینالمللی اقدام حقوقی انجام دهیم، باید در مرحله اول در محل وقوع جرم، این مراحل را طی و مقدمات آن را فراهم کرده باشیم. مستحضر هستید که امروزه امریکاییها به دروغ اتهاماتی را به کشور ما نسبت میدهند؛ اتهاماتی که بر اساس اظهارات افرادی ایراد میشود که خودشان دادگاههایش را تشکیل داده، احکامش را صادر کردهاند و دولت امریکا نیز آنها را اجرا میکند. زمانی هم که بگویید چرا چنین کردید، میگویند چارهای نداشتیم، دادگاه اینطور حکم داد! مثلاً کشور فرانسه به منافقین اجازه میداد در سالگرد آغاز جنگ مسلحانه و کشتار ملت ایران جشن و میتینگ بگیرند، اما امسال اجازه نداد این کار انجام شود. منافقین از یکی از شعب دادگاههای این کشور حکم گرفتند و بر اساس این حکم، دولت فرانسه اجازه داد به صورت ایستاده، وسط یک خیابان و در زمانی محدود، مراسم خود را برگزار کنند، بنابراین اگر بنا باشد بر اساس احکام قضایی اقداماتی انجام شود، باید در محل وقوع جرم قبلاً این احکام صادر شده باشد که بعد از دادگاههای بینالمللی بر اساس آن احکام صادر شده بتوانند حکمهای خود را داشته باشند. به نظرم این کار، اقدامی ضروری است که باید طی سالهای گذشته انجام میدادیم و به هر حال خوشبختانه و در حال حاضر، در حال انجام آن هستیم. در کل میتوانم در باره گروهکهای تروریستی که در طول 40 سال گذشته در کشتار ملت ایران دست داشتند و اقدامات جنایتکارانه انجام دادهاند، بگویم که عرصه بر این جنایتکاران روز به روز تنگتر خواهد شد. این مسئلهای است که ما در دو، سه سال گذشته شاهدش بودیم. رهبران گروههای تروریستی مثل انجمن گذار و انجمن پادشاهی ایران و بعضی گروههای جنایتکار دیگر، در هر حال دستگیر، به کشور بازگردانده شده و پای میز محاکمه نشستند. این موضوع شامل حال منافقین هم میشود و روز به روز، هر چه بر اقتدار جمهوری اسلامی ایران افزوده میشود، عرصه بر گروهکها و کسانی که جانی هستند و خون ملت ایران را بر زمین ریختند، تنگتر خواهد شد. هر گروهی باید بداند اگر خون ملت ایران را بر زمین بریزد، کارش به هر شکلی نمیتواند بیپاسخ بماند و نهایتاً باید درباره آنچه انجام داده، جوابگو باشد و بهای آن را بپردازد.
منبع: جوان
انتهای پیام/