مروری بر تأثیرات زبان سانسکریت در شعر سبک هندی
تاثیرپذیری شاعران ایرانی از ادبیات هند قابل توجه بوده و تاثیرات فراوانی در حوزههای واژگان، صنایع ادبی، وزن و عروض داشته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست تخصصی ادبیاتی «نمود زبان و بلاغت سانسکریت در شعر سبک هندی» با سخنرانی بهمن بنی هاشمی شاعر و پژوهشگر برگزار شد.
در این مراسم علاوه بر بنیهاشمی، سفیر هند در ایران، بلرام شکلا شاعر هندوی پارسیگو و جمعی از علاقهمندان به شعر و ادبیات حضور داشتند. در این نشست، نمود فرهنگ و ادبیات هند در شعر فارسی دورۀ سبک هندی از سه منظر زبانی، بلاغی و محتوایی مورد بررسی قرار گرفت و نمونههایی از اشعار فارسی نیز در هر بخش بازخوانی شد.
در ابتدای این جلسه، بلرام شکلا صحبت کرد و گفت: این جلسه به مناسبت زادروز شاعر ملی هند، رابیندرانات تاگور برگزار میشود. همانطور که میدانید تاگور 2 بار به ایران آمده و به شیراز هم رفته است. در یکی از سفرهایش، ملک الشعرای بهار قصیده بلندی بالغ بر 90 بیت در وصف او سروده است که در این جلسه آن را خواهیم خواند.
وی ادامه داد: در جلسه امروز، حرفهای ارزشمندی درباره سبک هندی مطرح خواهد شد. فراموش نکنید که روزگاری هندوستان به قدری شاعر فارسی زبان داشت که ایران نداشت. هندوستان مهد فارسی زبانان بوده است.
پس از خوانش قصیده ملک الشعرای بهار در وصف رابیندرانات تاگور، بهمن بنیهاشمی پشت تریبون قرار گرفت تا درباره تاثیرات سانسکریت در شعر سبک هندی سخن بگوید.
بنیهاشمی در مقدمه سخنان خود گفت: درباره تاثیرپذیری شعر و فرهنگ هند از ایران، فراوان سخن گفته شده است اما درباره تاثیراتی که شاعران ایرانی از هندیها فرا گرفتند، کمتر صحبت شده است. این اتفاق در حالی است که تاثیرپذیری شاعران ایرانی از ادبیات هند قابل توجه بوده و تاثیرات فراوانی روی سبک شعرگویی آنها داشته است. این تاثیرات در حوزههای واژگان، صنایع ادبی، وزن و عروض و حتی تفکرات و اعتقادات بوده و میتوان گفت ادبیات هند تاثیرات ویژهای بر ادبیات فارسی گذاشته است، اگرچه محققین کمتر به آن پرداختند.
وی ادامه داد: در کتابم که به تازگی منتشر شده، به تاثیرات بلاغت هندی، زیباییشناسی، واژگان و سبک هندی بر ادبیات فارسی پرداختهام.
بنیهاشمی با اشاره به سبک وقوع و همزمانی آن با قدرتگیری سبک شعر هندی گفت: از قرن دهم هجری قمری، مکتب وقوع که سبکی خاص از شعرگویی در ادبیات فارسی است، در شعرگویی پارسی رواج میگیرد. شاعرانی نظیر شهیدی قمی، شرف جهان قزوینی، میلی مشهدی و ... به مکتب وقوع وقوف داشتند و از شیوه واقعگرایی در غزلهای عاشقانه خود استفاده کردند. نکته قابل توجهی که درباره شاعران این دوره و سبک شعرگویی آنها میتوان فهمید این است که تا زمانی که در ایراناند یک جور شعر میگویند و وقتی به هند میروند و با سبک شعر هندی بیشتر آشنا میشوند، یک جور دیگر شعر میسرایند. در حقیقت، تحت تاثیر سبک هندی، شیوه شعرگوییشان تغییر پیدا میکند.
او گفت: از این منظر، معتقدم اصطلاح سبک هندی، اصطلاح کاملا درستی است و اینکه عدهای تلاش میکنند سبک هندی را با سبک اصفهانی تطبیق بدهند و سبک هندی را شاخهای از این شیوه شعرگویی معرفی کنند، اشتباه است. همانطور که میدانید درباره سبک هندی گفته میشود که این سبک دو شاخه است؛ شعر ایرانی و شعر هندی. من این دستهبندی را غلط میدانم. جالب است بدانید که شاعران مطرح آن دوره، دستهبندیهای دیگری دارند که به مراتب با شعر هندی سازگارتر از دیگر دستهبندیهایی است که امروزه درباره شعر هندی مطرح میشود.
وی ضمن مقایسه سبک هندی با سبک وقوع گفت: همزمان با سبک وقوع در ایران، سبک هندی نیز در بین شاعران هند رواج دارد. موضوع قابل تامل این است که شاعرانی که در ایران با این سبک شعر میگفتند، زمانی که به هند میروند، شیوه شعرگوییشان تغییر پیدا میکند. برای مثال، اگر به اشعار میلی مشهدی دقت کنید میبینید تا زمانی که در ایران است، اغلب ابیاتش به دور از استعارههای اغراق آمیز است که آنهم برگرفته از سبک وقوع است اما وقتی به هند میرود قصیدهای در مدح اکبر شاه هندی میسراید که کاملا متفاوت است. در حقیقت نظام زیباییشناسی شعر او کاملا متفاوت میشود. زهیری ترشیزی یکی دیگر از همین شاعران است. او و دیگر شاعران همنسلش که اغلب از قرن 10 و 11 هستند، مطابق با معیارهای شعر فارسی غزل و قصیده میسرایند اما زمانی که تحت تاثیر سبک هندی قرار میگیرند، آرام آرام تغییر سبک میدهند.
این شاعر و پژوهشگر با اشاره به تغییر معنایی اشعار شاعران مکتب وقوع پس از آشنایی با سبک هندی گفت: بسیاری از شاعران همان دوره، براساس تفکراتی که در فرهنگ هندی رایج بوده شعرسرایی میکنند و تغییر نگاه مفهومی و معنایی در ابیاتشان به وضوح دیده میشود. دقت داشته باشید که اعجاب مهمترین بن مایه شعر هندی است و حتی در ادبیات سانسکریت قالبی به نام «شعر اعجاب» داریم. از منظر صاحبنظران ادبیات در هند، شعری زیباتر است که اعجاببرانگیزتر باشد. تکثیر این مفهوم در شعر شاعران ایرانی که با سبک هندی آشنا میشوند نیز دیده میشود.
وی خاطرنشان کرد: علاوه براین باید به صنایع ادبی و تاثیرپذیری شاعران ایرانی از سبک هندی نیز توجه داشت. یکی از آرایههایی که در سبک هندی به کار رفته، «اسلوب معادله» یا «مدعا مثل» است. نمونههای زیادی از این صنعت ادبی را در ادبیات هندی داریم که در آن یک ادعا مطرح میشود و برای پاسخ به آن از یک ضربالمثل استفاده میشود. همچنین یکی دیگر از آرایههای رایج شاعران هندی از جمله بیدل دهلوی، «ایهام تناسب» و «ایهام کنایی» است. آنها ایهام تناسب و ایهام کنایی را به گونهای به کار میبرند که وجه عینی آن به چشم میآیند. برای مثال میخوانیم: «عمرم به سر رسید»؛ در ادبیات فارسی این مصرع کنایهای از مُردن است اما در ادبیات هند، سَر را به صورت عینی تجسم کرده و میگوید: «عمر» به «سَر» رسید!
بنیهاشمی ادامه داد: توجه به صنایع ادبی را در صنعت ادبی تشبیه هم میتوان دید؛ دستهبندیهای تشبیه و استعاره در بلاغت فارسی، خاص است و بیشتر برآمده از ادبیات عربی است و کمتر خلاقیتی در آن به چشم میخورد. اما دستهبندی تشبیه در زبان هندی بسیار متفاوت است و در آن نوعی نگاه زیباییشناسانه به چشم میخورد. این نوع از تشبیه در اشعار هندی به چشم میخورده اما آرام آرام در اشعار شاعران پارسی که با سبک هندی غزلسرایی کردند نیز ورود پیدا میکند.
او درباره عروض در سبک هندی نیز گفت: اساس عروض در شعر هندی نیز مثل شعر فارسی و عربی بر مبنای هجای کوتاه و بلند است که البته در شعر هندی وزن و عروض با ماترا مطرح میشود. در قرن دهم شاهد سرایش شعر با اوزان هندی در بین شاعران فارسی هستیم. میرزاخان وزنهای هندی را بررسی کرده، ماترای هر کدام را بیان کرده و معادل آن در اوزان فارسی را هم بیان کرده است.
در بخش دیگری از این جلسه، الوند بهاری پژوهشگر شعر فارسی سخن گفت: همه ما در خاطراتمان از مردم هندوستان، گذشت، تسامح و مهربانی را از آنها به یاد داریم.
وی ادامه داد: بهمن بنیهاشمی درباره تاثیرهای زبانی، بلاغی و محتوایی زبان سانسکریت در شعر سبک هندی سخن گفت. همه ما از شاعران سبک هندی تک بیتهایی را طلایی را به یاد داریم، اما شاید قبل و بعد، پیشینه و تاثیرپذیری آن از ادبیات گذشته را ندانیم. برای مثال به موضوع وزن اشاره شد که در زبان سانسکریت چگونه بوده و شاعران پارسی زبان در کجاها از این اوزان استفاده کردند. برای مثال، بارها شده بود که با وزنهایی از شاعران فارسی روبهرو شدم که متکلفانه بود. برایم سوال بود که این اوزان از کجا آمده است؟ در نقطه مقابل، بیدل دهلوی غزلهای زیادی با اوزان متکلفانه دارد؛ او ابیات زیادی با این وزن گفته و در ابیاتش هیچ سکتهای هم ندارد. اصلا به ذهنم نرسید که وزن متکلفانه مورد استفاده توسط شاعران پارسی میتواند برگرفته از سبک هندی و تاثیر ادبیات هندی بر آنها باشد.
براساس این گزارش، در دوره رونق زبان و ادبیات فارسی در شبه قاره هند، شعر فارسی تأثیراتی از فرهنگ و زبان و ادبیات هند گرفت که به آن رنگی دیگر بخشید. نمود این تأثیرپذیری را از جنبههای گوناگون میشود دنبال کرد. تأثیراتی که شعر فارسی از زبان و ادبیات هند پذیرفت وجوه گستردهای داشت که گاه از دریچه ترجمه متون سنسکریت به نظم و نثر فارسی و گاه از طریق سیطره نگاه زیباشناسانه شاعران و مخاطبان هندی، شعر فارسی را دستخوش تغییراتی کرد. از نفوذ واژهها و اصطلاحات هندی گرفته تا معیارهای زیباشناختی و بلاغی و همچنین فرهنگ، اندیشهها و اعتقادات رایج در شبه قارّه، هر کدام به نحوی چهره شعر فارسی را متحوّل ساختند.
انتهای پیام/