«سراب»؛ خوانشی متفاوت از واقعه عاشورا
آنچه در روزهای نهم و دهم سال ۶۱ هجری در صحرای کربلا اتفاق افتاد فارغ از ارتباط آن با بنیادهای معنوی جاری، به لحاظ صورتبندی طرح داستانی از قابلیت تفسیر و تعمیق فراوانی برخوردار است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم؛ آنچه در روزهای نهم و دهم سال 61 هجری در صحرای کربلا اتفاق افتاد فارغ از ارتباط آن با بنیادهای معنوی جاری، به لحاظ صورتبندی طرح داستانی از قابلیت تفسیر و تعمیق فراوانی برخوردار است.
از این منظر، بسیاری از ویژگیها، مدخلها و مبادی فرمی و ساختاری مرتبط با این رخداد، همچنان نامکشوف باقی مانده و مورد واکاوی دقیق قرار نگرفته است، در صورتی که بررسی و تطبیق این موارد مطابق با نظریههای هنری، ارکان فلسفی و شاخههای مرتبط به علم روانشناسی میتواند در عین پایبندی به معنای راستین و اصیل این واقعه سترگ، موجب خوانش و بازآفرینیهای مدرنی در قالب ادبیات داستانی و نمایشی شده و چه بسا ابعادی دیگر از آن را نمایان کند.
نخستین تلاشهای تئاتر ایران در دراماتیزه کردن این رخداد با خوانشی مدرن، از حدود دو دهه پیش آغاز شد و البته دستاوردهای آن بیش از هر چیز، ناظر به رویکردهای فرمی و ساختاری بود و همچنان نقش مطالعات میان رشتهای و برقراری پیوندهای معنایی میان متن این ماجرا و موضوعات فرامتنی دنیای معاصر مورد غفلت قرار میگیرد.
ناظر به این موضوع، نمایش «سراب» مورد ویژهای است و با برداشتی مدرن و از زاویهای متفاوت به ماجرای امان نامه شمر بن ذی الجوشن به عباس بن علی پرداخته و روایتی متفاوت را شکل داده است. اثری که تماشای آن بیش از مخاطبان و مردم عام جامعه برای اهالی تئاتر ضروری است و میتواند پیشنهادی برای ارائه قرائتهای مدرن از داستانهای تاریخی، حماسی و اسطورهای به دست دهد. اتفاقی که در حدود یک سده پیش در فضای تئاتر غرب به ظهور رسید و به تدریج مراحل رشد و تکامل خود را طی کرد و حالا با ورود به دوران پست مدرن، شاهد تعریفی تازه از «اجرا» و مفاهیم جانبی نظیر «کنش» و «عمل» هستیم و نیاز هست تا تئاتر ایران نیز به شکلی آهسته و پیوسته، به ساحتهای تازه حوزه اجرا ورود پیدا کند.
آنچه در گام اول نقطه قوت «سراب» محسوب میشود، گیرایی و تفاوتهای موجود در متن نمایشی آن است. حسین فدایی حسین با رویکردی خلاقانه، از میان آشوب و فضای متشنج موجود در صحنه نبرد نابرابر میان سپاه حسین(ع) و عمر سعد، انتخابی هوشمندانه انجام داده و روایت خود را در بستری آرام و ذهنی شکل میدهد که قابلیت تاویل پذیری بسیاری در آن نهفته است.
سید محمد جواد طاهری کارگردان این اثر نیز با احاطه بر ویژگیهای محتوایی و ساختاری این نمایشنامه و به کار گیری فرمی درخور توجه و در راستای متن، ضمن توفیق در انتقال جوهره اثر، موفق شده تا با ارائه اثری متفاوت، مسیر و جریان تازهای را در خصوص مواجهه با آثار مذهبی پیشنهاد کند. اغلب نوع برخورد با روایتهای برآمده از متون تاریخی- مذهبی، از شکل و شمایلی حماسی برخوردار است که ریشه این موضوع را میتوان در نمایش آیینی- سنتی تعزیه جستوجو کرد. واقعه عاشورا در بطن خود و به صورت ذاتی با حماسه و تراژدی عجین است و به همین دلیل، نخستین شکل مواجهه با روایتهای اینچنینی مطابق با روایتهایی پرطمطراق بوده که در نهایت با ایجاد حالات حسی در تماشاگر، قلب او را نشانه گرفته و از این طریق موجب ایجاد تزکیه نفس یا کاتارسیس در او میشود.
اما طاهری در کارگردانی این اثر، توجه خود را بر درگیر کردن اندیشه مخاطب و ایجاد نگرشی تازه در او معطوف کرده است، اصلی که کاملا فکر شده و متکی بر یک استراتژی اصولی بنا نهاده شده و در اثر جریان پیدا کرده است. اغلب از «آزادگی» و «حق مداری» به عنوان مفاهیم اصلی واقعه عاشورا یاد میشود و موارد اینچنینی به کرات در حوزه ادبیات، هنرهای نمایشی و سینما مورد پرداخت قرار گرفته است. «سراب» تلاش میکند تا با گره زدن چنین مفاهیمی با فرازهایی از وقایع تاریخ معاصر، نوعی پیوند میان این مفاهیم اصیل بشری با گستره وسیع تاریخ برقرار کند و حصاری که این بروز شکلیافته این موارد را محدود به تاریخ صدر اسلام کرده را بشکند. برای مثال در صحنهای به صف شدن تعدادی رزمنده مقابل عباس بن علی(ع)، وقایع هشت سال دفاع مقدس را به ذهن متبادر میکند.
شیوه دیالوگ نویسی و نوع کنشمندی هر شخصیت، و نوع رویارویی تقابلی هر یک از پرسوناژها با حضرت عباس(ع) دیگر نقطه قوت نمایش «سراب» است که کشف بنیانهای استعاری موجود در در آن، برای تماشاگران جدی تئاتر لذتی دوچندان به همراه خواهد داشت. «سراب» به کارگردانی سید جواد طاهری تئاتری متفاوت است که در نهایت میتوان آن را الگویی حساب شده و مدرن برای پرداختن به ماجراهای مذهبی به شمار آورد.
انتهای پیام/