آموزش خشونت در سریال‌های خانگی!

آموزش خشونت در سریال‌های خانگی!

اگر طی سال‌های آینده آمار جرم و جنایت در جامعه بالا رفت به طور قطع شبکه نمایش خانگی در این فرآیند نقشی انکارناپذیر ایفا کرده‌است.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، سریال‌هایی که در پلتفرم‌های مختلف ساخته می‌شوند، یک نکته مشترک دارند و آن هم پرداختن به خشونت است. بعد از سریال‌های عرق سرد، یاغی، پوست شیر و زخم کاری، حالا سریال‌های تازه شبکه خانگی قصه‌هایی را با محتوای خشونت‌آمیز ارائه می‌دهند. 

اما اینکه این همه تمایل زایدالوصف به خشونت آن هم برای مخاطب ایرانی که از فرهنگی عاطفی و دینی برخوردار است، چه نسبتی دارد، سؤالی است که باید از نویسنده‌ها و تهیه‌کننده‌های این آثار پرسید و دلایل آن را جویا شد. جامعه ما بی‌شک توقع چنین حجمی از خشونت کلامی و عیان را ندارد، چراکه این میزان خشونت که در سریال‌های شبکه خانگی رواج پیدا کرده بیشتر با فرهنگ غرب سنخیت پیدا می‌کند. در دهه‌های گذشته تلویزیون سریال‌هایی در بستر خانواده تولید می‌کرد که همچنان می‌شود بازپخش آن‌ها را دید، اما برخی سریال‌های شبکه خانگی قصد ندارند با قصه و رخداد آثارشان برای مخاطب جذابیت داشته باشند و کارگردانان فکر می‌کنند با خشونت و داد و فریاد سریال‌شان تماشایی‌تر می‌شود، هر چند در این میان آثار با کیفیتی، چون پوست شیر را هم شاهد بودیم، اما فارغ از اینکه سکانس‌های خشونت‌آمیز می‌تواند در جامعه اثر منفی داشته‌باشد، به نظر می‌رسد تمایل به این موضوع باید از سوی جامعه‌شناسان و روانشناسان مورد واکاوی جدی قرار بگیرد. 

 یک حجم غیرقابل‌تحمل از خشونت 

سریال‌های ایرانی مانند فیلم‌های کمدی مبتذل سری‌سازی می‌شوند، بدون آنکه تقاضایی از سمت مخاطب باشد. در سریال داریوش که ضعف‌های شدیدی در متن و کارگردانی دارد، هر قسمت شاهد یک خشونت عمیق هستیم. کاراکتری به نام بهرام آنچنان رفتار‌های خشونت‌آمیز دارد که گاهی نمی‌شود به این سکانس‌ها نگاه کرد، مانند آتش زدن کاراکتری دیگر یا مشت و لگد زدن به آدم‌ها آن هم نه در فرآیندی مثل یک مبارزه ورزشی، بلکه در چارچوبی غیر ورزشی. در فصل سوم زخم کاری یا در فصل گذشته‌اش بار‌ها شاهد رفتار‌های غیر‌مرسوم بودیم. در فصل سوم هم کارگردان فکر کرده با ازدیاد چنین پلان‌هایی می‌تواند مخاطب به دست بیاورد، اضافه کنید که شاید سریالی ساخته شود که موضوع خشونت‌آمیزی داشته‌باشد و در بستر‌های مختلف به دلیل ژانر و نوع قصه این موضوع قابل‌پذیرش باشد، اما این حجم غیرقابل‌تحمل از خشونت چگونه در یک سریال می‌تواند جا بگیرد؟ چه نیازی است که شخصیت‌های یک سریال به این اندازه از رفتار‌های خشونت‌محور استفاده کند؟ اینکه سریالی مانند عرق سرد یا یاغی یا پوست شیر به نوعی توانسته‌اند با محوریت خشم موفق در جذب مخاطب باشند، دلیلی نمی‌شود که تماشاگر ایرانی تکرار این رفتار‌های زننده را دوست داشته‌باشد. وقتی سریالی مانند در انتهای شب فارغ از سکانس‌های داد و فریاد و هیاهو در بستر یک قصه مناسب با خط روایی منسجم می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند، پس چرا دنبال تقاضای مخاطب نمی‌رویم؟

این حجم از ساختن سریال‌های شبه اکشن و جنایی ضد فرهنگ ماست، هر چند لزوماً ژانر جنایی و اکشن می‌تواند اثری خشونت‌محور نباشد و در تاریخ سینمای جهان شاهد آثاری در این دو ژانر بوده‌ایم که لزوماً خشونت در آن‌ها غلبه ندارد یا بهتر است بگوییم خشونت بی‌دلیل در آن‌ها غلبه پیدا نکرده‌است. این نگرش نویسندگان و کارگردانان سریال‌های شبکه خانگی می‌تواند مخاطب را پس بزند، چراکه این سریال‌ها غالباً در جمع‌های خانوادگی دیده می‌شوند و با تمام محدودیت‌های سنی که برای این سریال‌ها اعمال می‌شود، اما بخش زیادی از مخاطبان این سریال را سنین زیر 15 سال شکل می‌دهند که لازم به ذکر است محدودیت سنی برای این گونه از آثار باید زیر 20 سال باشد. وجه نمایشی و واقع‌گرایی در چنین سریال‌هایی از بین رفته‌است و از زاویه دیگر خشونت‌طلبی را یاد مخاطب می‌دهد که این می‌تواند باعث پیش آمدن حادثه‌های مختلفی در جامعه باشد. 

سبقت گرفتن آثار در خشونت ورزی 

داریوش، گردن‌زنی و بازنده هر کدام بنا به فراخور قصه‌اش در فضای آشفته و سیاه و قتل قرار گرفته‌اند. کارگردانان از بخش چیدمان میزانسن یا بازی گرفتن از بازیگران فاصله گرفته‌اند و بیشتر در پرداختن به سیاهی‌های خانوادگی و جامعه از یک دیگر سبقت می‌گیرند. این همه هیاهو و استفاده از واکنش‌های عصبی که در شخصیت‌ها نهادینه‌شده نمی‌تواند برای تماشاگر جذابیت داشته‌باشد. سریال‌سازی قطعاً فقط برای سرگرم کردن مخاطب نیست. به دلیل مخاطب انبوه باید تمهیدات ویژه‌ای برای پردازش قصه در نظر گرفت و خشونت بی‌دلیل می‌تواند آسیب‌های فراوانی را به همراه داشته‌باشد. کارگردانان باید کمی از سریال‌های غربی و ترکی فاصله بگیرند. در شرایط کنونی انگار ما چیزی به نام سریال ایرانی نداریم. هر چه هست، نسخه غلو شده‌ای از سریال‌های فرنگی است که به دور از فرهنگ غنی ماست. 

سینما و نمایش خانگی فرهنگ را به اضمحلال می‌کشند 

یادمان باشد این آثار روی برخی اقشار و طبقات که بیشتر تحت‌تأثیر سبک زندگی غربی هستند، تأثیرات مخربی می‌گذارد و اگر شاهد این مسئله بودیم که آمار جرم و جنایت در جامعه بالا رفت، به طور قطع سینما و شبکه نمایش خانگی در این فرآیند نقشی انکارناپذیر ایفا کرده‌است، بنابراین می‌توان گفت سینما و نمایش خانگی به جای آنکه به تقویت فرهنگ ملی و میهنی همت بگمارند، در سال‌های اخیر به شدت در حال اضمحلال ریشه‌ها و پایه‌های فرهنگی غنی ایرانی گام برداشته‌اند و این اگر یک خیانت از پیش طراحی شده‌نباشد، می‌توان آن را ناشی از یک غفلت شوم درنظر گرفت که همه ارکان فرهنگی از حاکمیت که وظیفه نظارتی دارد تا بدنه سینما و شبکه خانگی در آن اتفاق به اندازه خود مقصر هستند.

منبع: جوان

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
گوشتیران
رایتل
triboon
پاکسان