ماجرای سرطان آقای بازیگر، شب شعر با شهریار و خاطره با فردین!
رضا ناجی بازیگر سینما و تلویزیون خاطره خنده داری از دیدارش با شهریار تعریف کرد، از تسلطش به مکانیکی سخن گفت و خاطرات صادقانهای از لحظات ترسناک حضور در جبهه روایت کرد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، رضا ناجی که نخستین میهمان فصل دوم برنامه تلویزیونی «برمودا» با اجرای کامران نجفزاده بود، با اشاره به ارتباط تلفنیاش با کریم باقری به عنوان یکی از افتخارات آذربایجان، درباره استاد شهریار گفت: او در زمان حیات باجناق من همسایه شهریار بود. فراموش نمی کنم یک روز سراغ شب شعر استاد شهریار را گرفتم، به خانهای رفتیم و درست روبروی استاد نشستیم.
وقتی زمان شهریار هم برق می رفته است!
وی ادامه داد: حین شب شعر، برق ها رفت و شهریار از حفظ شعرخوانی میکرد. دوستی که به هنر علاقمند بود و حالا از دنیا رفته هم همراه ما بود و درست کنار استاد نشسته بود. آن زمان پتو می انداختند، پشتی می گذاشتند و برای هر سه مهمان یک بشقاب شیرینی قرار می دادند. وقتی برق آمد استاد دید در بشقابش هیچ شیرینی وجود ندارد! استاد هم از دوست ما پرسید تو به شعرهای من "به به" می گفتی یا به شیرینی های من!؟
درحالی که ناجی درباره آموختن مکانیکی زمان سربازی توضیح می داد، ناگهان کاراکتر شاغلام با بازی جواد انصافی با یک نیسان خراب وارد دکور برنامه شد و ناجی اشکال این ماشین را پیدا کرد و توضیحاتی درباره قطعه «قژن پین» داد!
ناجی درباره مرحوم علامه جعفری توضیح داد: همسر او زمان کودکی همسایه ما بود و مرحوم را گاهی در محله مان می دیدیم.
ماجرای سرطان روده آقای بازیگر
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به اینکه سرطان روده داشته، در این خصوص گفت: بار اول 23 سانت از روده بزرگ من بریدند و چند ماه بعد که آزمایش دادم گفتند برو زندگیات را بکن، دیگر آثاری از بیماری نداری. 15 سال بعد دوباره همان درد شروع شد و 13 سانت دیگر از روده ام را بریدند. 7 ماه هم شیمی درمانی کردم. حالا از آن عمل 5 سال میگذرد و خداراشکر حالم خوب است.
دروغ در سینما ناراحتم می کند
ناجی در بخشی از برنامه به آوازخوانی آذری پرداخت و در پاسخ به اینکه چه چیزی در سینما او را ناراحت میکند، گفت: دروغ. اکثر با تهیهکنندهها به این مشکل میخورم.
بغض ناجی در هنگامِ بازخوانی یک خاطره درباره فردین
این بازیگر سینما و تلویزیون در بخش دیگری از این مصاحبه در خصوص دیدار با زنده یاد فردین زمان اکران فیلم «آواز گنجشکها» گفت: از فردین پرسیدم استاد چرا شما از ایران نرفتید؟ جواب او حالم را بد کرد و اشکم درآمد. گفت من فردین نبودم این مردم بودند که مرا فردین کردند، من نمیتوانم به مردم پشت کنم و بروم. این حرف مرحوم فردین را هیچوقت فراموش نمیکنم.
دوست دارم نقش مولانا را بازی کنم
او درباره نقشی که دوست داشته بازی کنه اما فرصتش پیش نیامده گفت: دوست دارم نقش مولانا را کار کنم.
این بازیگر همچنین دیالوگ معروف علی نصیریان در «هزار دستان» و دیالوگی از تام هنکس در «فارست گامپ» را باز اجرا کرد.
از ترس توپهای فرانسه در جنگ در دستشویی قائم میشدم
ناجی با بیان اینکه یک سال و 5 ماه و 4 روز در جبهه بوده، از خاطرات دوران جنگ اینگونه گفت: هرکسی بگوید جبهه ترس ندارد دروغ میگوید. توپهای فرانسه خیلی نامرد بودند که از دور شلیک میشدند بعضی مواقع من از ترس به دستشویی میرفتم. توپهای فرانسه 29 ثانیه سوت میکشید تا به زمین برخورد کند، صدای سوت که میآمد میشمردیم و تا 20 باید خودمان را به سنگر میرساندیم. یک روز من در دستشویی بودم که دیدم خبری نیست و بیرون آمدم. تا درآمدم صدای سوت درآمد و من تا سوت 20 خودم را به سنگر رساندم. انفجار خیلی بزرگی بود. به من گفتند چطور شد از دستشویی بیرون آمدی!؟ گفتم فکر کردم خبری نیست!
انتهای پیام/