نفوذ آرمان انقلاب در منطقه، تدبیر خداست/ الوهیت و معنویت، دیگر نیازهای اصلی ما نیست
خبرگزاری تسنیم: قدیریان گفت: جامعهای که صرفاً به رفاه میاندیشد، نهتنها فضای ارزشی باعث تحول آن نمیشود بلکه مانع رسیدن آن جامعه به اهداف دنیایی میشود؛ تا جنگ بود نوعی نیاز، اتمسفر معنویمان را تأمین میکرد اما امروز این احساس نیاز وجود ندارد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، بخش پایانی مصاحبه با عبدالحمید قدیریان، نقاش، طراح، کارگردان و از هنرمندان پیشکسوت و شناختهشده انقلاب اسلامی را در زیر میخوانید؛ بخشهای قبلی این مصاحبه هم در همین جا قابل مطالعه است؛
بخش اول: آرمان شهدا نتیجه یک اتمسفر ناب فرهنگی بود/ هنرمند از هرچه پر شود از همان سرریز میشود
بخش دوم: غرب از هیچ، اتمسفر فرهنگی میسازد، ما با وجود طبس و خرمشهر خاموشیم
بخش سوم: آسمان را از هنرمان گرفتیم/ میخواهیم خدای ما با آموزههای خدایان المپ منطبق شود
بخش چهارم: جوان امروز «نیچه» را بیش از «امام» میشناسد/ دیدهبانی رهبری؛ امتیاز بزرگ فرهنگی ما
و در ادامه بخش پنجم و پایانی این گفتوگو:
*تسنیم: در سالهای اخیر بارها و بارها تاکید شده که ما مواجه با جنگ نرم هستیم. عموما این جنگ را با دوران دفاع مقدس قیاس میکنند و میگویند اگر در آن دوران با جنگ سخت نظامی مواجه بودیم اکنون با جنگ نرم فرهنگی روبرو هستیم؛ با توجه به روحیه مردممان در دوران دفاع مقدس که از آن سخن گفتید، فکر میکنید در دوران اخیر چگونه در جبهه جنگ نرم حاضر شدهایم؟
عبدالحمید قدیریان: بگذارید با یک مثال در این باره حرف بزنیم؛ شما تا هنگامی که بالای کوه هستید و به عمد از شهر دوری میکنید، ممکن است بگویید کسانی که در شهر هستند بد و منهرفند. اما وقتی شما هم پا به شهر میگذارید مجبورید که خود را مانند اهالی شهر کنید و کمکم شما هم شهری میشوید؛ مگر اینکه با یک سپر یا محافظ قوی وارد شهر شوید و بتوانید خود را در مقابل انهرافات حفظ کنید. برمبنای آیات و روایات ما، این محافظ همان تقوا است؛ سپری که میتواند در پل صراط از انسان محافظت کند، همان تقوا است. همه بنیبشر بلا استثنا باید از پل صراط رد بشوند. کسانی که مشکل دارند در هنگام رد شدن اذیت میشوند زیرا باید از وسط آتش بگذرند. اما مومنان در هنگام رد شدن از این پل یک حفاظ دارند که همان تقوا است، بدون اینکه ذرهای اذیت شوند از روی پل به سلامت رد میشوند.
چنین وضعی را درباره شرایط تاریخی و فرهنگیمان هم میتوانیم در نظر بگیریم، خیلی از مدیران ما تا هنگامی که وارد فضای مسئولیتی نشده بودند و شرایطی را که به اصطلاح جهاد اکبر نام دارد تجربه نکرده بودند، دیگران را نقد میکردند و البته طبیعی هم بود. اما وقتی میآیند در فضای مسئولیت، اگر خود را آماده نکرده باشند یعنی خود را به سلاح ایمان و تقوا مسلح نکرده باشند، طبیعتا مانند همان کوهنشینی که به شهر میآید، جذب محیط میشوند و دیگر آرمانها و ارزشهای فرهنگی و معنوی خود را از یاد میبرند.
خیلی از مدیران را داشتیم، زمانی که هنوز نیامده بودند میگفتند اگر بیایم چنین و چنان میکنم. اما بعد که میآید در عرض 2 ماه لحنش نرمتر میشود، 3 ماه که میگذرد اصلا آن ایدهها را مطرح نمیکند و در اواخر دوره کاریاش میبینید که از قبلی بدتر شده است. چرا؟ چون اینها آماده نیستند و خودشان را میبازند. اینکه به جنگ نرم اشاره میکنید، مبارزه با آن نیازمند آمادگی است. صرف خواستن، کاری از پیش نمیبرد. صرف دوست داشتن هم همینطور. حتی ایمان صرف هم کفایت نمیکند. باید علاوه بر مومن بودن، تقوا و و معرفت الهی داشته باشد.
شما فکر میکنید خیلی از بچههای انقلابی که در دوران پس از انقلاب به انحراف کشیده شدند واقعا فاسد بودند؟ نه اینطور نبود. این بچهها که تعدادی از آنها از همکاران و همدورههای ما هم بودند وارد بحثهای ایدئولوژیک میشدند؛ بحثهایی که در اوایل انقلاب باب بود. ولی چون علم و معارف الهی نداشتند برای پرسشهایی که ایجاد میشد استدلال پیدا نمیکردند و آرام آرام به دینشان شک میکردند. برای شان سوال ایجاد میشد، اما جوابی برای این سوالها نداشتند. در آن زمان کسی هم نبود که به وسعت و شتاب انقلاب به لحاظ فکری و اعتقادی آنها را تغذیه کند. بدینترتیب به مشکل بر میخوردند.
یعنی کسانی بودند که چون علم و آگاهی و تقوای کافی نداشتند، آرام آرام استحاله میشدند و پس از چندی میدیدید که از جاهایی سر در میآوردند که خودشان هم تعجب میکردند و با خود میگفتند: «من کجا اینجا کجا؟» بنابراین علاوه بر آن اتمسفری که از آن صحبت کردیم برای پیروزی در جنگ نرم باید مسلح به تقوا و علم شویم.
*تسنیم: منظور از علم همین علم تجربی جدید است؟
قدیریان: همه قبول دارند که ما به علوم جدید نیاز داریم، اما منظور من از علم، صرفا علم دنیایی نیست. اتفاقا معتقدم دوران حاضر، دوارن علم الهی است، دوران معارف اهلبیتی(ع) است. ما برای ادامه حرکت خودمان و همچنین محافظت از آرمانهایمان در مصاف با دشمنان فرهنگی به این نوع از علم بیش از علم دنیایی نیازمندیم.
*تسنیم: گفته میشود که در سالهای اخیر جوانان نه اهمیت زیادی به موضوعات دینی و ایمانی میدهند و نه دیگر به آن آرمانهایی که در گذشته عدهای جوان به خاطر آنها جان دادهاند اعتقاد ویژهای دارند؛ «سبک زندگی» امروز در نسبت با دهههای 60 و 70 بر اثر همین جدال فرهنگی و رسانهای مورد هدف دشمان واقع شده و به کلی تغییر کرده است! تا چه حد این اظهارات را میپذیرید؟
قدیریان: شما در ماه رمضان، در شبهای احیا به مجالس مناجات و عزاداری بروید، میبینید فوران جمعیت جوان است یا در ماه محرم هم به همین شکل. پس ما از نظر ایمانی چندان مشکلی نداریم. مشکل ما در همان کم بود معارف الهی است که بتوانیم به شبهات فکری و اعتقادی جوانانمان پاسخ در خور بدهیم.
به سبک زندگی اشاره کردید. شما فکر میکنید چرا رهبر انقلاب این قدر بر سبک زندگی تاکید دارند؟ آیا منظورشان این است که مثلا ما چه لباسی بپوشیم؟ نخیر. یعنی، برویم و تفکری را که در پشت این لباس پوشیدن، آن نحو حرف زدن و زندگی کردن است را پیدا کنیم. مثلا چرا جوان ما شلوار جین میپوشد؟ چرا کراوات میزند؟ طبیعتا باید یک استدلالی پشت این پوشش وجود داشته باشد؟ یک فکر در پس همه این رفتارها و انتخابها وجود دارد که باید آن را شناخت و اگر ایرادی دارد اصلاح کرد.
مقام معظم رهبری نشستند کلی فکر کردند و از خود پرسیدند که من چه بگویم تا اهل علم و اهل فکر بیایند وسط میدان و کاری بکنند؟ یک موضوع کاملا کاربردی را طرح کردند با عنوان «استیل زندگی». شما نمیتوانید یک استیل برای زندگی طرح کنید، بدون اینکه دینتان را بشناسید. نمیتوانید از استیل زندگی حرف بزنید بدون اینکه لایههای پنهان اعتقادیتان را مد نظر بگیرید. به همین خاطر «سبک زندگی» محل تلاقی همه آرمانهای ما با شیوههای زندگی کردن ماست و در جهانی که همه چیز به سمت دنیایی شدن پیش میرود، توجهِ دوباره و بازاندیشی به شیوه زیستن در چنین شرایطی موضوعیت مییابد.
*تسنیم: تاثیر آرمانهای ما پس از انقلاب اسلامی در حوزه برونمرز بسیار چشمگیر بوده. کشورهایی مانند پاکستان، کشمیر، لبنان و... ایدهها و الگوهایی را که برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی مطرح شد گرفتند و بر مبنای آنها خوب هم پیش رفتند. اتفاقا یکی از همکاران ما خبرگزاری تسنیم در پروندهای با عناون «ایران؛ جان پاکستان» تاثیر آرمانهای جمهوری اسلامی در پاکستان را به طور مفصلی بررسی کرده و نشان داده که تا چه حد ایت تاثیرات عمیق بوده و پاکستانیها تا چه میزان با ما قرابت اعتقادی و فرهنگی دارند. اما مشکلی که خود من اکنون با آن مواجهام این است که ما چیزهایی داشتیم که امروز بیشتر کشورهای متاثر از ما دارند، آنها با داشتههای ما خود را پیش بردند اما ما خودمان آن را فراموش کردهایم. گویی داشتههای فرهنگی انقلاب بیش از دیگران توسط خود ما مورد غفلت قرار گرفته و اعتقادی که مثلا لبنانیها با این آرمانها دارند بسیار بیشتر از اعتقاد ما است. شما که تجربه درک تاریخ فرهنگی انقلاب را دارید فکر میکنید چرا چنین اتفاقی رخ داد؟
قدیریان: اول این را بگویم که شما از اینکه آرمانهای انقلاب اسلامی تا این حد نفوذ و تاثیر داشته حضور و تدبیر خداوند را نتیجه بگیرید، نه چیز دیگر را. نتیجه بگیرید که اسلام چقدر مقدس است که وقتی یک قطرهاش در جامعهای بیفتد کنفیکون میکند. انقلاب اسلامی تنها بخشی از ظهور و تبلور اسلام و حکومت الهی بر جهان است. اگر خدا بخواهد هنگامی که امام زمان(عج) ظهور کنند ما معنی کامل این کنفیکون و تسلط حکومت الهی بر جهان را میفهمیم. همین حالا هم به برکت جمهوری اسلامی قطرهای از این دریا در منطقه ما افتاده و در حال تغییر دادن همه چیز است. این تاثیر خدا است و هیچ ربطی به من و دیگران ندارد. کسی هم اگر موثر بوده صرفا پیش برنده اهداف الهی بوده است. به همین خاطر اینکه کسی فکر کند من پشت انقلاب هستم یا نیستم اصلا مهم نیست، زیرا خداوند تاثیر خود را میگذراد. انقلاب اسلامی همانطور که امام(ره) فرمود انفجار نور است. این انفجار اتفاق افتاده و نورش سالهای سال حرکت خواهد کرد. این وسط من و تو هم اگر خاموش بشویم تاثیر زیادی در پیشروی این نور ندارد. بنابراین من معتقدم اساسا اسلام حیرت انگیز است و از این اتفاقی که در منطقه و جهان رخ داده باید خداوند و تاثیر او را نتیجه گرفت؛ اینکه او عین حق و خقیقت است.
اما نکته دوم اینکه همه کشورهایی که نام بردید اتمسفر فرهنگ کنونیشان نابتر و درستتر از ما است. چرا؟ زیرا اتمسفر فرهنگیشان مبتنی بر نوعی نیاز است. مثلا در حال حاضر «حزبالله» در بطن حادثه است. اتفاقا من چند ماهی برای انجام یک پروژه سینمایی آنجا بودم و برخی از اعضای حزبالله را در آنجا دیدم. مثلا میرفتیم روی تپههایی که یکی از محلهای درگیری جنگ 33 بود، آن راهنمایی که از اعضای حزبالله با ما بود، میدیدیم که انگار منقلب شده است. رویش را به من میکرد و میگفت: «آقای قدیریان احساس میکنید؟» میگفتم: «چی را؟» میگفت: «نور حضرت زهرا(س) را احساس میکنید؟ و ادامه می داد که: ایشان در جنگ 33 روزه در اینجا منطقه نورافشانی کردند و من هنوز بویشان را احساس میکنم.»
ببینید آنها به خاطر نیازی که به این اتمسفر اعتقادی و فرهنگی دارند، هنوز در فضای مقدس دوران جنگشان قرار دارند. ما هم تا جنگ داشتیم، اتمسفر فرهنگیمان از جبههها تامین میشد. خیلی از بچهها در همان زمان جنگ، وقتی در زندگی دنیاییشان از نظر روحی دل تنگ میشدند، کار و بارشان را رها میکردند و میرفتند جبهه، نه صرفاً برای اینکه بجنگند بلکه فقط میخواستند چند روز در آن فضا باشند، در آن بیابانها راه بروند. با همین چند روز فضایشان به طور کلی تغییر میکرد و وقتی برمیگشتند آدم دیگری بودند. ما هم وقتی دوستانمان از جبهه میآمدند از آنها میپرسیدیم «چه خبر؟» و وقتی آنها از جبهه تعریف میکردند و حس و اتمسفرشان را منتقل میکرد، ما پس از شنیدن حرفهایشان انگار برای مدتها بر روی نور راه میرفتیم. ولی وقتی جامعهای صرفا به رفاه دنیایی فکر می¬کند نه تنها فضای ارزشی باعث تحول آن نمیشود بلکه مانع رسیدن او به اهداف دنیاییش می-شود. بدینترتیب به نظر من در این کشورها نیاز آنهاست که توانسته اتمسفر معنوی و الهی، را برایشان حفظ کند و آنان را در شرایط معنوی خوبی قرار دهد.
انتهای پیام/