سوگسرودهای زیبا از علامه حکیمی در رثای آلالله
خبرگزاری تسنیم: محمدرضا حکیمی از جمله علمایی است که در روزگار معاصر در کنار بحث و درس، کلام خود را در خدمت رثای اهل بیت(ع) قرار داده است. مرثیه او با مطلع «سوره توحید در طشت طلا افتاده بود...» از جمله این اشعار است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در میان اساتید و علما هستند افرادی که ذوق ادبی داشته و از آن برای ذکر مصیبت اهل بیت(ع) استفاده کردهاند؛ علمایی چون علامه طباطبایی، شیخ جعفر شوشتری، امام(ره) و دیگران. محمدرضا حکیمی از جمله این شاعران است که بیشتر از آنکه شاعر باشد، فیلسوف است، اما با وجود این زبان مدح و طبع شاعری خود را برای اهل بیت(ع) قرار داده است.
محمدرضا حکیمی از جمله سرآمدان فلسفه در روزگار ماست که چنان طبع ادبی قویای دارد که ادیب نیشابوری به او در سن 18 سالگی لقب «متنبی جوان» را میدهد. حکیمی علاوه بر زبان فارسی بر عربی نیز مسلط بوده و در هر دو زبان شعر زیبا میسروده است. وی اولین شعر عربی خود را به ادیب نیشابوری در سن 18 سالگی تقدیم کرده که به قصیده «استادیه» معروف است؛ این در حالی بود که تا آن زمان حکیمی حوزهای بیرون از شهر مشهد را تجربه نکرده بود.
بعد از این واقعه نیز حکیمی اشعاری به عربی و فارسی که با ساختاری مستحکم و طبعی روان بوده، به نظم درآورده که از مهمترین آنها میتوان به قصیده «الوهیج» که پاسخی به قصیده «عینیه» ابنسینا است را به رشته نظم کشید. او در این قصیده به صورت کنایی به برخی از پرسشهایی که ابن سینا در قصیده خود مطرح کرده بود، پاسخ داده است. این قصیده نظر بسیاری از علما را به خود جلب کرد؛ به طوری که علامه حائری سمنانی، صاحب کتاب «حکمت بوعلی سینا» این قصیده را به همراه قصاید «نونیّه» که مدایح نبوی در 250 بیت است را جزء شاهکارهای شعر عربی و ادبیات اسلامی میداند.
حکیمی بعد از آن در نشستها و انجمنهای ادبی متعدد شرکت کرد که از جمله این موارد میتوان به انجمنهای ادبی با حضور استاد زندهیاد محمد قهرمان اشاره کرد. شرکت در این انجمنها موجب شد تا حکیمی سخنی استادانه بدون پراکندگی رایج در میان شعرا بگوید. او در قالبهای مختلف طبعآزمایی کرده و به شکل غزل، قصیده، مثنوی، رباعی، قطعه، مسمط و اوزان نیمایی سخنش را ارائه کرده است.
سوره توحید در طشت طلا افتاده بود
بخش مهمی از اشعار حکیمی به مدح و مرثیه اهل بیت(ع) اختصاص دارد. در میان سرودههای او اشعار در وصف امام حسین(ع)، صادق آل محمد(ص)، صبر زینب کبری(س)، اندوه بقیع و... دیده میشود. یکی از بخشهای خواندنی شعر او مرثیهای است در رثای سالار شهیدان با عنوان «سوره توحید» که در کتاب «ساحل خورشید» او به چاپ رسیده است. حکیمی در این غزل به شهادت سیدالشهدا(ع) اشاره کرده و حال کاروان کربلا پس از این واقعه را چنین نقل میکند:
«سوره توحید در طشت طلا افتاده بود
عرش گویی از مقام کبریا افتاده بود
سر، میان طشت خون، تا خون حق جوشد همی
تن، به روی خاک داغ کربلا افتاده بود
آتش اندر خیمه توحید افکندند، چون
آتش اندر خیمه آل عبا افتاده بود
چهره ماه بنی هاشم عیان از نوک نی
دست عباس رشید آیا کجا افتاده بود
شبه پیغمبر فتاده غرق در خون و آفتاب
از غم این داغ در حول و ولا افتاده بود
در غل و زنجیر سجاد است و عالم واژگون
سجده اندر دانه زنجیرها افتاده بود
کاخ استبداد ویران گشت از فریاد عدل
زآنکه بانگ زینبی، در اشقیا افتاده بود!
همردیف اطفال پیغمبر، به زنجیر ستم
وه، چه نظمی در حروف «هل اتی» افتاده بود
تا نوای حق شود در عالم از هر نی بلند
شوری اندر تار و پود نینوا افتاده بود
در جلال کعبه عشاق، اندر قتلگاه
اسمی از اسمای اعظم برملا افتاده بود!
از تقادیر خفی، گویی در این دشت بلا
خود برون از پرده، اسرار خدا افتاده بود!
رحمت بیانتها گردد شفیع مذنبان
بحر رحمت، اینچنین، بیانتها افتاده بود»
انتهای پیام/