رهبران خودفروخته‌ای به‌زور سرنیزه به مردم اوکراین تحمیل شده‌اند


رهبران خودفروخته‌ای به‌زور سرنیزه به مردم اوکراین تحمیل شده‌اند

خبرگزاری تسنیم: یک افسر سابق نیروی دریایی و فعال سیاسی آمریکایی می‌گوید: رهبران خودفروخته‌ای به‌زور سرنیزه به مردم اوکراین تحمیل شده‌اند که هیچ اهمیتی به مردم نمی‌دهند و با رانت‌های بزرگی که گرفته‌اند فقط در پی تأمین اهداف اربابان اروپایی خود هستند.

کن اوکیف، افسر اسبق نیروی دریایی و فعال سیاسی آمریکایی در مصاحبه اختصاصی با خبرگزاری تسنیم می‌گوید: امروز ثبات اوکراین به‌دست یک عده آدم‌کش متمایل به غرب از دست رفته‌ است و رهبران خودفروخته‌ای به‌زور سرنیزه به مردم تحمیل شده‌اند که هیچ اهمیتی به مردم نمی‌دهند و با رانت‌های بزرگی که گرفته‌اند فقط در پی تأمین اهداف اربابان اروپایی خود هستند.

مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانیم:

تسنیم: به‌نظر شما چه گزینه‌هایی برای حل مشکلات اوکراین وجود دارد و جریان خشونت‌ها چه‌زمانی کاهش پیدا می‌کند. اتحادیه اروپا چه برنامه‌ای برای این ناحیه دارد و کشورهای منطقه چه تأثیری از این رخدادها خواهند پذیرفت؟

اوکیف: پس از این‌که دولت اوکراین برای حل مشکل مالی کشورش تصمیم گرفت از روسیه وام دریافت کند اروپا این را بهترین فرصت برای به‌سوی خود کشیدن اوکراین دید و تلاش کرد با استفاده ‌از این وضعیت و تقویت نارضایتی‌هایی که در خاک هر کشوری وجود دارد عده‌ای را به فاصله دادن اوکراین از روسیه ترغیب کند و با وعده‌هایی نظیر پیوستن اوکراین به این اتحادیه‌ آن‌ها را به‌سوی خود نزدیک کند.

این وضعیت برای سیاست‌گذاران باسابقه، اصناف و گروه‌های مردم به ‌این دلیل غیرقابل قبول بود که می‌دانستند اسباب تسویه حساب اتحادیه اروپا با روسیه سفید خواهند بود و به ‌این ترتیب جنگ سرد همچنان قربانی خواهد گرفت. مردم این کشور در پی گذران امور خود و مسئولین در پی توسعه اقتصادی سیاسی مردم هستند.

ادامه امتیازگیری‌های خصمانه بین دو سو، تشدید رقابت‌های تسلیحاتی، ایجاد جو له یا علیه دو قطب سنتی سیاست جهانی در رسانه‌های هر دو طرف و مظلوم‌نمایی تحت لوای قوانینی که سازمان ملل برای شرزدایی از چهره استعمار نو ایجاد نموده‌ است فقط وضعیت را دشوارتر می‌کند و متأسفانه سرمایه‌سالاران از کشورهای اروپایی و هم‌پیمانان خود به‌قدری اطاعت و انفعال دیده‌اند که آرای سیاسی مردم برای‌شان تقریباً هیچ اهمیتی ندارد.

آن‌ها به ‌این اهمیتی نمی‌دهند که با شکل‌دهی این نزاع چه خون‌ها ریخته خواهد شد و چه سرمایه‌هایی از دست مردم خواهد رفت. اقتصاد رو به رشد و فضای مترقی سیاسی که در کشور اوکراین برپاست، رسانه‌های متعدد و جو ‌ناظر به تولید مطالب علمی ‌قطعاً دست‌رنج کسانی است که سیاست‌های بلندمدت‌شان مردم این کشور را امروز به ‌این‌جا رسانده‌ است و حال که بحران سرمایه دامن‌گیر کشورهای کوچک‌تر می‌شود، می‌بینیم اروپا چون صیادی که به صید خود زخم زده ‌است دورخیز نموده‌ است تا به‌محض از پا افتادن وی قربانی را به چنگ بیاورد.

مردم اروپا به‌بهانه ناامنی‌های جنگ جهانی دوم در تمام این سال‌ها چنان نسبت به رخدادهایی که شاهدند بی‌اهمیت شده‌اند که می‌بینیم در برخی دولت‌ها رؤسایی از احزاب مختلف اعلام موجودیت می‌کنند و بعد عملکرد خود را در راستای خواسته‌های یک جریان و همیشه همان یک جریان شکل می‌دهند. این به‌زعم من اسباب تأسف و زمینه‌ساز اضمحلال خودبرتربینی اروپای غربی و مرکزی است.

سوسیالیسم در اشلی کمی ‌بزرگ‌تر از مرزهای ملی بر فکر سیاست‌گذاران اروپا حاکم است و هزینه آن را باید مردم بی‌گناه ‌اوکراین با خون خود بدهد. شکل‌دهی یک دولت وحدت ملی با اهداف مبتنی بر آشتی به‌نفع مردم اوکراین است و ادامه ناآرامی‌های اوکراین کاملاً به‌ضرر اردوی غرب و نیز مردم است، چون نهادی که پس از بروز این رخدادهای تلخ باز بر سر کار خود می‌ماند عملاً استحاله نمی‌شود بلکه‌ احیا و ابقا می‌شود.

شاید بهتر بود مردم اوکراین برای کسانی که ‌این خشونت‌ها را ایجاد نمودند مجازاتی تعیین می‌کردند که ‌اگر دست آخر به این نتیجه رسیدند که همان اوضاع قدیم بهتر است چه‌کسانی مسئول این‌همه خون هستند که ریخته شد. لابی‌گران آمریکا از پیشنهاد رفراندوم برای حل مسئله سیاسی شبه‌جزیره کریمه چندان راضی نیستند و بلکه آن را ناقض تمامیت سیاسی کشور اوکراین می‌دانند ولی این بیان نمی‌تواند وجهی داشته باشد و از دیدگاه دیپلماتیک به هیچ عنوان قابل قبول نیست.

سیاست‌گذاران غربی این‌طور که پیداست فرق بین حقوق داخلی و حقوق بین الملل و معنای اوضاع اضطراری را نمی‌فهمند. به ‌این جهت که می‌دانیم در اساس ناآرامی‌های اوکراین به‌دست حقوق بگیران غربی آغاز شد با این هدف که بتوانند حکومت مشروعی را که در خاک این کشور مستقر شده بود از موضع خود خارج کنند و دولتی را روی کار بیاورند که با اهداف و خواسته‌های‌شان هماهنگ‌تر است.

پس از این‌که ثبات سیاسی و اجتماعی مردم را در این کشور کاملاً از بین برده‌اند و باعث شده‌اند در خیابان‌ها به‌روی یکدیگر اسلحه بکشند، روسیه پیشنهاد کرد در صورتی که قرار است کریمه را از خاک اوکراین و اوکراین را از دوستی با روسیه جدا کنند از مردم این کشور بابت این رخ‌دادها نظرخواهی کنند تا معلوم شود غرب در ادعای خود مبنی بر میل مردم به جدا شدن از اردوی شرق تا چه‌میزان صادق است. مشروعیت هر حرکتی در وضعیت آرامش به رعایت قوانینی است که نمایندگان مردم وضع می‌کنند تا کنار هم تحت حاکمیت مشترک آن اصول که مورد قبول متخصصین مدیریت ارشد ملی است زندگی کنند.

امروز این ثبات به‌دست یک عده آدم‌کش متمایل به غرب از دست رفته‌ است و رهبران خودفروخته‌ای را به‌زور سرنیزه به مردم تحمیل کرده‌اند که هیچ اهمیتی نمی‌دهند به ‌این‌که مردم چقدر بابت این تغییر رژیم هزینه داده‌اند و با رانت‌های بزرگی که گرفته‌اند فقط در پی تأمین اهداف اربابان اروپایی خود هستند. در این وضعیت صحبت از حاکمیت ملی و نقض آن، تنها بهانه‌ای است برای تداوم ادعای دموکراسی و لیبرالیسم از سوی اردوی غرب به ‌این معنا که خود را پیشاپیش از اتهام دخالت به‌ناحق در امور زندگی مردم یک کشور دیگر بری کند و به‌نوعی ذائقه رسانه را پیش‌خرید کند.

آگاهان سیاسی در کشورهای مختلف نباید فریب این ادعا را بخورند بلکه باید با دید انتقادی به ‌این اقوال که ‌ابرقدرت غرب سعی دارد از آن‌سوی دنیا اعلام کند نگاه و آن را رصد کنند. مردم کریمه به‌دلیل نفوذ سنتی روس‌ها و جمعیت قابل توجه روس‌تبار در این کشور به نزدیک‌تر شدن با دولت روسیه مایل هستند و وزنه روسیه در این دعوا بی‌نیاز به‌دلیل سنگین‌تر از آمریکاست و این اشتباه‌ استراتژیک تا هم‌اکنون به‌شدت به‌ضرر غرب تمام شده است.

در سال 62 که شوروی و آمریکا بر سر موشک‌های کوبایی با هم درگیر بودند دخالت غرب در نظم‌دهی وضعیت سیاسی نظامی کشورها برای تمام مردم جهان بیشتر قابل فهم بود تا وقتی در ترکیه، اوکراین، قفقاز و حواشی آن می‌کوشد همه‌چیز را تعیین کند، چون مردم این کشور می‌دانند روسیه به ‌این دلیل که نزدیک آن‌ها قرار دارد بهتر شدن اوضاع منطقه را به‌صلاح خود تشخیص می‌دهد ولی قطعاً هم‌پیمان یک ابرقدرت دور شدن به‌معنای فروش آرای سیاسی است به‌ترتیبی که دیگر نمی‌توانند چیزی را برای خود تعیین کنند.

نسل آینده این کشور در مورد رأی سیاسی کسانی که دشمن را از دوست تشخیص نمی‌دهند چه خواهند گفت؟ آیا آن‌ها کسانی را که با سکوت یا انفعال خود زمینه این فریب بزرگ سیاست جهانی را فراهم کرده‌اند خائن تلقی و به‌ احیای ارتباط با کشور روسیه‌ الزام نخواهند کرد؟ اردوی غرب دچار چنان انحطاطی در اخلاق سیاسی شده ‌است که تفکر انتقادی حتی میان دانشگاهیان آمریکایی محل طرح ندارد. هیچ حزبی اجازه ندارد در این باتلاق اختناق موسوم به دموکراتیک به‌ عملکرد خشونت‌باری که ‌از دولت خود شاهد است اعتراضی کند. به ‌این دلیل است که می‌بینیم مردم بالاجبار به واکنش روی می‌آورند تا اجازه ندهند آسایش‌شان بیش از این مختل شود و عده قلیلی جان و مال آن‌ها را برای دست‌یابی به اهداف منطقه‌ای خود حراج کنند.

انتهای پیام/*

پربیننده‌ترین اخبار بین الملل
اخبار روز بین الملل
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
خانه خودرو شمال
میهن
گوشتیران
رایتل
triboon
طبیعت