خاطره مهر برای ما با «مدرسه و جنگ» عجین شد
خبرگزاری تسنیم: در هیاهوی موضوعات رایج تئاتر ایران اجرای نمایشی با موضوع دفاع مقدس کار سختی شده است. کاری که فقط عشق و دغدغه میخواهد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهرام کرمی، از نمایشنامهنویسان و کارگردانان برجسته تئاتر در مطلب تازهای که در وبسایت خود منتشر کرده است به بازگشایی مدارس و تقارن آن با آغاز جنگ تحمیلی پرداخته است، در این یادداشت او به سختیهای روی صحنه بردن نمایش دفاع مقدسی نیز اشاره میکند. متن یادداشت شهرام کرمی بدین شرح است:
چند روز دیگر ماه مهر میرسد. مهرماه برای من یاد و خاطره عجیبی دارد. مدرسه و جنگ. این دو کلمه دو حس متضاد است که تقویم را برای من رقم میزند. مدرسه یک رویای شیرین پر از نشاط و آرزو و امید است. کیف و دفتر و قلم با رویای بچهها و معلم خاطره کوچکی برای کودکی و زندگی آدمها نیست. اما جدا از این برای نسل من که در یک منطقه مرزی زندگی کردم فقط مهرماه را صدای زنگ مدرسه تداعی نمیکند. در همین روزها و یک روز قبل از شروع مدرسه و مهر بود که جنگ و حمله عراق آغاز شد. غروب روز سی و یک شهریور پنجاه و نه که برای آغاز کلاس دوم دبستان شوق زیادی داشتم با هواپیما و بمباران شهر مرزی ما اسلام آباد غرب خاطره مهر برای همیشه با مدرسه و جنگ عجین شد.
در همه سالهایی که کار هنری کردهام و در همه نوشتهها و اجراهایم حس جنگ و مردمان آن همیشه موج زده است. جنگ هشت ساله که عراق به ما تحمیل کرد فقط یک شبیخون و یا یک اتفاق تاریخی نبود. جنگ تحمیلی یادآور لحظه تغییر زندگی و روزگار مردمی است که باید زندگی را جور دیگری ورق میزدند. برای من دفتر خاطره مهر پر از عطر شهید است. وقتی به مهرماه فکر میکنم خاطره نسل مردمان جنگ برای من زنده میشود. این حس مشترک مردمان این سرزمین است. جنگ ویرانی و خون دارد ولی عجیب مردمان جنگ هشت ساله ایران و عراق خاطره مهر دارند.
سال گذشته نمایش «پوتینهای عموبابا» را در تئاتر شهر اجرا کردم. اثری در ژانر تئاتر دفاع مقدس که کتاب آن هم جایزه کتاب فصل را برد. در اجرای این اثر سختی زیادی کشیدم. در هیاهوی موضوعات رایج تئاتر ایران اجرای نمایشی با موضوع دفاع مقدس کار سختی شده است. کاری که فقط عشق و دغدغه میخواهد. در شرایط اجرای سخت نمایش خوشبختانه اقبال مخاطب بخصوص نسل جوان و ارتباط این گروه با اثر خاطرهای خوب در ذهن من باقی گذاشت. همان وقت تصمیم گرفتم دیگر در این موضوع و جنگ تحمیلی کار نکنم. و البته در یاداشتم برای این تصمیم نوشتم که سعی خواهم کرد دیگر تئاتر دفاع مقدس کار نکنم!.... کار کردن در موضوع تئاتر دفاع مقدس فقط دغدغه شخصی و علاقه هنرمندان این رشته است و برخلاف آنچه بقیه فکر میکنند کسی زیاد از آن حمایت نمیکند.
در یک سال اخیر که درگیر نوشتن چندکار بودم سعی کردم به این دغدغه همیشه فکر نکنم. حتی سرنوشت اشخاص و مضمون نوشتههایم را که میتوانست به موضوع جنگ بپردازد جوری عوض کردم که از پرداخت به این موضوع دور شوم. ولی نمیشود جور دیگری فکر کرد و نوشت! نوشتن درباره جنگ فقط یک حس نیست. یک ادای دین و تکلیف است برای نسل من که جنگ را حس کردهاند. این جور کلمات شعار نیست اگر بدانیم که جنگ چه بود و جنگ چه مردمان بزرگی را با خود برد تا این مردم و ایران باقی باشند. نوشتن من درباره جنگ بیشتر از هر چیزی نیاز شخص من است.
در جایی از نمایشنامه «پوتینهای عموبابا» یکی از شخصیتها میگوید: «عموبابا رفت و ما همیشه چش انتظارش بودیم. سالهای زیادی از اون روزها میگذره. از روزهای جنگ و رفتن آدمها!..... روزهای زیادی بارون اومد و غروبا هم کفترای زیادی تو آسمون پرواز میکنند و من هربار به عموبابا سلام میدم. بالاخره یه روز همه ما کنار همدیگه خواهیم بود. هر وقت حرف از جنگ میشه صدای پوتینهای عموبابا رو میشنوم.»
و حالا که بوی مهر میآید ناخواسته خاطره جنگ هم برای من زنده میشود. دلم میخواهد دوباره به دغدغه همیشه خودم برسم. چند وقت بود که به نوشتن اثری درباره جنگ فکر میکردم و حالا نوشتن آن را آغاز میکنم. نمایشنامه «نامههای ماه» روایت نامه چند بسیجی است که در شب عملیات نوشتهاند و بعد از بیست سال این نامهها پیدا میشود. خواندن نامههای کسانی که در جنگ بودن روایت شیرینی است که جنگ را با عطر مهر یکی میکند.
انتهای پیام/