روایت فرمانده‌ای از افغانستان تا سوسنگرد در «نیمه پنهان ماه»

روایت فرمانده‌ای از افغانستان تا سوسنگرد در «نیمه پنهان ماه»

خبرگزاری تسنیم: انتشارات روایت فتح بیست و دومین جلد از مجموعه «نیمه پنهان ماه» خود را به زندگی شهید علی تجلایی اختصاص داده است. در این اثر عبدالعلی‌زاده از خاطرات همسر شهیدش می‌گوید.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات روایت فتح بیست و دومین اثر از مجموعه «نیمه پنهان ماه» را روانه بازار کتاب کرد. این اثر به روایت خاطرات نسیبه عبدالعلی‌زاده از شهید علی تجلایی می‌پردازد. کتاب همانند دیگر مجلدات این مجموعه نثری ساده و روان دارد که در هر بخشی خاطره‌ای از دوره‌های مختلف زندگی شهید را روایت می‌کند.

راضیه کریمی، نویسنده این اثر، در ابتدا نقل خاطرات را از دوران کودکی راوی آغاز کرده و سپس در ادامه به وقایع منتهی به انقلاب، پیروزی آن و چگونگی آشنایی راوی با همسرش پرداخته است. بخش اصلی این کتاب نحوه آشنایی و زندگی راوی با شهید تجلایی است، اما نویسنده برای اینکه تصویری روشن از راوی ارائه دهد و مخاطب را آماده شنیدن اصلی‌ترین بخش‌های کتاب کند، به دوران کودکی و شرایط خانوادگی راوی نیز پرداخته است.

زندگی شهید تجلایی در این کتاب همانند بسیاری از آثاری که به نام شهدا مزین است، صرفاً بیان خاطرات روزهای گذشته نیست، پر است از درس‌هایی که هر روز به کار مردم این روزگار می‌آید. راوی ضمن بیان لحظات شیرین آغاز زندگی، به نحوه رفتن به جبهه‌ همسرش اشاره می‌کند و در نهایت در بخش‌هایی از اثر زمانی که از او می‌خواهند تا اجازه دهند پیکر مفقود شده همسرش را پیدا کند، می‌گوید: «از طرف بچه‌های گروه تفحص تماس گرفتند. بار اول نبود که زنگ می‌زدند. قبلا هم چند بار زنگ زده بودند که حاج خانوم اجازه بدهید برویم دنبال جنازه علی. من هم قسمشان داده بودم که شما را به خدا این کار را نکنید. می‌دانستم و یقین داشتم که طاقت ندارم جنازه علی را ببینم. علی زیبا بود. از صورتش معصومیت می‌بارید. همیشه لبخند گوشه لبش بود. نمی‌خواستم جور دیگری ببینمش. مخصوصاً وقتی یادم می‌افتاد با همان شلوار کهنه و پاره پاره سوسنگرد شهید شده بود، دلم آتش می‌گرفت.....گفتم من این طوری راحت‌ترم که علی همان جا توی جنوب بماند... گفتم حاج آقا پروین قدس. نه تور و خدا. گفت: نه حاج خانم با بچه‌ها تصمیم گرفتیم برای علی آقا قبر درست کنیم. خواستیم نظرتون رو بپرسیم. تا این را گفت زدم زیر گریه. گریه نمی‌گذاشت حرفم را بزنم. فکر کرد ناراحت شدم. عذرخواهی کرد، گفت: باشه حاج‌خانوم. گفتم: نه، اشک شوقه!

گفت: یه جایی را انتخاب کردیم که درست پایین قبر شهدای گمنامه. هر کس بخواهد قبر علی رو ببینه، باید اول از کنار اون قبرها رد بشه. با اینکه این قبر خالی است اما بچه ها می‌روند کنارش نماز و دعای توسل می‌خوانند... می‌گویند چه کار دارید؟ ما به این قبر دلخوشیم. دل بچه ها به آن قبر دلخوش است و  و دل من به خاطراتش. به عکس‌های آلبومش. عکس سر عقد. همان که عاقد شهید است، داماد شهید است، شاهدهای عقد هم شهیدند.»

کتاب شهید تجلایی به روایت همسر شهید از سوی انتشارات روایت فتح با شمارگان 3300 نسخه و قیمت 45 هزار ریال منتشر شده است.

انتهای پیام/

اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران
رایتل
پاکسان