«سفربه آمادای» را نباید با «آتلان» مقایسه کرد
خبرگزاری تسنیم: آخرین شب نقد و بررسی هشتمین جشنواره «سینما حقیقت» با نقد و بررسی ۴ فیلم برگزار شد. مهرزاد دانش درباره «شش قرن و شش سال» گفت: این مستند متکی بر بار پژوهشی است و مستندساز نفس به نفس پژوهشگر حرکت میکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در هفتمین و آخرین شب نقد و بررسی فیلمهای هشتمین جشنواره سینماحقیقت فیلمهای «اهالی خیابان یک طرفه» مهدی باقری، «من میخوام شاه بشم» مهدی گنجی، «سفر به آمادای» فرشاد افشین پور و«شش قرن و شش سال» از مجتبی میرطهماسب با حضور مهرزاد دانش منتقد و شاهین امین مجری در سالن 3 سینما فلسطین نقد و بررسی شد.
برای ساخت «اهالی خیابان یک طرفه» 45 مجوز گرفتیم
مهدی باقری در ابتدای این نشست درباره «اهالی خیابان یک طرفه» گفت: این فیلم بخشی از پروژهای است که در مرکز گسترش برای مستندسازی درباره خیابانهای مهم تهران تعریف شده است و احتمالا دیگر این پروژه ادامه پیدا نکند. ساخت این مستند بیش از یک سال و نیم طول کشید و طولانی شدن این فرآیند به دلیل تعدد مجوزهایی بود که برای فیلمسازی به آن نیاز داشتیم. ما نزدیک به 45 مجوز برای فیلم گرفتیم. در کنار این مسأله بدقولی برخی افرادی که قرار بود با ما همراه باشند هم بیتأثیر نبود.
باقری ادامه داد: واقعیت این است که محدودیت انتخابها باعث انتخاب این فرم شد. این خیابان ماده تصویری آرشیوی ندارد. قدیمیترین عکس نیز مربوط به دوره قاجار است که از دور یک خانه قدیمی را نشان میدهد. در این فیلم بیشتر برایم پس و پشت این پوسته ظاهری از منظر خانه و آدم هایی که در آن زندگی می کردند، اهمیت داشت.
وی افزود: به طور مشخص به دنبال این بودم که آیا تاریخ نگاری خردی که درباره آن صحبت میکنیم درباره آدم های این خیابان یک طرفه ممکن است؟ بنابراین پایه اسناد تاریخی را بر روی آلبوم های خانوادگی گذاشتم.
مهرزاد دانش منتقد درباره آنچه در فیلم «اهالی خیابان یک طرفه» اهمیت دارد،گفت: آنچه اهمیت دارد، تشخص و نوع نگاه باقری به مستندسازی است. امکان این وجود داشت یک کارشناس در خیابان راه بیفتد و از آن بگوید و یا نریشن هایی در نظر بگیریم تا همه نقاط مهم خیابان در قالب آن معرفی شود اما باقری از کلیشهها فاصله گرفته و سعی کرده از زاویه نگاه کسانی که از خیابان خاطره دارند و گذشته اند به همه چیز نظر داشته باشد.
وی افزود: قهرمانها همین افراد هستند که زندگی و گذشته آنها با عناصر خیابان تنیده شده و برای مخاطب بازخوانی میشود. هدف فیلم بازگویی یک کتاب تاریخ بصری درباره یک خیابان نیست. بیشتر به دنبال شور زندگی است که زمانی در این خیابان جاری بوده است.
«من می خوام شاه بشم» وارد زندگی شخصی افراد شد
در ادامه فیلم «من می خوام شاه بشم» از مهدی گنجی نقد و بررسی شد. گنجی درباره فیلم خود گفت: به آدمها بیش از سوژه ها علاقه دارم. چندسالی است علاقمند به آدمهایی از طبقه بسیار معمولی شدهام. آدمهایی بسیار ناشناخته که یک ویژگی بسیار عجیب دارند و تلاش میکنند در دنیای اطراف تأثیرگذار باشند. 600 نفرانتخاب شدند که از میان آنها به 13 نفر رسیدیم و عباس برزگر یکی از همان آدمهاست. 3 سال و نیم زمان برد تا به او نزدیک شوم. این شخص متفاوت تر از حد معمول بود.
گنجی افزود: من به تنهایی کار میکنم که ممکن است برای فیلمسازی خطرناک باشد. اما من در نهایت تنها یک دستیار دارم، این مسأله برای ورود به لایه خصوصی تر زندگی ایرانی ها مفید است.
مهرزاد دانش درباره «من می خوام شاه بشم» توضیح داد: این مستند دشواریهای خاصی دارد و فیلمساز باید وارد زندگی شخصی یک آدم شود. آن قدر باید با این فرد رابطه صمیمانه داشته باشید تا جزئیات زندگی او مقابل دوربین ثبت شود. اینکه چگونه یک شخص درونیترین بخش زندگی خود را جلوی دوربین برای تعدادی غریبه بازگو میکند، جالب توجه است.
وی افزود: فیلم روند شسته رفته ای دارد و انگار داستان دراماتیکی می بینیم. بخشی از اطلاعات در قالب فلاش بک ارائه می شود و به تدریج شاهد شکل گیری درام می شویم و آن آرزوی شاه شدن است. این آدم میان دو موضوع گیر میکند؛ یکی ادامه زندگی در همین فضای فعلی و دیگری رفتن به دنبال تحقق آرزوهایش.
درام «سفربه آمادای» بر مبنای فصل انتخاب شده بود
در ادامه جلسه نقد و بررسی فیلم «سفر به آمادای» فرشاد افشین پور برگزار شد. افشین پور در توضیح این فیلم گفت:«سفر به آمادای» درباره منطقه ای در همدان است که قدیمی ترین مکان زندگی مادها قبل از هگمتانه است. قرار دادن فیلم هایی با مضمون محیط زیست در سبد دیگر فیلمهای مستند غلط است و این فیلم نباید با «آتلان» و «من می خوام شاه بشم» مقایسه شود.
دانش در نقد«سفربه آمادای» عنوان کرد: طی سالهای اخیر اتفاق خوب این بوده که توجه بیشتری به مستند حیاط وحش و جانوری صورت گرفته است. این فیلم خیلی فیلم سختی است و کمتر جایی دیدم که بتوان به جانوران خطرناکی مثل گرگ خاکستری و پرورش توله هایش نزدیک شد. از طرف دیگر تنازع بقا را بین جوجه عقاب ها برای زنده ماندن میبینیم که برای من شگفتی داشت.
افشین پور در ادامه گفت: دوربین در لانه جوجه عقاب کاشته شده بود و باید منتظر می ماندیم تا یک صحنه خوب به دست بیاید. ما تصاویر زیادی گرفتیم تا در نهایت این تصاویر را انتخاب کردیم. صبر و حوصله در ساخت مستند زیست محیطی خیلی اهمیت دارد. ما باید با ریزه کاریهای زندگی جانوران آشنا باشیم و تصمیم گیری در لحظه اهمیت دارد که چه زمانی می توانیم به آنها نزدیک شویم. بعد از دیماه نمی شود به گرگ نزدیک شد برای همین این فیلم ها در آذرماه گرفته شده است.
وی یادآور شد: این توان وجود داشت که زمان بیشتری را برای روایتگویی بگذاریم اما از اصل زمانی مستند حیات وحش دور میشدیم. ما حدود 70 گونه جانوری را فیلمبرداری کردیم اما در این فیلم بیشتر از 40 گونه نمیبینید. مشکل ما این بود که باید براساس فرمول خاصی جلو می رفتیم که ممکن بود سندیت فیلم از بین برود.
دانش در ادامه گفت: بحث درام جدا از تخصص و تکنیک مستند اهمیت دارد. روایت گری که افشین پور انتخاب کرده، خوب جواب داده و فرمت دراماتیکی او بر مبنای فصل بوده است. وقتی توله های گرگ را می بینیم چندصباحی درباره حیوان های مختلف تصاویری پخش می شود و دوباره می بینیم که توله گرگ ها بزرگ شده اند. بنابراین انسجام روایی بر مبنای توالی حیوانات باعث موفقیت این مستند شده است. این فیلم تا آخرین لحظات تماشاگر را جذب می کند.
وی افزود: تنها مشکل من نریشن متن بود که به نظرم زیاد حماسی شده بود و نیازی به آن در این مستند نبود.
«شش قرن و شش سال» متکی بر بار پژوهشی است
«شش قرن و شش سال» از مجتبی میرطهماسب آخرین فیلمی بود که در جشنواره سینماحقیقت نقد شد. میرطهماسب درباره این فیلم گفت: این فیلم درباره عبدالقادر مراغه ای است. شعرها در این مستند انتخاب نشده و بخش هایی از این نت ها به دلایلی مفقود بوده و آمده اند این را پیدا کردند که گنگ بوده است. بنابراین نه شعری سروده و نه انتخاب شده بلکه بیشتر اشعار بازیابی شده است. نمی توانیم ادعا کنیم این ها آثار مراغه ای است اما منطبق بر زمان خودش است.
مهرزاد دانش درباره«شش قرن و شش سال» تشریح کرد: عده ای موسیقی نواز با پس زمینه تاریخی وارد صحنه می شوند و تعدادی مکتوبات نوایی وارد فضا می شود و از همان نت های مبهم شروع می شود. این ابهام در ماجرا با این مطلع به خوبی هماهنگ است.
این منتقد در رابطه با پژوهشی بودن فیلم عنوان کرد: این مستند متکی بر بار پژوهشی است و مستندساز نفس به نفس پژوهشگر حرکت می کند. تا پایان این کار ادامه پیدا می کند و براساس اپیزودهای پنهان و روش تحقیق پیش می رود و به همین دلیل یک مستند آکادمیک است. در ابتدا او وارد فضای ابتدایی نواها می شود، بعد به ترکیه می رود. در اپیزود سوم درویشی دنبال اسناد ومدارک مناسب برای انطباق شعرها با آهنگ است. در فصل بعد با دشواری های این فرمت نامتعارف موسیقی روبرو هستیم. در فصل بعدی ما حضور همایون شجریان را داریم که سخت است.
دانش گفت: یک روند مشخص، انتخاب شده و حسابگرانه در این مستند وجود دارد که کاملا آکادمیک و تقسیم بندی شده است و مخاطب را با این مسأله روبرو می کند که این گروه های موسیقی با چه چالش هایی روبرو هستند.
انتهای پیام/