تروریستها جرأت جنگ رو در رو با «فاطمیون» را ندارند
خبرگزاری تسنیم: ما در جنگهای رو در رو خیلی کم شهید دادیم، مگر اینکه به وسیله "قناصه" و تک تیرنداز شهید داده باشیم، آنها تکتیراندازهای ماهری دارند. آنها معمولاً آموزشدیده اسرائیل و یا ترکیه هستند، بقیه شهدا هم به وسیله موشک و خمپاره شهید شدند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، پیکر پاک شهید علیرضا توسلی، فرمانده تیپ فاطمیون (افاغنه جهادگر در سوریه) 14 اسفند سال گذشته در مشهد مقدس تشییع و به خاک سپرده شد. خبرنگار مشرق با یکی از دوستان و همرزمان شهید توسلی و جانشینش، شهید بخشی گفتگویی انجام داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* قدری از نحوه عملیاتی که منجر به شهادت شهیدان توسلی و بخشی شد برایمان بگویید...
ما عملیاتی را در منطقه "دیر العدس" شروع کرده بودیم و به سمت جلو پیش میرفتیم و توانستیم منطقه را بگیریم و آن را تثبیت کنیم و حاجی(شهید توسلی) و فاتح (شهید بخشی) نیز در آن عملیات حضور داشتند. در همان ابتدا که عملیات شروع شد بعد از مدتی توانستیم در منطقه مسلط بشویم و نیز تپه را فتح کردیم. ابتدا خیلی شهید نداشتیم و فقط یک نفر شهید شد و 10 _12نفر زخمیشده بودند. در حال تثبیت کردن تپه "تل القرین" بودیم که متوجه تونلی شدیم که از زیر تپه میگذشت و مسیر تردد دشمنان و تروریستها بود و در ادامه متوجه شدیم که 70_80 نفر هم نیز در این تونل وجود دارند و ما سریعاً راههای خروجی تونل را بستیم و آنها را در تونل گرفتار کردیم.
حاجی در سر تپه نماز خواند و بعد از تمام شدن نماز پرسید: منطقه را تثبیت کردید؟ یک فکر به حال آن پایینیها هم بکنید.. بعد از گذشت یک ساعت چند بار به ما حمله کردند، ولی نتوانستند کاری انجام بدهند، بعد از حملات ما در منطقه، خمپاره و موشکباران شدیم، و آنها میخواستند که نیروهایی را که به دست ما گرفتار شده بودند را آزاد کنند.
ما اصلاً فکرش را هم نمیکردیم با تثبیت منطقه اینگونه موشکباران شویم، مرز اسرائیل خیلی به ما نزدیک بود و تقریباً 10_15 کیلومتر با مرز فاصله داشتیم، در آن منطقه سه تپه، "تل القرین" و "تل عنتر" و "تل فاطمیه" وجود دارد. دو تا از تپهها را بچههای حزبالله و تیپ حیدریون عراق گرفتند و "تل القرین" را بچههای فاطمیون بر آن مسلط شده بودند.
آنقدر سیل موشکها و خمپارها شدید بود که ما نمیتوانستیم دقیق تشخیص بدهیم از کجا شلیک میشوند، شاید هم این موشکها از طرف اسرائیل شلیک میشدند، بعد از آن ما شهید زیاد دادیم. حدود 18نفر از بچهها شهید شده بودند، از بچههای حزبالله نیز حدود 22نفر شهید شدند، ارتش سوریه هم شهید داد. اما آنها در اینطور مواقع ایستادگی نمیکنند و به عقبه برمیگردند. اینگونه بود که تپه را ثابت نگهداشتیم ولی شهید زیاد دادیم. از جمله فرماندهمان ابوحامد و جانشین و معاون ایشان شهید فاتح را از دست دادیم و ما باید راه آنها را ادامه بدهیم و کل بچهها نیز هم عقیده هستند و برای دفاع این راه را ادامه میدهند.
آنهایی که در تونل بودند را هم اسیر کردیم و دیگر جرأت حمله مجدد و پسگیری تپه را نداشتند. اصلاً سابقهای ندارد که تیپ فاطمیون منطقهای را فتح کرده باشد یا در آن منطقه باشند و دشمنان توانسته باشند آن منطقه را پس بگیرند و یا فتح کنند. چه در حلب، چه در دمشق، درعا و شیخ مسکین و بسیاری از مناطق دیگر، چون آنها باور داشتند اگر فاطمیون جایی را بگیرد و فتح کند، آنها دیگر توانایی پس گرفتن آن را ندارند.
به نظر من این امر بر همه و تکتک شیعیان واجب است که از حرم و مقدساتشان دفاع کنند؛ چیزی از قبیل احساسات در آن وجود ندارد و ما به عنوان یک شیعه و مسلمان باید به وظیفه خود عمل کنیم.
*اخلاق و رفتار شهید توسلی چگونه بود؟
بالأخره با وجود افراد کم سن و بیتجربه در منطقه جنگی ممکن است پیش بیاید که فرمانده عصبی شود، اما باز هم با این وجود حاجی آدمی صبور و آرام بود و همه باید به دستورات فرمانده عمل میکردیم.
*حال هوای روزهای آخر شهید توسلی چگونه بود؟
چند روز قبل از شهادت در منطقهای مستقر شده بودیم که آرایشگاه داشتیم. شهید ابوحامد به آرایشگاه رفته و موهایش را اصلاح کرده بود، من به شوخی به او گفتم حاجی چه خبر است؟ نکند خبری است؟! میخواهید در سوریه ازدواج کنید؟!... او با لبخند پاسخ داد که ممکن است شهید بشوم، بکذار وقتی شهید شدم حداقل خوشتیپ باشم. گفتم: حاجی این حرف را نزن، بچهها روحیهشان را از دست میدهند... گفت: شهادت افتخار من است... واقعاً هم همینطور شد. سه روز بعد که به "تل القرین" رفتیم به آرزوی خودش رسید.
*خاطره دیگری هم به یاد دارید؟
یک بار ما در منطقه "دیر العدس" محاصره شده بودیم که بیسیم زدند که تنها شدید و خودتان را بکشید عقب، حاجی با لبخندی گفت: ما سر میدهیم ولی سنگر را ول نمیکنیم و همه خندیدم و با شعارهای لبیک یا زینب(س) بچهها همگی روحیه گرفتند و بعد از درگیری به مدت یک ساعت محاصره را شکستند و توانستند دوباره بر شهر مسلط شوند و منطقه را تثبیت کنند. خاطره خوبی برایمان شد و خیلی خوشحال شده بودیم، در این درگیرها نیز شهید نداده بودیم و حدود 4نفر تقریباً زخمی شده بودند.
*بیشترین عاملی که باعث شهید شدن نیروهای تیپ فاطمیون می شود چیست؟
ما در جنگهای رو در رو خیلی کم شهید دادیم، مگر اینکه به وسیله "قناصه" و تک تیرنداز شهید داده باشیم، آنها تکتیراندازهای ماهری دارند. آنها معمولاً آموزشدیده اسرائیل و یا ترکیه هستند، بقیه شهدا هم به وسیله موشک و خمپاره شهید شدند.
*یادی هم از شهید فاتح (رضا بخشی) بکنیم...
شهید رضا بخشی به عنوان معاون و جانشین تیپ فاطمیون فعالیت میکرد و به لقب فاتح شهرت یافته بود.خاطرهای که من از او بیاد دارم این بود که، چند روز بعد از مرخصی به منطقه آمده بود، بعد از اینکه با هم احوال پرسی کردیم و جویای حال هم شدیم با لبخندی که همیشه به لب داشت، گفتم: یک خبرایی شنیدیم؛ خیر است... بعد از بچهها شنیدیم که او عقد کرده است.
در عملیات قبل 70 نفر از بچهها زخمیشده بودند، منتهی روحیه اصلیترین چیز است، بچهها روحیه شان را از دست نمیدهند، اصلاً آنها در مقابل بچهها چیزی نیستند، واقعاً هم همینجور است و در جنگهای رو در رو زیاد مقاومت نمیکنند و توانایی ایستادگی را در مقابل ما ندارند، زمانی که اسم فاطمیون را میشنوند پا به فرار میگذارند و فقط از راه دور با ما مقابله میکنند، بچهها از آنها هیچ ترس و ابایی ندارند.
*روحیه بچهها و رزمندگان بعد از شهادت فرمانده و معاون تیپ چگونه بود؟
بچهها از لحاظ روحیه عالی هستند، ما ابوحامدها و فاتحهای زیادی در منطقه داریم، و این تیپ باقی مانده است. درست است که ابو حامد و فاتح رفتهاند اما بچههای زیادی را مانند خودشان در منطقه پشت سرشان گذاشتهاند و الآن با این وجود روحیه بچهها افزایش یافته است. بالأخره ما باید در این راه شهید بدهیم تا آن ثمره و نتیجه را مشاهده کنیم. تا زمانی که شهید ندهیم به هیچ چیزی دست نخواهیم یافت. شما یک نهال را آب میدهید تا درخت شود و ثمره و میوه خوبی را به شما بدهد، در مورد شهیدان هم همینطور است؛ ما با خون شهدا به این نهال آب میدهیم تا به ما ثمره و نتیجهای را که میخواهیم بدهد.
الآن فاطمیون در جبهه حاضرند و در منطقه هستند و قسمتی از بچهها در مناطق مختلفی از قبیل حلب، درعا، شیخ مسکین و ... حضور دارند و قرار است که تیپ فاطمیون به لشکر تبدیل شود.
گروههای دیگر مانند حزبالله و تیپ حیدریون عراق هم در کنار ما هستند و با هم همکاری میکنیم، ولی هر مجموعه منطقه معین شده خودش را دارد، ما هر جا را که فتح میکنیم به سوی مناطق بعدی حرکت میکنیم و به جای ما و بعد از پاکسازی ارتش سوریه قرار میگیرد، ارتش سوریه نمیتواند جلو برود و خط را رها میکند؛ حالا یا روحیه ندارند یا چیزی دیگر.
سوریه خاک وطن ما نیست و فقط عقیده و هدف ما دفاع از حرم حضرت زینب و حضرت رقیه (س) است. الان ما با خودمان را در این مناطق مسلط کرده ایم و فاصله ناچیزی به مرزهای اسرائیل داریم و لرزه به جان آنها انداختهایم و شنیدهایم که ناتانیاهو فقط برای این مسئله به آمریکا سفر کرده و ابراز نگرانی کرده است.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
خبرگزاری تسنیم: انتشار مطالب خبری و تحلیلی رسانههای داخلی و خارجی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای بازنشر میشود.