یک اربعین ز پیکار و شهادت حسین گذشت
پنداشتی که جمله ی ذرات این جهان، خواندند بر مبارکی مقدمش سرود؛ این است آن ودیعه ی آزادی بشر، کازادگی نبود اگر نهضتش نبود؛ این است آن شکوفه شاداب انقلاب ،کامروز شد شکفته از اوگلشن وجود؛ این است آن خراب کن کاخ های ظلم، کز پرده های ...
بهگزارش خبرگزاری تسنیم، بهنقل ازشبکههای خبری طوفان نیوز و اخبار یمین نیوز، ناصر یمین مردوخی کردستانی، روزنامهنگار و شاعر معاصر، شعری با عنوان «یک اربعین ز پیکار و شهادت حسین گذشت» به شرح ذیل سروده است:
بادی لطیف آمد و عطر بهشت بود
بر موج پرنیانی باد عطر و بو فزود
بگریخت از شراره مشرق غبار شب
چون از لهیب شعله ی آتش غبار دود
گفتی کنار خیمه ی تاریک آسمان
آتش فتاد و سوخت در آن خیمه هر چه بود
خورشید صبح خنده زد وموج نور او
از نخل های سر به فلک خوشه ها ربود
نوری ز عرش همچو نگاه فرشتگان
آمد به سوی خانه ی شیر خدا فرود
در خانه علی که جهان همچو او ندید
سر فصل انقلاب جهان چشم بر گشود
در پهن دشت سوخته ی وادی حجاز
آن انتظار خسته ی هستی دگر غنود
پنداشتی که جمله ی ذرات این جهان
خواندند بر مبارکی مقدمش سرود
این است آن ودیعه ی آزادی بشر
کازادگی نبود اگر نهضتش نبود
این است آن شکوفه شاداب انقلاب
کامروز شد شکفته از اوگلشن وجود
این است آن خراب کن کاخ های ظلم
کز پرده های جهل فرو ریخت تار و پود
این است آنکه پرچم هر انقلاب را
افراشت جاودانه بر این گنبد کبود
این است آن دلاور نستوه کربلا
آن کو شجاعتش نتواند خرد ستود
آن کو بروز معرکه سر داد این صلا
آن کو به گاه مهلکه بر خواند این سرود
از آستان همت ما ذلت است بدور
و اندر مقام غیرت ما نیستش ورود
گر در هلاک من شود دین حق رفیع
ای تیغ ها بیایید بر فرق من فرود
اکنون که دیده نبیند به جز ستم
باید زجان گذشت از این زندگی چه سود
بنگر بعزم و غیرت وآزادی و شرف
ای آنکه نیست عرصه ی عزم ترا حدود
از خونبهای حسین و یاران با وفایش
شرمنده ایم نزد حسین وداور ودود
ای آنکه در ره اجرای عدل ودین
دادی بدرگه داور هفتاد ودو شهود
دردا که از قیام تو این قوم بی تمیز
نشناختند ایده جانبازیت چه بود؟
هر دم به پای شوکت بی مایگان قیام
هر دم به بارگاه ستم پیشگان قعود
زان مکتب عظیم نیاموختند درس
جز سالها که بر جنایت وغارت فزود
شرم آیدم که او صافت ای بزرگ مرد
گویم به گوش بسته ی این مردم خمود
بادا سرم فدای بلند آستان تو
این سر که هیچ نامده بر درگهی فرود
تا در خزان وزد به چمن باد های سخت
تا در بهار نعره زند موج های رود
تا ماهتاب جلوه کند شب در آسمان
تا آفتاب سر زند از شرق صبح زود
از خون تست پرچم آزادگی بپای
از نام تست بر لب آزادگان درود
یک اربعین ز جانبازی و شهادتت گذشت
بس بانک انقلاب که سوی آسمان نمود
وصف تو گفت (ناصر مردوخ)ظلم ستیز
آزادگان برند به جانبازیت سجود
انتهای پیام/