دستودلبازی ناشران برای انتشار آثار ترجمه/ یوسفزاده: دستمان پر است اما چشمها را خیره نکردیم
حبیب یوسفزاده معتقد است افزایش قیمت ملزومات چاپ در ماههای گذشته سبب شده تا ناشران برای کارهای ترجمه دستودلبازتر عمل کنند. بهگفته او؛ ناشران ترجیح میدهند در پرداخت حقالتألیف صرفهجویی و آن را صرف کتاب ترجمه کنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تاریخچه نوشتن برای کودکان و نوجوانان در ادبیات ایران محدود به سالهای اخیر نمیشود. ادب عامیانه ایران پر است از لالاییها و حکایاتی که برای کودکان نوشته و گفته و سالهای سال سینه به سینه نقل شده و گاه اگر مجالی بود، مکتوب شده است، اما فراتر از همه اینها باید سال 1300 را بهعنوان آغازی برای نگارش کتاب کودک و نوجوان یاد کرد؛ سالی که در آن معلمی ساده از آذربایجان با نام جبار باغچهبان کمر همت برای سادهنویسی چند داستان قدیمی برای کودکان بست.
ادبیات کودک و نوجوان بعد از انقلاب هم از حیث کمی و هم از نظر کیفی رشد کرد. با ظهور نویسندگان جدید و بهراه افتادن مجلاتی ویژه این گروه سنی، دریچههای جدیدی بهروی مخاطبان باز شد. آثاری که طی سالهای گذشته نوشته شد، از جمله اولین کارهایی از ادبیات معاصر ایران بود که در بازارهای جهانی معرفی شد. با وجود همه این موفقیتها، ادبیات این حوزه در دهه 90 با چالشهای بزرگی دست و پنجه نرم میکند؛ از غلبه ترجمه بر تألیف گرفته تا تأثیر مسائل اقتصادی در نحوه انتشار و توزیع آثار. حبیب یوسفزاده، نویسنده و داور بخش نوجوان هجدهمین دوره جایزه کتاب شهید غنیپور، در گفتوگو با تسنیم به بخشی از ویژگیهای ادبیات این حوزه اشاره کرد. بهگفته او؛ ادبیات نوجوان هرچند در سالهای اخیر توانسته از نظر کیفی آثار تأثیرگذار و جهانی داشته باشد، اما هنوز نتوانسته چشم دنیا را به خود خیره کند. مشروح گفتوگوی تسنیم با این نویسنده را میتوانید در ادامه بخوانید:
*آقای یوسفزاده، ادبیات نوجوان در سالهای پس از انقلاب هم از حیث کمی و هم از نظر کیفی رشد قابل توجهی داشت؛ آثار خوبی در این سالها به جامعه مخاطبان عرضه شد و نویسندگان شاخصی در این زمینه معرفی شدند. اما برخی از کارشناسان معتقدند که ادبیات این حوزه در دهه 90، به ایستایی و رکود رسیده است. با توجه به حضور شما به عنوان داور بخش نوجوان در دورههای مختلف جایزه شهید غنیپور، جریان ادبیات نوجوان در سالهای گذشته را چطور ارزیابی میکنید؟
ادبیات نوجوان در دهه 90 افت و خیز معناداری ندارد. اما اگر بخواهیم جزئیتر به مسئله نگاه کنیم، باید بگویم که با وجود آنکه ناشران دولتی مانند کانون پرورش فکری کودکان و... در سالهای گذشته حضور پررنگی در بازار داشتند، اما تعداد اثاری که برای این گروه سنی نوشته و منتشر شده باشد، کم است.
ادبیات نوجوان ایران در قبضه آثار ترجمه
از سوی دیگر، کارهای ترجمهای بازار ادبیات ایران در حوزه نوجوان را قبضه کرده است؛ به طوری که شاهد انتشار مجموعههای 10 جلدی، و بعضاً بیشتر، هستیم. عدم رعایت حق کپی رایت از یک سو و کم بودن حقالزحمه مترجمان تازهکار از سوی دیگر، ناشران را ترغیب میکند که در این حوزه کار بیشتری انجام دهند.
ما در سال چند ماه گذشته با تهدید دیگری نیز مواجه هستیم و آن تأثیر قیمت کاغذ و نوسانات هزینههای چاپ بر روی انتشار آثار است. این شرایط منجر به این شده که ناشران با سختگیری بیشتری کار کنند.
*تسنیم: این سختگیری نسبت به کارهای تألیفی است یا در کارهای ترجمهای هم دیده میشود؟
در حوزه کار تألیف بیشتر دیده میشود. به نظر میرسد که برخی از ناشران ترجیح میدهند حقالزحمهای که قرار است به مؤلف پرداخت کنند، برای کاغذ صرفهجویی میکنند و در مقابل، برای کارهای ترجمهای دست و دلبازتر عمل میکنند.
*تسنیم: گفته میشود ادبیات ایران از دهه 80، عرصه تقلید از ادبیات ترجمه بوده است. بسیاری از نویسندگان از نظر سبک و قالب کار، نگاه به ادبیات ترجمه دارند. آیا میتوان ادعا کرد که ادبیات نوجوان ایران در دهه 90 از مرحله تقلید کمی فراتر رفته و به سمت ادبیات خلاق و تولید آثار با ویژگیها و سبک ادبیات ایرانی پیش میرود؟
کمترین آسیب تعدد آثار ترجمهای در بازار کتاب ایران، تغییر ذائقه مخاطب است. فرهنگی که در این آثار وجود دارد، به ذهن مخاطب نوجوان ایرانی رسوب میکند. وقتی ذهن نوجوان به آن فرهنگ و سبک عادت کرد، دیگر تغییر دادن آن سخت میشود.
غربت آثار بومی در بازار کتاب ایران
متأسفانه تعدد این آثار تأثیرات منفی بر نویسندگان نیز گذاشته است که کمترین آن، دلزده شدن نویسندگان بومی است. نویسنده با خود فکر میکند که ناشر حاصل ماهها و سالها تلاش او را با کمترین قیمت ممکن خریدار است.
دستمان پر است اما چشم دنیا را به خود خیره نکردیم
عرصه داستان به طور طبیعی یکسری کارهای برجسته دارد، یک تعداد کارهای متوسط و تعدادی نیز کار ضعیف دارد. این موضوع در ادبیات تمام کشورها صدق میکند. دیگر کشورها تنها نویسنده صاحب نوبل ندارند، آنها نیز در کنار نویسندگان نامدار و جریانساز، نویسندگانی دارند که کارهای زرد منتشر میکنند، این منحنی در ادبیات تمام کشورها دیده میشود. در ایران نیز اینچنین است. به عنوان مثال، از میان 80 عنوان کاری که منتشر میشود، 20 اثر یا ضعیفاند یا شخصیتپردازی درستی ندارند یا پرگویی دارند یا... . اما در مجموع باید گفت که ادبیات نوجوان ایران هرچند به لحاظ آثار خوب، دستش پر است اما هنوز نتوانسته چشم دنیا را به خود خیره کند.
ما در سالهای گذشته نویسندگان خوبی مانند فرهاد حسنزاده، محمدرضا بایرامی، هوشنگ مرادی کرمانی و ... داشتهایم که کارهایشان در بازارهای جهانی نیز عرضه شد، اما کار نیکو کردن از پر کردن است. ما چون از نظر کمیت پر بار نبودهایم، نتوانستهایم نظر مشتاقان و علاقهمندان به ادبیات نوجوان جهان را به خودمان جلب کنیم.
آینده نویدبخش ادبیات نوجوان
با وجود همه اینها به نظر میرسد که ادبیات نوجوان ایران دارد کمکم هویت خود را مییابد. شاید بتوان ادعا کرد که ادبیات این حوزه بتواند در سالهای آینده در بخشهای نویی مانند ادبیات انقلاب و دفاع مقدس آثار قابل دفاعی ارائه دهد؛ چه اینکه در سال گذشته نیز اینچنین بوده است.
*تسنیم: خلق اثر در حد جهانی، ملزوماتی دارد که به نظر میرسد چندان برای نویسندگان ما محیا نیست.
بله؛ متأسفانه اینچنین است. امیدواریم که نویسندگان با برطرف شدن معظلات، بتوانند با دلگرمی بیشتری کار کنند. ما نویسنده حرفهای که از راه قلم زندگی بگذراند، کم داریم. اغلب نویسندگان شغل دوم دارند. نویسندهای که مجبور است از صبح تا شب در ادارهای کار کند و شب، پس از فراغت از کار، اگر مجالی یافت داستان بنویسد، راندمانش پایین میآید و اثری که خلق میکند، در حد انتظار نیست. نویسنده حرفهای باید حرفهای مطالعه و کار کند تا بتواند اثر درخشانی خلق کند.
انتهای پیام/