یادداشت|معامله قرن؛ چرخش حاکمان عرب از تعصب به فلسطین به همراهی با اسرائیل
مذاکره و سازش با اشغالگران و غرب علاوه بر آنکه موجب ایجاد شکاف در ملت فلسطین و جهان اسلام شد برخی کشورهای منطقه را تا جایی پیش برد که عادی سازی روابط با این رژیم را در پیش گرفتند و حتی گوی سبقت را از اروپاییها در همراهی با طرحهای صهیونیستی ربودند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، ایالات متحده آمریکا هم پیمان استراتژیک و مهمترین حامی رژیم صهیونیستی است. این حمایت در طول اشغال فلسطین از سوی صهیونیستها همواره وجود داشته است اما همین حمایت از اوایل دهه 1990 میلادی شکل سازماندهی شده و ساختاری به خود گرفت و در قالب طرحهای مذاکراتی و سازش بروز پیدا کرد . حال سؤال این است که چرا آمریکاییها که مهمترین همپیمان صهیونیستها هستند این رویکرد را انتخاب کردند؟
مقدمات تحمیل مذاکره به فلسطینیان
دهه 1990 میلادی اگر چه نقطه آغاز مذاکرات سازش بود و در قالب توافقنامه «اسلو» خود را نشان داد اما ریشههای آن به دو دهه قبل از آن یعنی دهه 1970 میلادی باز میگردد. آنجا که صهیونیستها و آمریکاییها از یک سو به مبارزان فلسطینی در عرصه منطقهای و جهانی فشار آوردند و از سوی دیگر تلاش کردند تا با از بین بردن پناهگاهها و اردوگاههای محل حضور مبارزان فلسطینی که عمدتاً از جنبشهای چپگرا و جنبش فتح بودند – آنها را بیخانمان کنند تا آنها به اجبار دست از مبارزه مسلحانه بردارند.
پیامدها و صدمههای مذاکرات سازش
ایجاد شکاف و دو دستگی بین فلسطینیها
حضور مبارزان در عرصه مذاکره که با حضور «یاسر عرفات» رهبر فقید تشکیلات خودگردان در سال 1993 رسماً اعلام شد آغاز ایجاد یک شکاف بین ملت فلسطین و حامیان آن بود. در این زمان هنگامی که گروهی به سمت مذاکره با رژیم صهیونیستی رفتند، عملاً فلسطینیها و حامیان آزادی فلسطین دو دسته شدند. بخشی خواستار مبارزه مسلحانه بودند چرا که آن را تنها راه آزادی فلسطین میدانستند. اما گروهی دیگر مدعی شدند راههایی وجود دارد که بدون آنکه از سلاح استفاده کرد میتواند فلسطین را با تمسک به آنها آزاد کرد. لذا فلسطینیها و حامیان آنها به دو گروه مقاومتی و سازشکار تقسیم شدند. برخی گروهها دچار انشقاق شدند و این انشقاق اختلافات بعدی را در عرصه فلسطین به وجود آورد.
ایجاد دو جبهه در جهان اسلام
با ورود گروهی از فلسطینیها به عرصه مذاکرات و سازش، در جهان اسلام نیز دو نوع حمایت از فلسطین شکل گرفت. عدهای که مقاومت را تنها راه آزادی فلسطین میدانستند تنها از حامیان مقاومت حمایت کردند و سازشکاران را رها کردند. در مقابل گروهی دیگر از حامیان فلسطین که عمدتاً با آمریکاییها نیز روابطی برقرار کرده بودند از سازشکاران حمایت کردند چرا که این راه را راه آزادی فلسطین میدانستند.
با این حساب همان اتفاقی که بین ملت فلسطین افتاد و آنها را به دو دسته سازشکار و مقاومتی تقسیم کرد، حامیان مسلمان آنها را نیز به دو قسم، حامیان سازش و حامیان مقاومت تقسیم کرد و عملاً شکافی را در جهان اسلام نیز به وجود آورد. البته این شکاف به همین سادگی اتفاق نیفتاد و امری طبیعی نبود که در فرآیند عادی حوادث اتفاق افتد بلکه با رشوههای مختلف و از طریق مزدوران و عمال غرب در کشورهای منطقه و اسلامی شکل گرفت. اما نتیجه آن دو قطبی شدن جهان در حمایت از فلسطین شد. اما خود مسئله فلسطین همچنان مسئله اصلی جهان اسلام باقی ماند.
معامله قرن و تبدیل اختلاف به جدایی هویتی
استحاله فکری در برخی از حامیان روند سازش در طول این دوره زمانی به حدی بود که تعصب پیشینی که آنها به فلسطین و مسئله قدس داشتند بطور کلی رنگ باخت و هنگامی که معامله قرن از سوی ترامپ معرفی شد حامیان سازش با آنکه با آن مخالفت کردند اما در میان آنها جریانی شکل گرفته بود که از سازشکاران فلسطینی هم سبقت گرفت. در جریان معرفی معامله قرن، سازشکاران فلسطینی با آن به کلی مخالفت کردند چرا که میدانستند با این طرح آنها دیگر چیزی از فلسطین را در اختیار نخواهند داشت. اما برخی حامیان سازش که بیشتر آنها از همان کشورهای عربی منطقه و حاکمان آن هستند به دلیل آنکه منافعشان با صهیونیستها یکی شده بود و در اثر اجرای معامله قرن به منافعشان ضرری نمیرسید با صهیونیستها همراستا شدند. علت آن این است که حاکمان این کشورها به مرور زمان به دلیل استمرار روابط پنهان با صهیونیستها به آنها بسیار نزدیک شدند و با آنها حس همزاد پنداری پیدا کردهاند.
با اعلام دولت آمریکا مبنی بر اینکه بخش سیاسی معامله قرن را اعلام خواهد کرد برخی کشورهای منطقه اعلام کردند به زودی روابط رسمی خود را با صهیونیستها آغاز خواهند کرد و حتی از آغاز به کار خطوط هوایی خود با صهیونیستها خبر دادهاند. این اقدام در حالی صورت گرفت که از یک سو سازشکاران فلسطینی با آن مخالفت کردهاند و از سوی دیگر اروپاییها حاضر به پذیرش طرح «معامله قرن» ترامپ نشدهاند. اروپاییها به دلیل آن که با دولت بوش بر سر طرح «دو دولتی» توافق کردند بودند و ترامپ این مبنا را در «معامله قرن » کاملاً کنار گذاشته است با آن مخالفت کردند. اما برخی کشورهای منطقه و به ظاهر اسلامی از اروپاییها هم جلوتر رفتند و کاسه داغ تر از آش شدهاند و درحالی که اروپاییها به سمت ایجاد مکانیزمهای مجازاتی برای صهیونیستها در صورت اجرای طرح یک دولتی شدهاند اما آنها که ظاهر و ادعای اسلامی هم دارند به دنبال عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی در این شرایط حساس منطقه هستند.
حرکت سازشکارانه به سمت مذاکره با اشغالگران و غرب در جریان مسئله فلسطین شکافی را در ملت فلسطین و جهان اسلام ایجاد کرد که این شکاف موجب شد کسانی که به سمت مذاکره رفتند و مقاومت را کنار گذاشتند به مرور شاهد تغییر هویت در تعصباتشان به فلسطین و قدس باشند و به جای نزدیکی به فلسطینیها و حقوق آنها هر روز به صهیونیستها نزدیک شوند این مسئله خود را زمانی نشان داد که «معامله قرن» رونمایی شد و کشورهایی که حامی سازش بودهاند تا جایی به صهیونیستها نزدیک شدند و اهداف آنها را در منطقه پیش بردند که حتی اروپاییها هم حاضر نشدهاند بدین صورت عمل کنند.
انتهای پیام/