یادداشت یکی از فرماندهان سابق ی.پ.گ در مورد تحولات منطقه
ترکیه وارد بازی بیبازگشت شده است. روش فعلی تیم اردوغان، ترکیه را به سمت نابودی خواهد بود. ادلب و تجاوز به خاک سوریه و پیشتر اشغال مناطق کردنشین، آغاز این روند نابودی است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، هوزان، یکی از فرماندهان سابق یگانهای مدافع خلق (ی.پ.گ) وابسته به پ.ک.ک در سوریه است که درباره شرایط کنونی منطقه و تحولات سوریه با نگاهی به گذشته تحلیلی ارائه داده که از نظر خوانندگان میگذرد.
یازده سپتامبر
پس از حملات یازدهم سپتامبر به برجهای دوقلوی تجارت جهانی در نیویورک توسط القاعده (هرچند در نهایت، عاملان و آمران و اهداف حمله هیچگاه مشخص نشدند)، بهانه جدیدی در اختیار امپریالیسم جهانی برای حمله به منطقه قرار گرفت.
این در حالی است که القاعده و نیروهای افراطی، توسط سیا ایجاد شده بودند و هدف آنها، شکست شوروی در افغانستان بود و پول تجهیز آنها نیز توسط کشورهای ثروتمند حاشیه خلیج فارس تامین میشد. بدین ترتیب، آمریکا و غرب، با رویکرد سرمایهداری، وارد خاورمیانه شده و استراتژی کشتار و ناامنی را با شعار دروغین دموکراسی در پیش گرفتند.
ناامنی در افغانستان، به دلیل حضور آمریکاست، اما این کشور، امروزه خود واسطه صلح شده است! جنگ و طالبان را غرب به وجود آورد، اما امروز با همان طالبان مذاکرات صلح انجام میدهد. جنگ و اختلاف بین قدرتهای بزرگ پس از جنگ سرد در قالب پیمان ورشو و ناتو، ایجاد شده بود و آنها اینبار در قالب قدرتهای سرمایهداری، در مورد منطقه و تقسیم غنائم به اختلاف خورده بودند و هر کشوری در پی منافع بیشتر و فروش سلاح بود.
پروژه خاورمیانه
پروژه خاورمیانه، در ادامه در عراق با شکست بزرگی مواجه شد و روند تحولات، مطابق راهبرد آمریکا و غرب پیش نرفت. این امر دلایل سیاسی، ایدئولوژیک و… داشت. در این میان، قطبهای جدیدی شکل گرفته بود و کشورها باید زمین بازی خود را تعیین میدادند. همکاری با قدرتهای نوظهور مانند روسیه و چین؛ یا پیروی از غرب و آمریکا.
اعرابِ سُنی، بسیار زود تسلیم آمریکا و به بزرگترین خریدار سلاح از ناتو و آمریکا تبدیل شدند و در عوض پول نفت اسلحه دریافت میکنند. آمریکا و کانونهای مافیایی- اسرائیلی جهان، دولتهایی مانند سوریه و عراق (پس از سقوط صدام) را که تسلیم استراتژی آمریکا نشدند، با داعش و جنگ داخلی، تضعیف کردند و سپس سعی کردند در قامت حامی مردم آن کشورها وارد جنگ شوند.
آمریکا همزمان داعش را بمباران میکرد و از سوی دیگر، سلاح و امکانات در اختیار تروریستها قرار میداد. جنگ آمریکا جنگ نفت و منفعت بود، نه دموکراسی و منافع مردم.
ایران، از زمان سال 2001 و حمله آمریکا به افغانستان، راهبرد این کشور را درک کرده بود و زمین بازی را تغییر داد و سیاست مقاومت فعالانه در پیش گرفت. شاید ایران نیز جزو اهداف آمریکا بود، اما قدرت دفاعی و راهبرد منطقهای تهران، مانع از حمله آمریکا به ایران شد. تحولات سوریه و عراق، جنگ پنهان آمریکا و ایران برای تعیین محیط و بازیگران خاورمیانه بود.
استراتژی ترکیه
در این میان ترکیه، سعی کرد در وسط میدان با هر دو طرف، رابطه داشته باشد. از روسیه، سلاح میخرید، اما عضو ناتو بود.
اروپا از ترس تهدید مهاجران و احتمال بازی ترکیه با کارت انرژی (صادره از روسیه)، چشمان خود را بر تجاوزات و جنایات ترکیه بست. آنکارا با نفوذ خود در ناتو، راهبرد توسعهطلبی در پیش گرفت و در این مسیر، به همراه عربستان در منطقه به قطب سنی افراطی زیر نظر آمریکا تبدیل شد.
آمریکا و ناتو نیز در پاسخ، در مقابل حضور ترکیه در لیبی نیز سکوت کردند. در واقع، ترکیه به همکار غرب تبدیل شد و آنها نیز برای سرنگونی دولت سوریه و نابودی منافع منطقهای ایران در عراق و خاورمیانه، از ترکیه حمایت کردند.
اما ترکیه، طوری قصد کشورگشایی داشته و دارد که حتی اکنون خود آمریکا و اروپا نیز احساس خطر میکنند. بازی ترکیه با تجارت و پناهجویان، زنگ خطر را در بروکسل به صدا درآورده است. حالا اروپا نیز هر از گاهی از تجاوز ترکیه به سوریه انتقاد میکند. ادلب، به محل اختلاف روسیه با ترکیه، اروپا با ترکیه و ترکیه با همسایگان تبدیل شده است.
این روش تجاوزکارانه در منطقه و حتی جنایات جنگی ترکیه به دست نیروهای افراطی سُنیِ مورد حمایت ارتش اردوغان، باعث شده که دیگر هیچ قدرتی به دولت ترکیه کمک نکند.
ترکیه وارد بازی بیبازگشت شده است. مرزهای آن ناامن شده و قبرس، یونان، اروپا، سوریه، کردها، ایران و روسیه را در مقابل خود میبیند. دلیل این امر نیز سیاست غیرمستقل ترکیه (برخلاف ایران) است. روش فعلی تیم اردوغان، ترکیه را به سمت نابودی خواهد بود. ادلب و تجاوز به خاک سوریه و پیشتر اشغال مناطق کردنشین، آغاز این روند نابودی است.
آنکارا دچار تناقضاتی شده است. از یک سو در پی سکولاریسم و عضویت در اروپا است و از سوی دیگر با تندروهای سنی همکاری میکند و به دست آنها گرفتار شده است. این کشور، نه سکولار و نه کمالیست است. بلکه روز به روز به سوی دیکتاتوری و اقتدارگرایی پیش میرود.
من فکر میکنم اردوغان در پی خلافت است، اما آنقدر غیرعقلانی حرکت کرد که اکنون آمریکا و اروپا نیز منتقد این یار دیرین هستند. به نظر من، تاریخ مصرف ترکیهی اردوغانی برای غرب به اتمام رسیده است…
انتهای پیام/