یادداشت| ۱۹ سالگی آکپارتی و نگاهی به گفتمان حاکم در ترکیه
حزب عدالت و توسعه در مسیر آغازین، همواره از عدالت، حقوق و تلاش برای رفع تبعیض و فساد دم میزد. اما حالا این ادبیات تغییر کرده است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، دیروز دقیقاً 19 سال از تاسیس حزب عدالت و توسعه (AKP) گذشت. حزبی که اگر چه سران و موسسین آن، همگی از زیر شنل مرحوم نجمالدین اربکان بیرون آمدند، اما در کار سیاسی و اجرایی و حزبی، توانمندتر از استاد خود عمل کرده و در همان روزهای نخست، اعلام کردند: «ما پیراهن تنگ آن دوران را از تن خود در آوردهایم.»
منظور اردوغان و دوستان او از درآوردن جامه دوران اربکان، مخالفت با ایدههای تند و تیز غربستیزانه اربکان در سیاست خارجی و نیز پناه بردن به اندیشه لیبرالیستی بازار آزاد در حوزه اقتصاد و دوری از آرای پیشین اربکان بود.
عبدالله گل، رجب طیب اردوغان، بلنت آرنچ، علی باباجان، بن علی ییلدرم و بسیاری دیگر از افرادی که به نشانه قهر و جدایی از حزب فضیلت اربکان جدا شده و به یاری هم، حزب عدالت و توسعه را تاسیس کردند، به دنبال طرح مفاهیم جدید و نشان دادن تصویر متفاوتی از بروکراسی و تکنوکراسی محافظهکارانه بودند و به گواه تاریخ و با استناد به تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته در ترکیه، میتوان گفت، آنان در بسیاری از حوزهها، موفق عمل کردند.
اما در عین حال، باید این واقعیت را نیز پذیرفت که این حزب، حالا و در آستانه 20 سالگی، با مشکلات و موانعی روبرو شده که نیاز به تامل و اصلاح دارد. با اندکی دقت در مواضع سیاسی اردوغان و دیگر چهرههای حزب عدالت و توسعه، میتوان به وضوح دید که آکپارتی نیز، مانند هر پدیده سیاسی و اجتماعی دیگری، اندک اندک دستخوش تغییر شده و این حزب، همان حزب 19 سال پیش نیست.
آرشیو، فراموش نمیکند
در ادبیات سیاسی و رسانهای ترکیه، خیلی وقتها جمله شبه ضربالمثل«آرشیو، فراموش نمیکند» را از این و آن میشنویم.
منظور از این جمله، اهمیت ثبت و ضبط مواضع و سخنرانیهای رجال سیاسی و مسئولین است. وقتی پس از چند سال، یک سیاستمدار موضع عجیبی میگیرد که 180 درجه با مواضع قبلی او در تضاد است، آرشیوچیها دست او را رو کرده و با بازنشر ویدیو، مصاحبه یا فایل صوتی سخنرانی، نشان میدهند که آن مقام سیاسی تا چه اندزه از اهداف و آمال آغازین، دور شده است.
اما در مقابل، رجال سیاسی نیز استدلالی دارند که مشهورترین آن، متعلق به سلیمان دمیرل نخست وزیر و رئیس جمهور اسبق ترکیه است که همواره میگفت: «دیروز، دیروز بود و امروز امروز است».
او و دیگر سیاسیون، چنین استدلال میکنند که رجل سیاسی باید ابنالوقت و فرزند زمانه خویش باشد. اما منتقدین میگویند: در فرع میتوان چنین عمل کرد. ولی اصول را که نباید به آسانی زمین گذاشت.
حال با این مقدمه، باید پرسید: مواضع، اهداف و گفتمان آکپارتی در این 19 سال، تا چه اندزه دستخوش تغییر و تحول شده است؟
در پاسخ باید گفت: بدون شک در مواضع و گفتمان آکپارتی، تفاوتهای مشهودی دیده میشود و حالا رجب طیب اردوغان رهبر این حزب، حرفهایی میزند که بخشی از آنها، ارتباط چندانی با فلسفه آغازین تاسیس حزب ندارد. حزب عدالت و توسعه در مسیر آغازین، همواره از عدالت، حقوق و تلاش برای رفع تبعیض و فساد دم میزد. اما حالا بیش از هر چیزی، در مورد قدرت و جایگاه ترکیه حرف میزند.
از گروه تا نفر
19 سال پیش، اردوغان باز هم مانند امروز، مهمترین چهره حزب و لیدر و رهبر بود. با این حال، او فقط یکی از چهرههای تصمیمگیرنده بود و شورای مرکزی و اتاق فکر، از چنان ارج و اعتباری برخوردار بود که رهبر نیز باید خود را با اعضای شورا، همراه میکرد و سخنان دیگر اعضای مهم و برجسته حزب، بسیار معتبر، مهم و دارای بار سیاسی و حقوقی بود و رسانهها، سخنان و مواضع کادرهای اصلی و موسس حزب را به عنوان نکات مهم روز، منعکس میکردند.
اما حالا چنین نیست و شخص رئیس جمهور، به عنوان بالاترین مقام اجرایی و حکومتی، رئیس کابینه و رهبر حزب، متکلم وحده است و معمولاً، معاونین و مسئولین شماره 2 و ردههای پایینتر، یا حرفی نمیزنند و موضعی نمی گیرند و یا ماشین تبلیغاتی و رسانه ای عظیم حزب، آهسته و بیواکنش از کنار آنان میگذرد و صدا و تصویری غیر از نفر اول را به مخاطب، منتقل نمیکند.
حزب عدالت و توسعه در این حوزه، چنان دچار تنگنظری شده که حتی در سایت اینترنتی حزب و در بخش تاریخچه و معرفی اعضای موسس، نام بسیاری از افراد، حذف شده و نشانی از آنها برجای نمانده است. حالا در این لیست، نامی از افراد و چهرههای مهمی همچون عبدالله گل، علی باباجان، بلنت آرنچ، یاشار یاکش و خیلیهای دیگر، به چشم نمیخورد.
از داخل به خارج
زمانی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید، ترکیه مشکلات بزرگی داشت. برخی از مهمترین معضلات آن دوران را میتوان به این شکل، دستهبندی کرد: فقر، ناتوانی مدیریت اقتصادی، فساد مالی و اداری، ضعف در دیپلماسی منطقهای و بینالمللی، ناتوانی احزاب در تربیت مدیران نخبه و کارآمد، تبعیض طبقاتی و قومی، اقتدار بدون مرز نظامیان، شدت و حدت گفتمان ملی گرایی افراطی ترکی، درگیری با پ.ک.ک، ضعف در نهادهای نظارتی و عدم استقلال در دستگاه قضا، معضلات بزرگ در حوزه آزادی بیان و مطبوعات، بیکاری و بروز مشکلات جدی در حوزه کشاورزی و صنعت، رانتهای اقتصادی و اداری، تورم و گرانی و مشکلات متعدد طبقه متوسط، شکاف طبقاتی، ضعف در نظام بهداشت و درمان و ضعف در نظام آموزشی، بیداد میکرد.
با تلاشهای حزب عدالت و توسعه و حمایت و پشتیبانی مداوم هوادران، بخش مهمی از مشکلات ترکیه پشت سر گذاشته شد و در حوزههایی همچون تجارت، توریسم، آموزش، بهداشت و درمان، حمل و نقل و راه، صنایع دفاعی، سیاست خارجی، رفع تبعیضهای قومی و اقلیتی و توجه به حقوق زنان، در حد قابل قبولی رفع شده و بدون تردید، ترکیه در این دو دهه، در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته است.
اما نمیتوان از این واقعیت نیز غافل ماند که حزب عدالت و توسعه، دوران اوج را پشت سر نهاده و حالا به خوبی گذشتهها، نه پاسخگوی مردم است و نه تولیدکننده فکر و سیاست و ایدههای جدید.
در چند سال اخیر و به ویژه پس از تغییر نظام سیاسی و اجرایی ترکیه از پارلمانی به ریاستی، در این حوزه ها، مشکلات جدی وجود دارد:
اعتماد به قوه قضائیه به پایینترین سطح سالیان اخیر رسیده و استقلال آن به چالش کشیده شده است.
بخش اعظم سپهر رسانهای کشور به دست خانوادههای متنفذ و مقتدر وابسته به آکپارتی افتاده و سختگیری بر مطبوعات خصوصی و مستقل، بیشتر و بیشتر شده است.
اگر چه هنوز هم، بخش اعظم مسئولین آکپارتی، پاکدست هستند اما انحصار و رانتهای مالی عظیم در پیرامون حزب حاکم، شکل گرفته است.
شکاف طبقاتی و فقر، به طور نمایان دیده میشود.
شایسته سالاری و بهکارگرفتن مدیران نخبه و کارآمد، تا حد زیادی، جای خود را به خویشاوند سالاری و به کار گماردن بلهقربان گوها داده است.
گفتمان ملیگرایی ترکی، یک بار دیگر به شکل افراطی مستولی شده و حزب حاکم نیز با آن همراه شده و حالا همچون گذشته، کسی از توجه به حقوق کردها و علویان دم نمیزند.
استفاده ابزاری از دین و مشی عملگرایانه بر بسیاری از ارگانها و نهادهای حزب و دولت، حکمفرما شده است.
توجه به نظرات کارشناسی و آکادمیک و اصل مشورت، جای خود را به تبعیت بیچون و چرا از شخص رئیس داده است.
در گفتمان داخلی، حفظ بقا جای خدمت را گرفته و در سیاست خارجی نیز، اصل قدرت و قلمروگشایی بر دیگر حوزهها، سایه انداختهاند.
با وجود تمام نقاط ضعفی که به آنها اشاره شد، بخواهیم یا نخواهیم، حزب عدالت و توسعه، همچنان، قدرتمندترین، منظمترین و محبوبترین حزب بخش عظیمی از شهروندان ترکیه است و شواهد نشان میدهد که این حزب، با یک گروه سیاسی ورشکسته که جای خود را به یک آلترناتیو جدید بدهد، فاصلهای طولانی دارد.
اما در عین حال گذر از موانع و مشکلات و رفع بیماریها و آسیبهای فعلی، یک اصل حیاتی و مهم برای تداوم قدرت حزب است.
محمد علی دستمالی کارشناس مسائل ترکیه
انتهای پیام/