چرایی شانس کم ادبیات ایرانی در رقابت با ادبیات وارداتی/ مدت انتظار خانه‌دار شدن نویسنده ایرانی ۵۰ سال است

چرایی شانس کم ادبیات ایرانی در رقابت با ادبیات وارداتی / مدت انتظار خانه‌دار شدن نویسنده ایرانی 50 سال است

نویسنده کتاب «رد انگشت‌های اصلی» ضمن اشاره به تأثیر ادبیات ترجمه بر روند چاپ و نگارش ادبیات تألیفی، از شانس کم ادبیات ایرانی در رقابت با ادبیات وارداتی در بازار نشر کشور گفت.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در میان آمارهایی که طی سال‌های گذشته از بازار نشر منتشر می‌شود، افزایش شمار آثار ترجمه در بازار کتاب کودک و نوجوان، به یکی از دغدغه‌های اصلی فعالان این حوزه تبدیل شده است. در کنار تأثیر غیر قابل انکار آثار ترجمه بر ذهن مخاطب کودک و نوجوان، افزایش بی‌سابقه انتشار این دست از آثار بر معیشت پدیدآورندگان این حوزه تأثیر گذاشته است. اما آنچه در این میان اهمیت دارد، رکود ادبیات ایرانی در چنین شرایطی است.

هرچند توجه به آثار ترجمه‌ای در حوزه کتاب کودک و نوجوان پدیده جدیدی نیست و مسبوق به سابقه است، اما تأثیر شرایط اقتصادی بر نشر و بحرانی‌ شدن اوضاع اقتصاد فرهنگ، ناشران را مجاب کرده که به جای سرمایه‌گذاری در حوزه تألیف و تمرکز بر آثار ایرانی، اقبال بیشتری به سمت چاپ آثار ترجمه شده نشان دهد؛ چرا که آثار ترجمه شده هم هزینه کمتری را متوجه ناشر می‌کنند و هم انتشارشان قبلاً در بازار کتاب دیگر کشورها،‌ جواب داده و ریسک کمتری دارند. از سوی دیگر، بخشی از این کتاب‌ها پیش‌تر به واسطه ناشران خارجی، تبلیغ شده‌اند و این امر کار را برای ناشر ایرانی که توان کمتری در سال‌های اخیر برای ادامه کار دارد، سهل کرده است.

در آن سوی میدان بازار کتاب کودک و نوجوان، نویسندگان و مخاطبان ایستاده‌اند؛ کسانی که کفه ترازوی ترجمه برای آنها مانند ناشر پربار و سنگین نیست. برخی از نویسندگان در چند سال اخیر از عدم انتشار آثارشان توسط ناشران ایرانی گلایه دارند و معیشت خود را در خطر می‌بینند؛ این در حالی است که برای بسیاری از نویسندگان، نویسندگی شغل نیست و آنها مجبورند برای تأمین مخارج زندگی خود، به کار دومی نیز پناه ببرند.

اما یکی از مهمترین تأثیرات افزایش آثار ترجمه، متوجه مخاطبان این کتاب‌ها است؛ مخاطبانی که تازه ذهنشان دارد شکل می‌گیرد. کم نیستند عناوینی که حرفی برای گفتن ندارند یا حتی محتوایی را به مخاطب کودک و نوجوان ایرانی ارائه می‌دهند که خالی از آسیب نیست. حسین قربان‌زاده خیاوی، از نویسندگان حوزه ادبیات کودک و نوجوان است که کتاب «رد انگشت‌های اصلی» او اخیراً برگزیده دومین دوره جایزه شهید اندرزگو شده است. قربان‌زاده معتقد است مسیر رسیدن کتاب تألیفی به دست مخاطب ایرانی سخت است؛ این در حالی است که آثار ترجمه با تبلیغات پر زرق و برق، مجال بیشتری برای معرفی در بازار کتاب دارند. او در گفت‌وگویی با تسنیم به مشکلاتی که افزایش عناوین ترجمه برای ادبیات ایرانی ایجاد کرده، اشاره کرده است. مشروح گفت‌وگوی تسنیم با این نویسنده را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای قربان‌زاده نشر کودک و نوجوان در سال‌های اخیر شاهد بروز و رشد ادبیات ترجمه بوده است. در دوره‌هایی تعداد کتاب‌های ترجمه شده یا فروش آنها، بیش از کتاب‌های تألیفی بوده است. از سوی دیگر، برخی از نویسندگان از رشد این جریان گلایه‌مند و معتقدند که رشد جریان ترجمه، در نهایت به ضرر ادبیات ایرانی و مخاطب ایرانی است. نظر شما به عنوان یک نویسنده در این حوزه چیست؟ به نظر شما رشد جریان ترجمه در سال‌های اخیر و بر هم خوردن قاعده بازار در این میان، چه تأثیراتی بر ادبیات کودک و نوجوان گذاشته است؟

ادبیات داستانی ما وارداتی است؛ پس تأثیرپذیری بدیهی خواهد بود. اما به مرور زمان احساس می‌کنم که نویسندگان ما به ادبیات داستانی بومی و ایرانی رسیده‌اند. تکنیک را آموخته‌ایم و هنوز به لطف کتاب‌های ترجمه در عرصه داستان‌نویسی می‌آموزیم. نویسندگان، خوب از این تکنیک بهره برده و به ادبیات داستانی ایرانی رسیده‌اند.

در عرصه ادبیات بزرگسال این مهم با انتشار کتاب‌های مناسب، موفق بوده است. در حوزه ادبیات داستانی کودک و نوجوان نیز اتفاقات خوبی رخ داده است. بدون شک تأثیر در ادبیات داستانی وجود دارد، نویسنده وقتی کتابی را می‌خواند، بعید است که تحت تأثیر آن قرار نگیرد. به هر حال یک نویسنده از تجربه زیسته و آموخته‌ها و دیده‌هایش می‌نویسد و تأثیر اجتناب ناپذیر خواهد بود؛ همانطور که می‌گویند جی کی رولینگ از «هزار و یک شب» تأثیر گرفته و نویسندگان معروف دیگر از مولانا، شاهنامه، خیام یا فلسفه شرقی تأثیر پذیرفته و کتاب‌های موفقی نوشته‌اند. مهم این است که این تأثیر چگونه خود را نشان دهد.

در این میان دیدگاه، خلاقیت نویسنده و رسیدن به اثری بدیع و نو مطرح است. گاه در میان نویسندگان ایرانی این اتفاق می‌افتد که هرگاه نویسنده احساس کرد یک اثر در کشورهای اروپایی موفق شده است، تلاش می‌کند اثری مشابه خلق کند. تأثیر منفی از همین‌جا رقم می‌خورد. به هر حال ما هنوز به ادبیات داستانی دارای توان لازم در کشور نرسیده‌ایم؛ یعنی در مرحله‌ای نسیتیم که بیشتر تأثیر بگذاریم، پس بدون شک بیشتر تأثیر می‌پذیریم.

کتاب , ترجمه , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , ادبیات کودک , کتاب و ادبیات ,

*تسنیم: شما در یادداشتی که پیش‌تر منتشر شده بود، تأکید کرده بودید که ادبیات تألیفی مسیر سختی برای رسیدن به دست مخاطبان طی می‌کند. منظورتان از این موضوع چیست؟ کمی در این‌باره توضیح دهید و از تجربیات خود یا دوستانتان بگویید.

نویسندگان ایرانی راه سختی در پیش دارند. این چالش‌های بزرگ در چندین مرحله خود را نشان می‌دهد. یک نویسنده ایرانی برای اینکه بتواند یک آپارتمان 50 متری خریداری کند، باید حدود 100 الی 150 کتاب بنویسد. حتی اگر در طول سال بتواند دو رمان یا دو کتاب خوب بنویسد، 50 الی 75 سال طول می‌کشد که صاحب یک آپارتمان کوچک شود؛ پس در همین ابتدا تکلیف نویسنده ایرانی مشخص است.

از سوی دیگر، در حوزه کتاب، اقتصاد حرف اول را می‌زند. ناشر دنبال سود و بازگشت سرمایه است. این پروسه با حق‌الزحمه ناچیز یک نویسنده ایرانی از همان ابتدا به ضرر نویسنده ایرانی ورق خورده و برای خلق یک اثر خوب داستانی دچار مشکل می‌شود. برای خلق چنین اثری دو - سه سال زمان نیاز داریم و اگر نویسنده چنین رمانی هم خلق کند، به دستمزد پنج الی 10 میلیون تومانی می‌رسد، حتی با دو یا سه نوبت چاپ با تیراژ بالای دو هزار نسخه؛ که البته انگشت‌شمار کتابی داریم که به این حد از چاپ برسد. حتی اگر به چاپ دهم هم برسد، پول آنچنانی به دست نمی‌آورد. در چنین فضایی نویسنده ایرانی مجبور است که به نوشتن کتاب‌های پرتعداد روی بیاورد، به این امید که یکی از آنها مورد توجه قرار بگیرد.

در کنار این مسائل باید به این نکته توجه داشت که معرفی کتاب به مخاطب در ایران روند درستی ندارد. نه پای صدا و سیما در میان است، نه رادیو کمک می‌کند و نه مدرسه و نهادهای فرهنگی به قدری فعال هستند که کتاب خوب برای رسیدن به دست مخاطب شناسانده شود. به همین دلیل کتاب تألیفی مسیر طولانی طی می‌کند تا به دست مخاطب برسد. بیشتر در این مسیر ما شاهد یک بن‌بست هستیم تا اینکه به یک جای خوب برسیم.

این گزاره درست نیست که کتاب خوب می‌تواند مسیرش را پیدا کند و به دست مخاطب برسد. در ایران چنین روندی وجود ندارد، کتاب خوب برای رسیدن به دست مخاطب نیازمند معرفی و تبلیغ است.

*تسنیم: یکی از موضوعاتی که در مقایسه ادبیات بومی با ادبیات ترجمه به چشم می‌خورد، اقبال بیشتر به خرید آثار ترجمه شده است. این موضوع علاوه بر ادبیات کودک و نوجوان، در حوزه بزرگسال نیز صدق می‌کند. طی سال‌های گذشته درصد قابل توجهی از فروش کتاب‌های رمان و داستان، به ادبیات جهان اختصاص داشت. چرا چنین رویکردی در مخاطب ایرانی ایجاد شده است؟ آیا این نتیجه ضعف در آثار ایرانی است یا یک پدیده فرهنگی و اجتماعی است؛ از این جهت که نشأت گرفته از نوعی خودکم‌بینی باشد.

عده‌ای اعتقاد دارند که ترجمه با تألیف در رقابت نیست و حرف از کتاب خوب می‌زنند که در حوزه تألیف وجود ندارد و در حوزه ترجمه است که این کتاب خوب و تنوع دیده می‌شود. ناشران کشور و مترجمان فهرست بهترین کتاب‌های سال هر کشور را دارند، دسترسی به این فهرست کار سختی نیست. پول در این میان مهم است و ناشر به چرخش سرمایه و سوددهی آن فکر می‌کند و نه به ادبیات داستانی ایران و کتاب‌های تألیفی. برای ناشر سود مهم است، حق هم دارد باید سرمایه او برگردد. تنوع در چنین انتخاب‌هایی برای کتاب‌های خارجی بالاست. از سوی دیگر، حق کپی رایت در ایران وجود ندار؛ به همین دلیل ناشران می‌توانند بهترین‌ها را انتخاب کنند و به دست مترجمان بسپرند.

کتاب , ترجمه , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , ادبیات کودک , کتاب و ادبیات ,

مترجمان نیز از یک اثر موفق، انواع و اقسام ترجمه را در بازار ارائه می‌دهند. همزمان ده‌ها ترجمه از یک اثر موفق از کشورهای مختلف روانه بازار می‌شود. ناشران نیز چون کتاب را در چنین عرصه‌ای با وجود چندین نوع ترجمه چاپ کرده‌اند، مجبور می‌شوند برای فروش بیشتر، خوب تبلیغ کنند. این تبلیغ برای کتاب‌های تألیفی بسیار کم و ناچیز است. منظور از نویسندگان ایرانی، این عرصه رقابتی است که کتاب‌های ترجمه از فرصت تبلیغ و حضور در بازار بهره‌مندند. در این عرصه رقابتی مشخص است که باخت با کتاب تألیفی است. نویسنده ایرانی کتاب خود را به یک ناشر ارائه می‌دهد، اما کتاب‌های ترجمه در دست چند ناشر قرار دارد و این فرصت را دارند که با طراحی جلد متنوع، تنوع ترجمه و ... عرضه شوند و بیشتر مجال دیده شدن پیدا کنند.

علاوه بر این، یک نگرش قدیمی نیز نزد ما ایرانی‌ها وجود دارد که می‌گویند جنس خارجی بهتر از جنس ایرانی است. چنین حجمی از تبلیغ و ارائه توسط ناشران پر زرق و برق، یک کتاب منتخب جایزه گرفته را در بوق و کرنا می‌کند. آنها در این زمینه حرفه‌ای عمل می‌کنند و بازاریابی موفقی نیز دارند. حالا در چنین شرایطی محتوای کتاب تألیفی نه برای آنها مهم است و نه به چشم می‌آید. هرچقدر هم که نویسنده کتاب خوب بنویسد، کمتر اتفاق می‌افتد که دیده شود؛ مگر اینکه نویسنده از مؤلفان باسابقه و پیشکسوت باشد.

در این میان منتقدان صاحب‌نام هم خیلی کم هستند یا اقبال کمی به کتاب‌های تألیفی دارند تا کتاب نقد شود و مخاطب ببیند که این اثر مشخصه‌های خوبی دارد و کتاب خوبی است برای مطالعه. از این جهت به نظرم منتقدان نیز باید گرایش بیشتری به کتاب‌های تألیفی از خود نشان دهند.

*تسنیم: اگر فرهنگ را به عنوان یک جاده دو طرفه در نظر بگیریم، این جاده در ایران عموماً یک طرفه بوده است. همواره آثاری از دیگر زبان‌ها وارد بازار نشر ایران می‌شود، حتی اثار زرد و کم‌محتوا، اما اثار ایرانی مجالی نمی‌یابند که در بازارهای جهانی عرضه شوند. این موضوع حتی در کشورهای منطقه نیز صدق می‌کند. بسیاری از جوامع ادبی منطقه شناخت کمی از ادبیات ایران دارند. به نظر شما چرا چنین روندی را شاهد هستیم؟

در این موضوع هم به ناشر می‌رسیم. ناشران ما چون از کتاب تألیفی در بازار نتیجه نگرفتند، تصور ضعیف بودن این دست از آثار در ذهن ناشر و مخاطب وجود دارد. هر دو این گروه تصور می‌کنند که این دست از آثار ضعیف است؛ به همین دلیل ناشر با چنین پیشینه ذهنی اگر هم به هر دلیلی کتاب تألیفی را چاپ کرد، کمتر در بازارهای جهانی برای معرفی این اثر وقت می‌گذارد. چون تصور ذهنی او این است. از این جهت ما شاهد این هستیم که کتاب‌های تألیفی حضور پررنگی در بازارهای جهانی ندارد.

طی سال‌های اخیر البته اتفاقات خوبی نیز برای برخی از آثار رخ داده است. چرایی موفقیت این دست از آثار جای بحث دارد. این امر نشان می‌دهد که نویسنده ایرانی ضعیف نیست و کتاب‌های خوبی در این عرصه نوشته می‌شود اما نوع عرضه در بازارهای جهانی مناسب نیست.

به لطف ناشران و مترجمان بهترین داستان‌های جهان در کشور ترجمه می‌شوند، اما بهترین کتاب‌های تألیفی ما کمتر شانسی برای حضور در بازارهای جهانی را دارند. معتقدم ادبیات داستانی ایران توانایی و پتانسیل لازم برای مطرح شدن در کشورهای جهان را دارد، دولت یا ناشران دولتی یا وابسته به دولت بیشتر کتاب‌های تألیفی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان را چاپ می‌کنند و دیدگاه حمایتی نسبت به این حوزه دارند، اما این دیدگاه و حمایت کافی نیست و ما نیازمند حمایت بیشتری در این حوزه هستیم. این ناشران که دولتی یا نیمه‌دولتی هستند، اشتیاق زیادی به حضور در بازارهای جهانی ندارند؛ بنابراین کتاب‌هایی که نوشته می‌شود، در این بازارها عرضه نمی‌شود. ضعف تبلیغ و عدم حضور در بازارهای جهانی دو مشکل اساسی است که متوجه ادبیات تألیفی است.

*تسنیم: آیا آثار ترجمه شده بر سبک و ساختار آثار ایرانی و فضای کتاب‌های ما یا سبک نوشتاری نویسندگان ایرانی نیز تأثیرگذار بوده است؟

منکر اینکه آثار ترجمه شده برای مخاطبان نوجوان جذاب هستند، نیستم. مخاطبان ما حق دارند که آثار برتر جهان را بخوانند و از آن اطلاع داشته باشند. در تمام نقاط جهان هم این اتفاق می‌افتد اما به سهم خود در بازار جهانی کتاب نرسیده‌ایم. تأثیر بدیهی است، اما پیروی کردن از کارهای موفق نویسنده جهانی برای نویسنده ایرانی موفقیت حاصل نمی‌کند. کودک و نوجوان ایرانی باید در داستان‌های ایرانی حضور داشته باشند و خود را در این آثار ببینند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یکی از موانع پیش روی ادبیات کودک و نوجوان برداشته می‌شود.

کتاب , ترجمه , بازار نشر , ادبیات کودک و نوجوان , ادبیات کودک , کتاب و ادبیات ,

نویسندگان نیاز است که این قشر را بشناسند و این قشر را در کارهای داستانی خود بیاورند. مخاطب جهانی دوست دارد که کودک و نوجوان ایرانی و زیست‌بوم او را در آثار ایرانی ببیند.

*تسنیم: شما به عنوان یک نویسنده راه حل را در چه می‌بینید؟

راه حل‌های زیادی از سوی نویسندگان و دست‌اندرکاران فرهنگ ارائه شده است، اما به نظرم برای حل این معضل باید کتاب تألیفی را معرفی و تبلیغ کرد؛ چون کتاب یک کالاست و این کالا باید به مخاطب به بهترین نحو عرضه شود. از سوی دیگر مسیر رسیدن کتاب به دست مخاطب نباید طولانی باشد، در این مسیر نیازمند کمک رسانه‌ها به خصوص صدا و سیما و مدارس هستیم.

باید زنگ داستان در مدارس به صدا درآید، اگر بخواهیم نسل کتابخوانی را تربیت کنیم، باید به نویسندگان مجال حضور در مدارس و کلاس‌ها را بدهیم. بخشی از مشکل کتابخوانی نسل جوان می‌تواند از این مسیر حل شود و مسیر رسیدن مخاطب به کتاب کم شود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران
مدیران