لطفاً کار را به کاردان بسپارید!
خانجانی طرح ارشاد را ناشی از نگاه سطحی به کتابخانههای کانون دانست و پیشنهاد کرد برای جلوگیری از موازیکاری، بودجه بخش کودک نهاد کتابخانهها به کانون اختصاص یابد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، طرح واگذاری کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به نهاد کتابخانهها با واکنشهای متعددی از سوی نویسندگان، هنرمندان و فعالان عرصه فرهنگ مواجه شده است. به اعتقاد طیف گستردهای از منتقدان، واگذاری کتابخانههای کانون به نهادی دیگر، در نهایت به ناکارآمدی و حذف تدریجی کانون منجر خواهد شد. در سوی دیگر این ماجرا نیز موافقانی حضور دارند که معتقدند کانون کارکرد خود را در دهههای گذشته از دست داده و تنها خاطرهای از آن در اذهان ایرانیان نقش بسته است.
علی خانجانی، پژوهشگر و فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان، در یادداشتی که به بیان چرایی مخالفت با این طرح ارشاد پرداخته است. این پژوهشگر با اشاره به فعالیتهای کانون در دورههای قبل و تأثیر آن بر حوزه فرهنگ، راهاندازی بخش کودک در نهاد کتابخانهها را موازیکاری نامید و پیشنهاد کرد که بودجه این بخش به کانون اختصاص یابد تا بخشی از مشکلات کانون از این مسیر حل شود. مشروح یادداشت خانجانی را میتوانید در ادامه بخوانید:
پیشنهاد مطرحشده توسط وزیر ارشاد مبنی بر واگذاری کتابخانههای کانون به نهاد کتابخانههای عمومی هرچند که بنا به اعتراف خودشان خیلی خام، کارشناسینشده و شتابزده مطرح شد اما با تمام تلخی و دردی که به همراه داشت مسبب خیر بود و باعث شد تا رگ غیرت، وفاداری و ارادت تمام اهالی فرهنگ و هنر در ایران و خارج از ایران به جنبش درآید و با مرور خاطرات کودکی خود در کانون، شجاعانه در برابر این پیشنهاد نسنجیده مقاومت و مخالفت خود را ابراز کنند. باعث شد تا دوستداران کانون، در کنار مربیان بیادعا و تلاشگری که با تحمل سختیهای فراوان معیشتی و کاری تنها به عشق حضور بچهها و پر کردن اوقات فراغت آنها دل به کار داده و در تعامل با کودکان و نوجوانان از جان مایه میگذارند، قرار بگیرند و به مربیان بگویند که آنها را تنها نمیگذارند و در برابر هر هجمهای که هویت و استقلال کانون را نشانه بگیرد، میایستند و از خانۀ خاطرات کودکی خود دفاع میکنند.
بزرگترین اشتباه پیشنهاددهندگان این بوده و هست که با نگاهی سطحی به حضور چند جلد کتاب در قفسههای کتابخانههای «کانون» و «نهاد» هر دو را یکی انگاشته و سودای ادغام در سر میپرورند. کتابخانههای کانون یا به تعبیر خود کانونیها مراکز فرهنگی هنری، تجلیگاه اندیشههای برنامهریزان و محل تبلور تفکرات کارشناسان در حوزههای مختلف فرهنگی، هنری ادبی است که در راستای مأموریت اصلی کانون که کشف و شکوفایی استعداد و پرورش فکر کودکان و نوجوانان است شکلگرفته و فعالیتهای چهل و چندگانۀ رایج در آنها همگی در راستای همین مأموریت سازمانی قرار دارند.
کتابها علاوه بر اینکه در چرخۀ امانتدهی قرار دارند، ابزار بسیار مهم و کارگشایی هستند که در فعالیتهای کتابمحور مورد استفادۀ مربیان قرار میگیرند؛ فعالیتهایی مثل معرفی کتاب، بحث کتاب و نقد و بررسی کتاب. در طراحی مسابقات، بازیها و نمایشهایی که بر اساس شکل و محتوای کتابها طراحی و اجرا میشود. چندین فعالیت دیگر نیز با محوریت همین کتابهای موجود در قفسههای مراکز انجام میشود و این وضعیت قابلمقایسه با نوع قرارگیری کتاب در کتابخانههای نهاد نیست.
دیگر فعالیتهای رایج در مراکز فرهنگی هنری کانون نیز هر یک فلسفه و جایگاه خاص خود را دارد و در کنار دنبال کردن یک هدف خاص، از این قابلیت برخوردارند تا در کنار دیگر فعالیتها، زنجیرهای مطمئن و تکمیلی برای برنامهریزیهای فصلی مراکز باشند. کارگاههای ادبی هنری مستقر در مراکز نیز علاوه بر اینکه توسط مربیان متخصص در حوزههای ادبی هنری وظیفۀ شکوفا کردن استعدادهای کشفشدۀ اعضا را بر عهدهدارند، هم یک ابزار کارا در اختیار برنامهریزیهای مراکز هستند هم مأموریتهای حوزههای تخصصی خود را دنبال میکنند.
اگر بخواهم دربارۀ نقش، تعریف و اهداف هر یک از فعالیتهای رایج در مراکز فرهنگی هنری کانون بگویم نیاز به ساعتها وقت است که از آن صرفنظر نموده و تنها به این نکته بسنده میکنم که با عنایت به توضیح مختصری که ارائه شد خود قضاوت کنید و ببینید مقایسۀ مراکز کانون و کتابخانههای نهاد چقدر نادرست است چه رسد به واگذاری و ادغام.
نکتۀ دیگری که دراینارتباط باید گفت، اتصال تعریفشده و غیرقابلگسست مراکز از بدنۀ کانون است. همانطور که قبلاً عرض کردم مأموریت اصلی کانون پرکردن اوقات فراغت کودکان و نوجوانان و کشف و شکوفایی استعدادهای ایشان است که در نهایت به پرورش فکر و آماده سازی آنها برای ورود و حضور مؤثر در جامعه میانجامد. تعامل حاکم میان مراکز و بخشهای تولیدی و ستادی موضوعی است که از همان بدو تأسیس کانون مورد توجه برنامهریزان بوده و دادوستد خاصی میان مراکز و بخشهای ستادی در جریان بوده و هست؛ به عبارت سادهتر بسیاری از سوژههای کاری برای تولید کتاب، تئاتر، فیلم و اسباب بازی در همین مراکز شناسایی و به واحدهای تخصصی اعلام میشوند و از طرف دیگر تولیدات کانون نیز در بخشهای مختلف به مراکز داده میشود تا برنامه ریزان و تولیدکنندگان بر اساس دریافت بازخوردها از اعضا و نقدهایی که مربیان بر تولیدات دارند، خدمات خود را بهبود و ارتقا بخشند. هدفم از گفتن این موارد این است که بار دیگر به سستی این پیشنهاد اشاره کنم و بگویم که پیشنهاد دهندگان چقدر با کانون و نوع فعالیتهایش بیگانهاند!
نکتۀ بعد اینکه کانون همیشه و همواره به شکلی سخاوتمندانه تجربیات و اندوختههای خود را در اختیار مؤسسات نیازمند گذاشته و هنوز هم این آمادگی را دارد که اولیای تربیتی را در برخورد صحیح، سالم و حساب شده با آینده سازان میهن یاری رساند و موجب ارتقای سطح کیفی و کمی فعالیتهایشان باشد. این اتفاق در یکی دو دهۀ اخیر و در طرح موسوم به «کانون مدرسه» با آموزش و پرورش پیش آمد. در این طرح که یک دورۀ سه ساله برای آن در نظر گرفته شده بود، در یک همکاری تعریف شده مربیان کانون تجربیات خود را در آموزش غیر رسمی به معلمان منتقل کردند و طرح موجب تحولی بزرگ در آموزش و پرورش و به کارگیری خلاقیت معلمان در تدریس شد. برپایی کارگاههای آموزش قصهگویی برای معلمان، مربیان بهزیستی، کتابداران و دانشجویان رشتههای تربیتی از دیگر فعالیتهایی بوده که در چند سال اخیر توسط مربیان کانون برپا شده و همچنان جریان دارد.
در اینکه کانون یک شرکت دولتی است و باید دوشادوش سازمانها و مؤسسات همسو در خدمت کودکان و نوجوانان کشور باشد شکی نیست و کانون وظیفه دارد که با رویکردی کارشناسانه به کمک ادارات و نهادهای نیازمند بشتابد ولی این کار نباید منتج به دوختن چشم طمع به کتابخانههایش شود.
نکتۀ مهمتر اینکه ممکن است که تقویت بخش کودک کتابخانههای نهاد موجب بروز این پیشنهاد در ذهن ارائه کنندگانش شده باشد که در این خصوص نیز باید گفت در کشورهایی که کتابخانههای تخصصی و مستقل برای کودکان ندارند، بخشی از کتابخانههای عمومی را با فضاسازی خاص به این امر اختصاص میدهند و فعالیتهایی در کنار کتابخوانی برای مخاطبان کوچکتر خود اجرا میکنند. در کشور عزیزمان ایران بیش از 50 سال است که خوشبختانه کانون و کتابخانههای آن به این امر اختصاص داده شده و بنا به گفتۀ صاحب نظران و اهالی هنر و ادب از تجربیات بسیار ارزندهای نیز در این راه برخوردار است. شاید درست نباشد که با بودن کانون این موازیکاری صورت پذیرد و بهتر است که برای رونق بخشیدن به بخش کودک کتابخانههای نهاد، بودجهای که در حال حاضر برای این امر در نظر گرفته شده به کانون که از تخصص و تجربۀ لازم در این راه برخوردار است، داده شود تا با ترمیم کادر مربیان خود و گسترش کتابخانه در مناطق نیازمند، این بار را از دوش کتابخانههای نهاد بردارد و همزمان مأموریتهای تخصصی خود را دنبال کند. شک نکنید که این اتفاق مهم سپردن کار به کاردان است که هم خدا را خوش آید و هم خلق خدارا.
کلام آخر
کانون علیرغم داشتن جسم و کالبدی کوچک و نیروهایی اندک در بافت سازمانی خود از پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است که شناخت یکایک آنها و بهرهوری درست، مستلزم شناخت دقیق سازمان و نیروهای آن است. با نگاهی کوتاه و گذرا به مدیریتهای پیشین کانون که یک دورۀ 13 ساله قبل از انقلاب و دو دورۀ 13 و 19 ساله را بعد از انقلاب داشته، این واقعیت به خوبی نمایان است که در دورههایی که کانون از مدیریتهای بلندمدت برخوردار بوده و مدیران ارشد کانون فرصت کافی برای شناخت کانون و نیروهایش را داشته، هم تولیدات و آثار فاخر بیشتر عرضه شده هم نیروهای کانون از وضعیت بهتری برخوردار بودهاند.
متأسفانه بعد از دورۀ مدیریت آقای چینیفروشان کانون از جایگاه فرادولتی خود پایین آمد و موقعیتی وزارتخانهای پیدا کرد. مدیریتهای از این زمان به بعد، کوتاهمدت شدند و تا مدیران ارشد کانون به خود آمدند و با کانون و نیروهایش آشنایی نسبی پیدا کردند، به واسطۀ تغییر وزیر آموزش و پرورش دورۀ مدیریت آنها نیز به سر آمد و روز از نو و روزی از نو و این چرخه همچنان ادامه دارد.
ای کاش مدیران ارشد فرهنگی کشور به این مهم توجهی خاص مبذول بفرمایند و هرطور که صلاح میدانند به کانون کمک کنند تا از این وضعیت نجات پیدا کند.
پیشنهاد دهندۀ عزیز نیز بداند که بزرگترین سرمایۀ کانون مربیان عاشق و بی ادعای آن است که تنها به عشق بچههای معصوم و حفظ و هویت کانون مخلصانه کار میکنند و پروانهوار حال و هوای کانون را دنبال میکنند. بسیار بعید میدانم که اگر خدای ناکرده روزی برسد که پرواز این مرغک را در آسمان خود نبینند، بازهم با همین حس و حال بتوانند به مهرورزی ادامه دهند.
شاید باورکردنش مشکل باشد اما کانون در خارج از ایران خیلی شناخته شدهتر است و سخن گزافی نیست این که گفته شود در بسیاری از محافل ادبی هنری بینالمللی، ایران عزیز را با «مرغک» کانون میشناسند. مرغکی که سفیر دانایی است و با کتابی باز در حال پرواز دیده میشود. نامش جاویدان و پروازش برقرار باد. آمین یا رب العالمین.
انتهای پیام/