روزهای نخست جنگ تحمیلی در مرزها چه گذشت؟
یک شب در آسمان شهر ایلام برای اولین بار صدای غرش هواپیماهای متجاوز عراق شنیده شد و به نظر میرسید که هواپیماها بر فراز آسمان شهر ایلام هست.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، میمک یکی از مناطقی بود که در ابتدای شروع تهاجم رژیم بعث به ایران مورد حمله قرار گرفت. آن روزهایی که صدام میگفت کمر رخش ایران را شکستهام نمیدانست خیلی زود در باتلاقی که خودش آن را ایجاد کرده است گرفتار میشود و قدرت پیشروی را از دست خواهد داد. اما روزهای نخست در پاسگاههای مرزی میمک چه اتفاقاتی افتاد؟ علی کرم محمدیان بخشی از این چالش بزرگ قرن را در به سوی میمک روایت کرده است که در ادامه میآید:
تفاوت ایران و عراق در ابتدای جنگ
کشور عراق با قصد حمله به ایران در تمام مرزهای مشترک، نیروهای خود را که به انواع سلاحهای مدرن و پیشرفته مجهز بودند مستقر کرده بود ولی از طرف ایران نه تنها هیچگونه پیشبینی به عمل نیامده بود بلکه بعضی پاسگاههای مرزی که در اختیار ژاندارمری آن زمان بودند به علت پیامدهای ناشی از پیروزی انقلاب، خالی از نیروهای انتظامی شده بودند، به طوری که چند پاسگاه مرزی که از طرف کمیته انقلاب اسلامی تعدادی از افراد محلی را به عنوان چریک در آنها مستقر کرده بودیم، از جمله پاسگاههای هلاله و نیخضر در پشته غربی و جنوبی میمک، مدتها خالی از نیرو بودند، تا اینکه بعد از ساماندهی مجدد ژاندارمری تعداد کمی نیرو به نام «جوانمرد» در آنها مستقر شدند که سلاح متعارف و قابل قبولی برای دفاع در اختیار نداشتند.
حالا وضعیت دو کشور برای هر انسان آزادهای به صورت شفاف و روشن مشخص است. یک طرف کشور عراق (مهاجم) با تمام توان نظامی و تجهیزاتی و با پشتیبانی قدرتها و ابرقدرتهای خارجی، به لشکریان تا بندندان مسلح خود که در مرز با ایران مستقر شدهاند دستور آماده باش داده، قرار دارد. در طرف دیگر کشور ایران که مورد تجاوز است و انقلابی عظیم را به پیروزی رسانده و ایرانی که تمام ارکان نظامی و انتظامیاش از هم گسیخته شده و تعداد زیادی از ژنرالهای ارتش شاهنشاهی آن فرار کرده یا به دست عدالت سپرده شدهاند و ابتکار هر نوع عمل و عکسالعملی را از دست داده است. تنها پشتیبان آن نیروهای انقلابی بودند که با جان و دل و از خودگذشتگی تلاش میکنند تا با رهبری امام به کشور سروسامانی داده و به اوضاع مسلط شوند.
تاکتیک صدام در اوایل جنگ
یکی از تاکتیکهای صدام در اوایل جنگ از کار انداختن سایتها و راهدارهای مناطق مرزی ایران بود. در شهریور سال 1359 یک شب در آسمان شهر ایلام برای اولین بار صدای غرش هواپیماهای متجاوز عراق شنیده شد و به نظر میرسید که هواپیماها بر فراز آسمان شهر ایلام هستند. به سرهنگ لکی، فرمانده وقت ژاندارمری ایلام، تماس گرفته و خواهش کردیم تا با هماهنگی مسئولان، برق شهر را برای مدتی قطع کنند تا مبادا صدام شهر را بمباران کند. موافقت کردند و برق ایلام را برای اولین بار به خاطر جنگ قطع کردند. فردای آن شب متوجه شدیم که سایت و راهدار کوه نخجیر توسط جنگندههای متجاوز عراق بمباران شده است.
اشغال میمک و آغاز جنگ
اشغال ارتفاعات میمک توسط ارتش عراق قبل از آغاز رسمی جنگ یعنی حدود 17 یا 18 شهریورماه 1359 صورت گرفت. خبر اشغال میمک به سرعت در استان ایلام پیچید. میمک محل قشلاق ایلخزل و این اتفاق برای اییلیاتی شوک آور بود. به محض شنیدن این خبر، حدود 24 ساعت بعد، عشایر ایل خزل خودشان را به ارتفاعات میمک رساندند، ولی ارتش مانع جلو رفتن آنها شد.
نیروهای عراقی که با یک حمله سریع از مرزهای بین المللی گذشته بودند، توانستند ارتفاعات بسیار مهم و استراتژیک میمک را بدون هیچ مانعی به اشغال خود درآورند. زیرا در دو پاسگاه ژاندارمری هلاله و نی خضر تعداد کمی نیرو تحت عنوان جوانمرد بودند که با توجه به نداشتن سلاح و مهمات لازم، توان مقابله با حمله وسیع و آتش پرحجم نیروی مهاجم را نداشتند. اشغالگران روی قلههای بلند این کوه، سنگرهای بتنی بسیار مستحکم و از دید خودشان همیشگی احداث کرده و در آنها مستقر شده بودند. چند روز بعد از اشغال این کوه، صدام شخصا در مراسم جشن پیروزی که روی ارتفاعات میمک برگزار شده بود حضور یافت و اسم جعلی (سیف سعد) روی آن گذاشت و گفت: "کمر رخش ایران را شکستهام و فقط مانده که رستمش را -که منظورش اصل انقلاب بود- بشکنم." با غرور هر چه تمامتر به خبرنگاران گفت چند روز دیگر در تهران با او مصاحبه خواهند کرد!
با اشغال میمک، جو رعب و وحشت بر منطقه غرب کشور حاکم و شانتاژها، تبلیغات رادیوهای بیگانه، شایعات ستون پنجم دشمن و عدم حضور فعال نیروهای نظامی در مرزها همگی از روح و روان مردم شهرهای غرب کشور را تحت تأثیر قرار داد و آنان را آزرده خاطر کرده بود.
در این موقعیت خاص و حساس به تیپ 1زرهی اسلام آباد غرب مأموریت داده شد تا واحدهایش را به مناطق مرزی استانهای کرمانشاه و ایلام اعزام و با آرایش نظامی از پیشروی نیروهای متجاوز به داخل ایران جلوگیری کند. چیزی که از نظر نظامی غیرقابل قبول بوده ولی به خاطر انجام وظیفه و دفاع از انقلاب، فرماندهی تیپ این مسئولیت را میپذیرد. در هر محور یکی از واحدهای نظامی کوچک در حد گردان و یا گروهان را مستقر میکند و به یک گردان مأموریت میدهد تا در منطقه عمومی سرنی مستقر و مانع پیشروی ارتش متجاوز عراق به سمت ایلام شود.
اولین حضور جنگندههای عراقی در آسمان شهر
در تلاش و تکاپو بودیم تا به هر طریقی که شده روحیه سربازان و سایر نیروهای ارتش را تقویت کرده و در این خصوص از سخنرانان مختلفی دعوت میکردیم تا برای ارتشیها سخنرانی کنند. از جمله یک بار از حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی دعوت کردیم تا به عنوان سخنران قبل از خطبههای نماز جمعه ایلام سخنرانی کند و با رادیو ایلام هم هماهنگی به عمل آمده بود تا این سخنرانی را برای تقویت روحیه ارتشیان چند بار پخش کند. بعد از بازدیدی که او از محورهای عملیاتی داشت، امکان اینکه با هلیکوپتر به کرمانشاه برگردند فراهم شد.
به محض ورود به آسمان شهر کرمانشاه ناگهان خلبان داد کشید: «حاج آقا! حاج آقا! ببینید فرودگاه را بمباران کردند.» به سمت فرودگاه کرمانشاه و هوانیروز نگاه کردیم و جنگندههای متجاوز عراق را دیدیم که در سطح پایین در حال بمباران فرودگاه و مناطق اطراف فرودگاه هستند. خلبان تصمیم گرفت در باغی در وسط شهر کرمانشاه فرود اضطراری کند. شروع کرد به ویراژ دادن. یک بار به سمت چپ و یک بار به سمت راست. به طوری که هر لحظه امکان سقوط وجود داشت ولی خلبان با مهارت کامل هلیکوپتر را به سمت دیگر برمیگرداند. در آن لحظات پراضطراب به درگاه خداوند متوسل و از او کمک میطلبیدیم. بالاخره خلبان موفق شد هلی کوپتر را سالم در وسط باغ بنشاند. او به سرعت درها را باز کرد و گفت سریع خارج شوید و از هلی کوپتر فاصله بگیرید. زیرا جنگندههای عراقی هنوز در آسمان شهر هستند و هر لحظه ممکن است اینجا را بمباران کنند. ما هم از هلی کوپتر که ملخهایش هنوز در حال چرخیدن بود خارج و به سرعت دور شدیم.
عده از اهالی که خانه ایشان نزدیک محل فرود ما بود با دیدن لباس آقای حجتی کرمانی فکر کردند که ما عرب هستیم آنها با زبان کردی به هم گفتند که این فلان فلان شدهها عراقی هستند، سریع آنها را دستگیر کنیم. با زبان کردی به آنها گفتم: "نه ما ایرانی هستیم. چون فرودگاه بمباران شده مجبور به فرود اضطراری شدیم." بعد از لحظاتی از مردم خواستیم تا ما را با ماشین به استانداری برسانند. آن روز، روز حمله وسیع جنگندههای متجاوز عراق به بیشتر فرودگاههای کشورمان بود. خوشبختانه حمله آنها بیجواب نماند و حمله متقابل در پاس به حمله هوایی آنها توسط نیروی هوایی ایران به فرودگاههای عراق صورت گرفت.
انتهای پیام/