«پدیدارشناسی تورم» ـ ۵| صمصامی: علت اصلی تورم «نرخ ارز» است، نه نقدینگی/ دلار باید زیر ۲۰هزار تومان باشد


«پدیدارشناسی تورم» - 5| صمصامی: علت اصلی تورم «نرخ ارز» است، نه نقدینگی / دلار باید زیر 20هزار تومان باشد

رئیس دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی دانشگاه شهید بهشتی گفت: محال است بدون اجرای یک پکیج سیاستی بتوانیم تورم را کنترل کنیم!

خبرگزاری تسنیم؛ گروه اندیشه اقتصاد؛ پروندۀ «پدیدارشناسی تورم» ـ 5

اشاره| حسین صمصامی، سرپرست اسبق وزارت اقتصاد و صاحب کرسی استادی در دانشگاه شهید بهشتی است. او دو روز پیش‌تر در گفتگویی صریح در برنامۀ جهان‌آرا، با واشکافی علل افزایش تورم در اقتصاد ایران، بستۀ سیاستی 6بندی ارائه کرد که به مهار نرخ ارز و تورم بینجامد، مشروح این گفتگو، در ادامه می‌آید.

از همین پرونده بیشتر بخوانید

+ پاسخ به ده‌ها سؤال درباره تورم در پرونده تسنیم

+ ضرورت پرداختن به مسئلۀ تورم؛ جایگاه عجیب تورم ایران میان اقتصادهای دنیا

* * * * * * *

صمصامی: یکی از مواردی که مردم با تمام وجود اثر افزایش نرخ ارز را در زندگی و معیشت و اقلام اساسی حس کردند، «حذف ارز 4200» بود که در سال گذشته اتفاق افتاد، البته حذف ارز 4200 از سال 97 شروع شد، یعنی دقیقاً در 16 مرداد 97 فهرست اقلام مشمول 4200 را که 5 گروه کالا بودند جمع کردیم، و در فروردین 98 گوشت را از شمول ارز 4200 خارج کردیم، که گوشت 40هزارتومانی در بازار ناگهان رفت روی 100هزار تومان، این افزایش قیمت را همه مردم مشاهده کردند. می‌گویند "این قیمت چرا افزایش پیدا کرد؟!"، خب، ارز 4200 حذف شد. در اردیبهشت 98 یک‌دفعه کاغذ و لاستیک و برنج خارجی زیاد شد و رفت روی 20هزار تومان چون ارز 4200 حذف شد، یا در بهمن 98 ارز 4200 مربوط به قند و شکر حذف شد، و شکر کیلویی 6هزار تومان ناگهان رفت روی 18هزار تومان؛ و تیر خلاص به ارز 4200 در 19 اردیبهشت 1401 زده شد؛ ما همه دیدیم در اردیبهشت ماه بعد از حذف ارز 4200 قیمت مرغ رفت روی 60 هزار تومان، روغن هر بطری 800گرمی از حدود 20 هزار تومان رفت روی 60 هزار تومان، و بعد یک موج تورمی شدیدی در جامعه ایجاد کرد و به موج انتظارات تورمی شدیدی دامن زد‌، این یک واقعیتی هست که نه نیاز به دانش خاص اقتصادی دارد و نه خیلی پیچیده است و مردم به‌عینه در زندگی خودشان دیده‌اند و این واقعیت را حس کرده‌اند.

مجری: از نظر دولت این وضع قابل تحمل نبوده است، می‌گفتند "ما ارز کافی نداریم" و بعد آقای نوبخت مصاحبه کردند که "این‌قدر میلیون دلار ما هزینه کردیم برای ارز 4200 و به هدف نرسید و درگیر رانت و اختلاس شد و افزایش قیمت داشتیم."، در دولت جدید گفتند "عملاً ما این‌قدر ارز نداریم که ادامه دهیم، پس قیمت را آزاد می‌کنیم و به‌ازای آن یارانه را زیاد می‌کنیم، نفری 300 یا 400 هزار تومان بسته به دهک."، یعنی این استدلال بود که "چیز ایده‌آلی برای ما نیست اما چاره‌ای نداریم، ارز را از کجا بیاوریم؟ و همین ارز 4200 درگیر رانت و دلال‌بازی است، و این افرادی که به‌عنوان واسطه می‌گیرند در جای دیگر خرج می‌کنند و از آن طرف قیمت‌ها افزایش پیدا می‌کند".

صمصامی: در سال 1400 خدمت شما بودیم و با یکی از نماینده‌های محترم مجلس مناظره‌ای انجام شد و در برابر همین استدلال من عرض کردم که این‌طور نیست. این بحث رانت فراگیر یک اشتباه تحلیلی بزرگ بود و بعضاً که عمد داشتند یک دروغ بزرگ بود! ببینید، اگر واقعاً ارز 4200 رانت بود، چرا ما وقتی حذفش کردیم قیمت شکر 6هزارتومانی، برای مصرف‌کننده شد 18هزار تومان؟! رانت یعنی منِ واردکننده ارز 4200 می‌گیرم، با آن شکر و روغن وارد می‌کنم، و بعد با قیمت آزاد به مردم می‌فروشم، و مابه‌التفاوت به جیب من می‌رود. خب، وقتی ارز حذف شود رانت باید از جیب من خارج شود نه اینکه قیمت مصرف‌کننده افزایش پیدا کند! بنابراین این‌که قیمت کالاها افزایش پیدا کرد حکایت از این دارد که این ارز 4200 اتفاقاً به هدف اصابت کرده بود.

مجری: هیچ رانتی نبوده در توزیع ارز 4200؟

صمصامی: مثلاً در روغن 100درصد به هدف زده بود، معاون محترم وزارت رفاه و افراد دیگر که در این بحث وارد شده بودند، در بعضی از این اقلام تحلیل کردند که 100درصد به هدف خورده بود، مثل برنج و روغن.

مجری: یعنی شما می‌گویید ادامه آن سیاست به‌نفع کشور بوده ولو اینکه رانتی هم بوده باشد؟

صمصامی: قطعاً هر سیاستی که اجرا می‌کنید یک سری منافعی دارد و یک سری هزینه‌هایی؛ ما در اقتصاد تحلیل هزینه فایده می‌کنیم، چنانچه فایده آن سیاست از هزینه بیشتر باشد، آن سیاست توجیه می‌شود. ببینید، یک‌وقت این سیاست اجرا نشده بود مردم هیچ احساسی به این موضوع نداشتند، وقتی بحث رانت می‌شد می‌گفتند "بله، دولت راست می‌گوید که رانت است"؛ ولی وقتی حذف شد و این سیاست اجرا شد همه مردم با گوشت و پوست خودشان فهمیدند که این سیاست غلطی بود و باعث افزایش قیمت کالاهای اساسی شد.

مجری: بحث تأمین منابع ارزی چطور، آقای دکتر؟ دولت گفت "من ندارم بیشتر از این، شاید بالاخره تحت فشار ارزی هستیم باید برویم ارز تأمین کنیم دائماً برای مثلاً کالای اساسی اختصاص بدهیم و یک بخشی درگیر رانت می‌شود و نمی‌رسد به جامعه هدف و قابل ادامه نیست و بخواهیم هم نمی‌توانیم این‌گونه ادامه دهیم".

صمصامی: این نکته‌ای بود که در همان جلسه من پاسخش را دادم، در مناظره گفتم که "ببینید، این‌که ما می‌گوییم منابع ارزی نداریم یعنی چه؟ آیا در کشور ارز نداریم یا نه ارز نفتی که بخواهیم به 4200 تومان تبدیل بشود و بخواهیم آن کالاهای اساسی را بخریم کمیاب است؟ گفتم ارز در کشور که هست، دولت و بانک مرکزی از نیما ارز می‌خرد و می‌دهد به واردکننده؛ و مابه‌التفاوتش با 4200 پایه پولی را بالا می‌برد، البته رئیس اسبق بانک مرکزی این را رد کرد، اما حالا به‌فرض اینکه این حرف درست باشد، ما در یک بررسی علمی نشان دادیم حتی اگر دولت ارز نفت نداشته باشد و بیاید ارز نیما را بخرد، مابه‌التفاوتش پایه پولی را بالا ببرد بالا و باعث ایجاد نقدینگی بشود، این یک تورم و یک آثار منفی رشد دارد، و اگر ارز را ببرد بالا و 4200 را حذف کند، این هم یک آثار تورمی دارد.

مجری: یعنی شما می‌گویید تورم آن مدل کمتر بود؟ دقیق بگویید که ملموس باشد در حوزه مواد غذایی قبل از حذف ارز 4200 روغن 800گرمی 20هزار تومان بود، الآن 60هزار تومان است، اگر آن مدل را ادامه می‌دادیم چقدر بود؟

صمصامی: قطع به یقین 60هزار تومان نمی‌شد! مرغ 70هزار تومان نمی‌شد و خیلی کم افزایش پیدا می‌کرد.

مجری: چرا دولت به این روش تن داد؟

صمصامی: چون دولت تحلیل غلطی داشت، یک مسیری غلط جلوی دولت گذاشتند و دولت هم فکر کرد مسیر درست همین است.

مجری: شما مگر نگفتید با آقای رئیسی جلسه داشتید و نامه دادید؟!

صمصامی: بله، ولی توجه نکردند به صحبت‌های ما! کارشناس‌ها می‌گویند این مسیر داشتن 4200 غلط است، سؤال این است؛ همین الآن ما یک مسیری را رفتیم؛ آیا دولتی‌ها و کارشناس‌هایی که به دولت مشاوره می‌دهند فهمیدند که این مسیر غلط است؟ الآن شما از مردم مصاحبه کنید که وضعیت رفاهی شما قبل از حذف ارز 4200 در سال 1401 چگونه بوده، و الآن چگونه است! ببینید مردم چه می‌گویند و بعد با کارشناس‌هایی صحبت کنید که می‌گویند "ما رانت را از میان برداشتیم"! چه رانتی؟! وقتی معیشت مردم به خطر افتاده و با سختی مواجه شده است شما چه رانتی از بین بردید؟! شما رانت را از بین نبردید، شما معیشت مردم را خراب کردید! این چه سیاستی است شما اجرا کردید؟! این یک نکته.

من می‌خواهم به شما بگویم اولاً عامل اصلی این تورمی که در جامعه امروزمان می‌بینیم سیاست‌های غلط ارزی است و دوم اینکه سیاست‌های ارزی دولت از سال 90 تا الآن هیچ تغییری نکرده است؛ سیاست اصلاً عوض نشده است، این سیاست چیست؟

ببینید سیاست این است: «بازار آزاد» هدف دولت در سیاست‌گذاری ارزی است، یعنی نرخ بازار آزاد که بالا می‌رود دولت هم نرخ‌هایی را که به‌عنوان نرخ رسمی تعیین می‌کند، بالا می‌برد(!) از آن بازار آزاد تبعیت می‌کند. ما در بیست فروردین سال 1397 که اطلاعیه شماره یک بانک مرکزی آمد و ارز 4200 مطرح شد، بعد از مدتی بازار ثانویه درست شد، چرا بازار ثانویه درست شد؟ چون نرخ ارز در بازار آزاد شروع به افزایش پیداکرد، به صادرکننده ارز گفتند "چرا ارز صادراتی را نمی‌آورید؟" گفت "چون می‌خواهم آزاد بفروشم"! خب، دولت هم اقتدارش را نشان نداد که ملزم کند که این اتفاق بیفتد؛ و ناچار شد بازار ثانویه را درست کند؛ و گفتند "آقای صادرکننده، شما ارز 4200 را بیاورید در نیما بفروشید و مابه‌التفاوتش را بروید با واردکننده توافق کنید."، همین نرخ توافقی یعنی تبعیت از بازار آزاد! وقتی ما این کار را کردیم داریم علامت می‌دهیم به بازار آزاد که "ما نرخ شما را پذیرفتیم و تحت‌تأثیر تو هستیم"! خب، آن دوباره می‌رود بالاتر! دیدیم که در سال 97 دلار تا 17هزار تومان رفت بالا، بعد در یک مقطعی آمد پایین و دوباره رفت بالا، و متناظر با آن 4200 را ما بردیم تا 8000 تومان و حذفش کردیم و الآن شده 28500 تومان، کنارش آمدیم دوباره یک نرخ توافقی درست کردیم که این نرخ توافقی شد 35هزار تومان و 40هزار تومان، بازار مبادله ارز و طلا را درست کردیم، نرخ کشف شد چهل هزار تومان! این امر عجیب است، این چهل تومان از کجا درآمد؟ یعنی هیچ مکانیزم علمی دقیقی حاکم نیست بر این بازار! لذا الآن چه اتفاقی می‌افتد؟ ببینید، ما قیمت رسمی ارز را می‌بریم بالا، متناظر با آن قیمت کالاها می‌رود بالا، لاستیک، گوشت و شکر و غیره که قیمت اینها می‌رود بالا؛ وقتی قیمت اینها می‌رود بالا، یک موج تورمی ایجاد می‌شود، یک انتظارات تورمی ایجاد می‌شود، مردم نگران کاهش ارزش پول هستند، برای اینکه قدرت خرید پولشان حفظ شود هجوم می‌کنند به بازار دارایی؛ شامل سکه و ارز و غیره. و دوم این‌که این بازار آزاد بخش قابل‌توجهش بازار قاچاق است، منابع قاچاق از همین بازار تأمین می‌شود، حالا مفصل خواهم گفت وقتی قیمت کالا‌ها برود بالا قیمت کالای قاچاق هم می‌رود بالا و برای قاچاقچی ارزش دارد بیاید دوباره در بازار ارز و ارز بخرد ودوباره برود قاچاق کند و دوباره تقاضا در بازار ارز می‌رود بالا، و همین تقاضا باعث می‌شود دوباره قیمت ارز برود بالا، و این چرخه معیوب ادامه پیدا می‌کند و همین طور می‌رود بالا. یک‌زمانی می‌گفتند "مگر می‌شود دلار بشود 30هزار تومان؟! اصلاً امکان‌پذیر نیست".

مجری: پس با این وضعیت شما خیلی بدبین هستید! یعنی می‌گویید اتفاق خاصی نیفتاده است و ریل غلطی است که این وضعیت معیوب ادامه دارد، اما سؤالی اینجا پیش می‌آید؛ چرا در همین وضعیت که شما می‌گویید، بعضی وقت‌ها دولت موفق به کنترل می‌شود؟" مثال می‌زنم در ابتدای اسفند سال گذشته یعنی تقریباً دوماه پیش قیمت ارز 60هزار تومان را رد کرد، ولی یک‌دفعه گفتند به‌خاطر درهم که ریختند در بازار کنترل کردند و قیمت ارز کاهش پیدا کرد، شد 55 و 50 و 47 هزار تومان تا 45 رفت، این ریل معیوبی که می‌گویید چطور بعضی وقت‌ها جواب می‌دهد و موفق به کنترل می‌شود و بعضی وقت‌ها جواب نمی‌دهد و بدتر می‌شود؟

صمصامی: این جواب دادن نیست! مثل کسی که تب دارد و گاهی تبش می‌آید پایین و بعد بالا می‌رود و مرتب تکرار می‌شود! این نوسانات شدید تب به‌مفهوم خوب‌شدنش نیست، ثبات مدنظر ماست! این که ما با یک انتظاراتی وقتی که با عربستان رابطه ما خوب می‌شود و بازار بیاید پایین خوشحال شویم بگوییم "چه‌خوب!" این اوج ضعف بازار ماست و ضعف سیاست ماست. برای چه آقا اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند؟ برای این که بازار ما و ارز ما و سیاست‌های اقتصادی و معیشت مردم با این شوک‌ها بالا و پایین نشود و گرنه شما دارید همه‌چیز را می‌بندید به این اخبار و انتظارات! این می‌شود یک اقتصاد بی‌ثبات! لذا این را من موفقیت نمی‌دانم. اصلاً ببینید، این دقیقاً چیزی است که الآن دشمن دنبالش است و رصد می‌کند. ما در جنگ اقتصادی هستیم، و در این جنگ اقتصادی، محکم‌ترین و کارآترین و بران‌ترین ابزار دشمن برای نابودی اقتصاد ما نرخ ارز است، این را خودشان در کتاب‌هایشان می‌گویند.

مجری: زمانی که قیمت ارز شد 60 هزار تومان یکی از چهره‌های مطرح آمریکایی توییت زد که "قیمت ارز خیلی زودتر از آنچه ما فکر می‌کردیم به این نقطه رسید".

صمصامی: بحث این است که ما باور نکردیم در جنگ اقتصادی هستیم، ما در اقتصاد آرایش جنگی نگرفتیم، این دقیقاً چیزی است که آنها می‌خواهند، ما با دست خودمان سیاست‌هایی را اجرا می‌کنیم که آن‌ها به‌دنبال تحققش در جامعه ما هستند!

من اشاره‌ای کنم به سیاست‌های اخیر بانک مرکزی که چقدر سیاست‌های متناقضی اجرا کرده است، و دقیقاً این سیاست‌ها دنباله‌روی سیاست‌های قبلی است، یعنی هیچ تغییری در این سیاست‌ها اعمال نشده است. رئیس محترم بانک مرکزی عوض شد، چرا عوض شد؟ چون ارز بالا رفته بود، رئیس قبلی نمی‌توانست کنترل کند، گفتیم "شما بروید، و شما بیایید که می‌توانید کنترل کنید"! حالا چه اتفاقی افتاده است؟ ایشان اول گفتند "من یک نرخ اعلام می‌کنم، آن هم نرخ نیمایی 28500 است و اقتصاد فقط یک نرخ دارد و 28500 است".

مجری: چرا 28500 تومان؟ چرا 29 یا 27 نه؟ براساس چه معادله خاصی این است؟

صمصامی: بانک مرکزی هیچ معادله خاصی در این مورد ندارد!

مجری: 4200 همین‌گونه شد! البته بعداً یکی از همین آقایان اعلام کرد که یکی گفت "4200 و همین طوری تصویب شد".

صمصامی: این هم هیچ منطقی ندارد؛ به‌لحاظ محاسباتی می‌گویم!

مجری: مردم می‌گویند "وقتی 28500 است یعنی لابد تا همان صفر آخرش محاسبه شده است"!

صمصامی: چون سامانه نیما وجود داشته است متناسب با عرضه و تقاضا در یک‌جا ثابت کردند روی 28500 نگه داشتند وگرنه خودشان بالا و پایین می‌کردند.

مجری: پس شما می‌گویید مبنای مشخصی ندارد.

صمصامی: البته نرخ 4200 براساس محاسبات علمی که من انجام دادم اتفاقاً نرخ درستی بود، محاسبات من 4300 بوده است، من از «عدد 4200» دفاع می‌کنم، مبنای محاسباتی دارد.

خب، گفت "من با این نرخ 28500 ارز را می‌دهم به همه صادرکننده‌ها."، بعداز یک مدتی گفت "فروش 2000 دلار متوقف شود."، که البته فروش 2000 دلار سیاست غلطی بود، چرا ما باید به مردم 2000 دلار بفروشیم؟ منطق چیست؟

مجری: چون اگر ما نفروشیم مردم می‌روند سراغ بازارهای غیررسمی‌تر و بازار بیشتر به‌هم می‌ریزد، به‌نظرم می‌رسد استدلال غلطی نیست.

صمصامی: مشکل همین جاست که آن بازارهای غیررسمی را به‌رسمیت می‌شناسیم!

مجری: اینجا یک بحثی مهمتر از اینکه ما به‌رسمیت بشناسیم یا نه اثرگذاری آن بازارهاست، این معادله‌ای است که پاسخش خیلی راحت نیست، من فکر نمی‌کنم مسئولین دولتی دوست داشته باشند به‌رسمیت بشناسند، این بدیهی است که یک حکمران و حاکم دوست ندارد بازار غیررسمی را به‌رسمیت بشناسد، اما وقتی می‌بیند آنجا می‌شود منشأ اثر و تعیین‌کننده، بالاخره مجبور است تا یک حدی به‌رسمیت بشناسد و براساس آنها تصمیم بگیرد.

صمصامی: نه من با این استدلال موافق نیستم به‌خاطر اینکه ما خودمان داریم این کار را می‌کنیم.

مجری: یعنی می‌گویید آنها اثرگذار نیستند ما داریم اثرگذارشان می‌کنیم؟!

صمصامی: بله، دقیقاً! ما داریم به آن‌ها ضریب می‌دهیم، ما با سیاست‌های ارزی که اتخاذ کردیم آمدیم به آن بازار ضریب دادیم وگرنه وفق بند پ ماده 2مکرر «قانون اصلاح مبارزه با قاچاق کالا و ارز» که مصوب 20 فروردین 1401 است هرنوع معامله ارزی که طرفش بانک مرکزی و بانک‌ها و صرافی‌های مجاز نباشد قاچاق است، مثل مواد مخدر است که شما می‌خرید و می‌فروشید و قاچاق است! چطور می‌شود که ما اجازه می‌دهیم این فعالیت‌های قاچاق در اقتصاد رواج پیدا کند و راحت خرید و فروش کنند؟ و حتی به‌تبعیت از نرخی که آنها تعیین می‌کنند ما نرخ‌گذاری کالاهای خودمان را براساس آن انجام می‌دهیم؟ این معلوم است که وقتی ما آن را به‌رسمیت می‌شناسیم مردم به این ضریب می‌دهند، چون مردم می‌بینند که چنین بازاری مهم است.

آقایان گفتند "فروش 2000 دلار متوقف شود"، و بعد بازار مبادله ارز و طلا را راه‌اندازی کردند، نرخ 40هزارتومانی در آن کشف شد، این چگونه کشف شده است؟ گفتند "خب بازار 50هزار تومان است این 10هزار تومان کمتر است، 40هزار تومان"! مثلاً اگر بازار 30 هزار تومان بود این 25 تومان مثلاً کشف می‌شد! این که می‌گویم تبعیت می‌کند منظورم این است! بعد گفتند "اجازه می‌دهیم 5000 یورو مردم بخرند" و مردم صف کشیدند و شروع به خرید کردند! بعدتر گفتند "ما فقط 28500 را به کالاهای اساسی می‌دهیم"، پس بقیۀ کالاها چه می‌شوند؟! و گفتیم "صادرکننده باید ارز صادراتی را با نرخ 40 هزار تومان وارد این بازار کند."، یعنی 28500تومانی فقط برای کالاهای اساسی است که دولت باید از طریق درآمد‌های نفتی تأمین کند! ارز بقیه کالاهای وارداتی باید از صادرات غیرنفتی با دلار 40 هزار تومانی تأمین شود، این یعنی شما 40درصد گذاشتید روی قیمت ارز!! یعنی قیمت مواد اولیه تولید و کالاهای سرمایه‌ای و همه‌چیز افزایش پیدا می‌کند و این تورمی است که هنوز محقق نشده است و دارد می‌شود!!

مجری: یعنی شما مجوز افزایش 40درصدی تورم را داده‌اید!

صمصامی: در سال مهار تورم شما علناً مجوز 40درصد تورم را در سال گذشته داده‌اید، یعنی بذر تورم را در سال گذشته کاشتید و کم‌کم دارد نهالش سبز می‌شود، تا یکی دو ماه دیگر آثارش را در جامعه می‌گذارد.

مجری: به‌نظر شما هنوز آثارش را نگذاشته است؟

صمصامی: نه!

مجری: صحبت‌های شما، آقای دکتر، ترسناک است!

صمصامی: تمام صحبت‌هایی که این مدت ما خدمت شما رسیدیم دوباره پخش کنید و ببینید چقدرش محقق نشده است! ما زمانی که اینجا با آن نماینده محترم صحبت می‌کردیم که اگر این اتفاق بیفتد این اثر تورمی را خواهد داشت، می‌گفتیم "آقا، دارد ضبط می‌شود و مردم این برنامه را می‌بینند"، گفتند "خب، بله، ضبط شود"! من هم می‌گویم که ببینند! خب، این آثار تورمی بحث شما را که اتفاق افتاده است، چه‌کسی می‌خواهد پاسخ دهد؟! آقای نماینده، شما پاسخگو هستید؟! سیستم مسئولیتی ما به‌گونه‌ای است که اصلاً کسی پاسخگو نیست.

خب، حالا من در ارتباط با نقش نقدینگی در تورم مثال بزنم، شما به آب پشت سد توجه کنید، اگر پایین سد کانال‌کشی کنید و این آب سد به زمین‌های مختلف و بخش صنعت و کشاورزی برود، وقتی این آب را رها کنید می‌رود در جاهای خودش و سازنده می‌شود، ولی چنانچه شما پشت این سد کانال‌کشی نکرده باشید همین‌طوری دریچه را بردارید این آب مخرب می‌شود. نقدینگی در اقتصاد ما این حکم را دارد، در شرایط موجود باید مدیریت شود. سیاست‌های ارزی ما مثل این می‌ماند که شما آب پشت سد را یک‌دفعه بکشید بدون اینکه کانال‌کشی پشتش داشته باشد، یعنی اینکه یک‌دفعه دلار در بازار می‌رود روی 40 و 60 هزار تومان و آثار تورمی شدیدی در جامعه خواهد داشت، لذا نقش نقدینگی این است. آنچه باعث هدایت نقدینگی می‌شود سیاست‌های درست ارزی است که در بازار دارایی‌ها یک ثبات نسبی ایجاد می‌کند، این یک نکته.
در ارتباط با افزایش نقدینگی خدمت شما بگویم، وقتی قیمت‌ها می‌رود بالا نقدینگی باید متناظر با این قیمت‌ها بالا برود و مبادلات را با قیمت جدید پشتیبانی کند یعنی اینکه وقتی خودرو و پراید شما 100 میلیون است و برای خرید پراید 100 میلیون نیاز دارید، وقتی از بانک وام می‌گیرید، 40 میلیون می‌گیرید، اما وقتی پراید بشود 400 میلیون با 40 میلیون کار شما درست نمی‌شود، حتماً باید 200 میلیون وام بگیرید که کارتان راه بیفتد، این یعنی اینکه شما دارید از بانک‌ها وام می‌گیرید و بانک باید بیشتر به شما وام بدهد. خرید خانه 1میلیاردی با 300میلیون حل می‌شود ولی خانه 4میلیاردی با یک میلیارد! این یعنی اینکه بانک‌ها باید بیشتر وام بدهند. وام دادن بانکها یعنی نقدینگی! الآن در اجزای منابع نقدینگی بیش از 60درصد نقدینگی همین وام‌هایی است که بانک‌ها به مردم داده‌اند، این آمار رسمی بانک مرکزی است! الآن بیشتر هم شده، نزدیک 70درصد شده است، حداقل دو‌سوم! با افزایش نرخ ارز، سرمایه در گردش واحدها با مشکل مواجه می‌شود، قبلاً طرف با دلار 28تومان کالایش را وارد می‌کرد، الآن باید با دلار 40تومان وارد کند، خب، این 40درصد نقدینگی بیشتری لازم دارد، الآن بخش قابل‌توجهی از رکود در بخش صنعت ما به‌خاطر کمبود نقدینگی است و عامل اصلی آن نرخ ارز است. وقتی نرخ ارز بالا برود هزینه‌های تولید را بالا می‌برد، لذا الآن خود نقدینگی در اقتصاد اصطلاحاً می‌گویند «درون‌زا» شده است، یعنی عامل اصلی رشد نقدینگی تورم و عامل اصلی تورم هم نرخ ارز است، این واقعیتی است که دارد الآن اتفاق می‌افتد.

بنابراین هرچه نرخ بالا برود میزان نقدینگی هم افزایش پیدا می‌کند. بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی در دی سال گذشته 103درصد زیاد شده، یعنی دو برابر شده است. خب، بانک‌ها با کمبود نقدینگی مواجه می‌شوند، از بانک مرکزی می‌گیرند. 

اگر بخواهیم غیر از این تحلیل کنیم آن وقت به سیاست‌گذار آدرس غلط می‌دهیم به‌جای آنکه برود روی ارز کنترل کند می‌گوید بهتر است نقدینگی را کنترل کنم مثلاً آقای رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه سال قبل گفت عامل اصلی تورم افزایش حقوق کارمندان است، یعنی چه که ما حقوق کارمندان را ببریم بالا و این باعث تورم می‌شود و دوباره سال دیگه باید حقوق آنها را ببریم بالا ما حقوق آن‌ها را 10درصد می‌بریم بالا البته به‌جز کارگران! خب، حقوق کارمند را بردید بالا تورم چند درصد شد؟ 47درصد شد و نتوانستید کنترل کنید.

مجری: اگر بگویند اگر بیشتر بالا می‌بردیم به‌جای 47درصد، تورم می‌شد 80درصد! این استدلال غلط است یا نه؟

صمصامی: این غلط است چون عامل اصلی تورم در کشورما این نبود. عامل اصلی افزایش‌های نرخ ارز بود. شما که دستمزد کمتری به مردم دادید، برای مردم قدرت خرید کمتری ایجاد کردید، اینها نباید می‌توانستند بروند در بازار دارایی وارد شوند، پس چطور نرخ ارز رفت بالا؟ چرا در بازار این اتفاق افتاد؟ پس نشان می‌دهد که تحلیل شما غلط بوده است! یعنی با یک تحلیل غلط خسارت سنگین به مردم وارد شد، چه کسی باید پاسخگو باشد؟ اینجا کسی هست که از او جواب بخواهیم؟ که شما با این تحلیل غلط می‌دانید چه خسارتی به مردم وارد کردید؟ تورم را که مهار نکردید، تورم نسبت به سال قبل چقدر تغییر کرده که شما حقوق را 30 یا 20درصد بالا برده‌اید؟

مجری: عصاره صحبت‌های شما تا این جا این است که نقدینگی علت اصلی تورم نیست. علت اصلی نرخ ارز است. باید این را کنترل کرد و ریل سیاست‌های ارزی ما از دولت احمدی‌نژاد تا روحانی و رئیسی تغییری نکرده است.

چه باید کرد آقای دکتر؟!

صمصامی: ببینید، کاری که باید انجام بدهیم یک مجموعه 6بندی است که با هم مرتبط است. شما نمی‌توانید یک بند را انجام بدهید و یک بند را انجام ندهید، مثل چسب دوقلو باید هردو با هم ترکیب شوند تا بشود یک چسب قوی، یک قل تنهایی کار نمی‌کند، این شش بند چیست؟

اول اینکه ما فقط باید یک نرخ را در اقتصاد در نظر بگیریم که با یک منطق درست محاسبه شود. من محاسبه کردم. نمی‌خواهم اینجا نرخ را بگویم، ولی قطع یقین این نرخ کمتر از 20 هزار تومان است. بنابراین تمام نرخ‌های دیگر مثل بازار مبادله و غیره، همه باید جمع شود.

مجری: می‌شود با دستور؟ مردم در این سال‌ها تجربه‌ای دارند، نمونه‌اش هم همین ارز4200 است.

صمصامی: عدم موفقیت به این دلیل است که 6بند باهم اجرا نشد.

مجری: یعنی شما می‌گویید ارز4200یک قطعه‌ای از پازلی بود که خودش درست بود، بقیه اجزایش غلط بود.

صمصامی: نه؛ اگر آن آیین‌نامه‌ای که بانک مرکزی در 20فروردین 97 صادر کرد، مجموعه کاملش اجرا می‌شود مطلوب محقق می‌شد، آن را اجرا نکردند.

اما اینکه گفتید «دستوری»؛ خب، در مقابل دستوری نرخ «بازار» را داریم. ببینید اولاً در ادبیات اقتصاد بحث کارآیی بازار مطرح است، ما در اقتصاد یک بازار داریم، و آن فقط بازار کارآ و رقابت کامل است. بازار رقابت کامل در دنیای واقع به‌ندرت پیدا می‌شود. پیدایش و تحول دانش اقتصاد کلان را ببینید. چرا دانش اقتصاد کلان مدرن ایجاد شد؟ برای اینکه می‌خواست بگوید بازار کارا نیست، شکست خورده و دولت باید بیاید در اقتصاد دخالت کند و دخالت دستوری هم بکند! پس اینکه دولت در زمانی که بازار کارایی ندارد باید مستقیماً ورود کند، یک مبانی نظری بسیار جدی دارد.

من می‌خواهم بدانم بازار به‌لحاظ علمی کارآ هست؟ برای اینکه من این را باز کنم فقط سریع و گذرا اشاره می‌کنم. باید اجزای بازار را بشکافم. بازار یعنی عرضه و تقاضا. خب، عرضۀ بازار ارز آزاد از کجا تأمین می‌شود؟ یکی بحث قاچاقچی هاست، ارز دارند، می‌آیند در بازار می‌فروشند، صادرکننده غیرنفتی ماست، صادر می‌کند و ارز را به دولت نمی‌دهد و پیمان‌سپاری تعهد پیاده نمی‌کند می‌آید در این بازار می‌فروشد، دیگر اینکه بانک مرکزی خودش می‌آید ارز را در این بازار می‌فروشد، ارزهای خانگی در این بازار حضور دارند. اما تقاضای این ارز چیست؟ بخش قابل توجهی از آن قاچاق است، قاچاقچی از این بازار ارز را تأمین می‌کند. حداقل سالانه 15 تا 25 میلیارد دلار، ارز از این بازار باید تأمین شود برای کالای قاچاق. دیگری فرار سرمایه است، طرف می‌خواهد خانه‌اش را منتقل کند به کشورهای خارجی، ما سالانه حدود 8 و 9 در دو سه سال 20 میلیارد فرار سرمایه به همین صورت داشتیم، این‌ ارز از کجا می‌آید؟ از همین بازار می‌آید. ارز مسافری است، طرف می‌خواهد ارز ببرد در فلان کشورها تفریح کند، از بازار ارز تهیه می‌کند، بحث سفته‌بازی است، مردم می‌ترسند پول نقد نگه دارند می‌روند تبدیل به ارز می‌کنند، و نهایتاً بحث تقاضای اخلالگران ارزی است، که آنها می‌آیند عمداً ارز بخرند که قیمت ارز در بازاربالا برود.

این ساختار به‌اصطلاح بازار ارز ماست. خب، سئوال من این است اگر ما بازار ارزمان همچنین شاکله‌ای و ساختاری دارد، آیا این شاکله و اجزا صلاحیت تعیین نرخ ارز را دارند که من با این ارز بروم کالای اساسی بخرم و در سفره مردم بگذارم؟ آیا این بازار این صلاحیت را دارد که برود یک نرخ ارز را تعیین کند که من با آن مواداولیه تولید کنم و کالای واسطه‌ای وارد کنم؟ این یک بازار مختل شده است! این بازار صلاحیت تعیین نرخ ارز ندارد.

لذا آن آقایانی که می‌گویند بسپارید به بازار، می‌گوییم کدام بازار؟ چه بازاری؟ این بازار، بازاری نیست که بتواند قیمت مناسب برای من کشف کند! چون بازاری نداریم لازم است طبق مبانی علمی دولت ورود کند، براساس یک سری ملاحظاتی یک نرخی را تعیین کند، تا هم تورم را کنترل کند و هم باعث رشد اقتصادی شود. پس سؤال این است که مکانیزم تعیین نرخ ارز ما باید چگونه باید باشد؟ آیای ما ارز را بسپاریم به بازار و بازار تعیین کند یا اینکه نه در شرایطی که ما بازار کارآ نداریم دولت مجبور است «با یک ملاحظاتی» نرخ را تعیین کند در همه جای دنیا که دراین شرایط قرار داشته‌اند دولت این کار را می‌کرده است.

دوم پیمان سپاری ارزی؛ صادرکننده ملزم است که ارز را وارد سیستم کند. یعنی چه که صادرکننده صادر می‌کند، از امکانات اقتصادی استفاده می‌کند، به‌واسطه افزایش قیمت ارز هزینه‌ها را به مردم تحمیل می‌کند و وقتی که ارز باید صرف شکوفایی اقتصاد بشود نمی‌آید هزینه کند؟ می‌برد برای خودش استفاده می‌کند؟ پسته یک دفعه می‌شود کیلویی 800هزار تومان؛ صادرکننده پسته، پسته را صادر می‌کند، در اقتصاد ارز را وارد کشور نمی‌کند؟ خب، اینگونه صادراتی نمی‌خواهیم! صادرکننده‌ای که ارز را وارد کشور نکند نمی‌خواهیم! این مدل صادرکننده حتی بهتر است اصلاً صادر نکند که حداقل مردم داخل کشور خودمان از پسته ارزان استفاده کنند. این چه صادراتی است که ارز وارد کشور نمی‌شود؟ دولت قدرتش را دارد و باید الزام کند که ارز را وارد کنند. 

کنترل شدید مصارف ارزی است، اینکه دولت اجازه ندهد ارز را به هرکسی بدهند، مثل کاری که در 4200 اتفاق افتاد. چرا 4200 شکست خورد؟ به خاطر اینکه شما ارز 4200 را به همه دادید، به موز دادید، به چیزهای ابتدایی که اصلاً ضروری نیست و در داخل اقتصاد تولید می‌شود دادید، این غلط است. شما ارز را باید اولویت‌بندی کنید، مواد اولیه تولید و صنعت و کالاهای سرمایه‌ای آن‌ها را باید بدهید و قطعاً با قاچاق کالا باید مبارزه کنید و باید به انواع واردات کالا نظمی بدهید. دلیلی ندارد هر کالایی را وارد کنید، از دسته بیل گرفته تا فلان، ارز کمیاب را اختصاص بدهید، به این کالاهای غیرضرور! خب، اینکه می‌گویم قطعاً ما در شرایط جنگ اقتصادی هستیم اما آرایش جنگی به خود نگرفته‌ایم به این خاطر است.

چهارم برخورد شدید امنیتی با بازار قاچاق ارز است. ما یک زمانی قانون نداشتیم ولی الآن قانون داریم. آقای قانونگذار! شما یا قانون نگذار یا وقتی که می‌گذارید اجرا کنید و قانون‌مدار باشید. عرض کردم بند پ ماده دوم مکرر قانون اصلاح قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز مصوب 20فروردین 1401 مجلس مصوب و ابلاغ کرد. خب، چرا در سبزه میدان یا چهارراه استانبول باید ارز بخرند و بفروشند؟ این بازار آزاد یعنی چه؟ دولت نه‌تنها با آن مبارزه نمی‌کند بلکه از نرخش تبعیت می‌کند! می‌آید در بازار مبادله دلار را می‌کند 40هزار تومان، این چه مبارزه با قاچاقی است و چه اجرای قانونی است؟ طبیعی است وقتی شما این کار را انجام می‌دهید این بازار قدرت می‌گیرد.

پنجم سامان‌دهی صرافی‌ها است. یکی از عوامل اختلال‌زا در بازار ارز برخی صرافی‌ها هستند. شما بررسی کنید جزئیات همین ارزهایی را که صرافی‌ها به مردم می‌فروشند. باید صرافی‌های این مدلی تعطیل شوند.

مجری: خب، فروش ارز بالاخره باید در چه مکانیزمی انجام شود؟

صمصامی: مکانیزم بانک مرکزی و بانک‌ها.

مجری: شما می‌گویید صرافی باید کلاً تعطیل شود؟

صمصامی: بله صرافی‌هایی که اینگونه عمل می‌کنند باید تعطیل شوند. چند صرافی کارآ و مفید را نگه می‌داریم برای کارهای اساسی و ضروری خودمان و نیازهای ضروری، بقیه صرافی‌ها تعطیل! این در بازار ارز ما اخلال ایجاد می‌کند.

و مورد آخر که فوق‌العاده مهم است این سیاست‌ها اجرایی نمی‌شود مگر اینکه ما بتوانیم بسته‌ سیاست‌های رسانه‌ای و فضای مجازی را اجرا کنیم. اگر این سیاست اجرا شود قطعاً بورس ما تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد. یعنی شما نرخ ارز را بیاورید پایین، قطعاً بورس خراب می‌شود. چرا بورس می‌رود بالا؟ به‌خاطر ارز می‌رود بالا. بورس هم می‌رود بالا و اکثریت را بدبخت می‌کند، و یک عده‌ای را خوشبخت می‌کند.

مجری: در یک هفته‌ اخیر اینگونه نبوده است، بورس رکورد قبلش را فتح کرد ولی ارز نسبتاً ثبات داشت.

صمصامی: شما در بورس نگاه کنید بورس کی یک دفعه رفته است بالا؟ وقتی دلار می‌رود بالا بورس هم می‌رود بالا. شما شک نکنید، چون قیمت کالاهای بورسی افزایش پیدا می‌کند سودآوری می‌رود بالا و سهامشان هم می‌رود بالا. شما اگر این سیاست را اجرا کنید قطعاً روی بورس تأثیر دارد. شک نکنید وقتی بخواهید این سیاست را اجرا کنید دوباره همین نکاتی که جنابعالی فرمودید که سیاست دستوری و اقتصاد فلان و ارز 4200 این داستان‌ها شروع می‌شود! یک موج حمله شدیدی روی این سیاست اجرا می‌شود، به‌خاطر همین نه بانک مرکزی تنها قادر است این سیاست‌ها را اجرا کند نه خود دولت به‌تنهایی قادر است که این سیاست‌ها را اجرا کند، الآن خود مجلسی‌ها چند فرقه‌اند، یک فرقه‌ای به‌شدت مخالف این سیاست‌ها هستند، رهبری در رأس و قوه مقننه وقوه قضاییه وقوه مجریه، اینها باید باهم هماهنگ باشند.

مجری: در بحث سیاست کلان، بالاخره رهبری بارها در بحث مهارتورم و افزایش ارزش پول ملی صحبت کردند و همین امسال تأکید کردند. البته هر سال می‌گویند، آن بحثی که شما گفتید چیزی که من متوجه شدم در دولت و مجلس مشکل بیشتری وجود دارد، چون مجلس نظرات بسیار متکثری دارد. دراین‌باره الآن در خود مجلس چند طیف هست، در دولت هم همین‌طور است، یعنی نگاه اقتصادی دولت هم یکی نیست، افراد مختلف نگاه متفاوتی دارند، اینجا را عرض می‌کنم که چه کسی باید آن فرمان واحد را به دست بگیرد؟

صمصامی: ببینید، فرمان واحد در اختیار ریاست‌جمهور است، چون قوه مجریه ریاستش به عهده‌ ریاست محترم جمهوری است. ریاست محترم جمهوری باید این را خوب بفهمد و درک کند که در شرایط موجود تنها راه نجات اقتصاد ایران و تنها راه مبارزه با بحث تورم و رشد تولید اجرای این پکیج سیاستی است.

محال است بدون اجرای این سیاست‌ها ما بخواهیم کنترل تورم کنیم! اتفاق نمی‌افتد اصلاً! من با قاطعیت می‌گویم کنترل تورم قطعاً اتفاق نمی‌افتد و ما شاهد همین روال هستیم، در ده سال گذشته شاهد بوده‌ایم و خدای نکرده در ده سال آینده هم خواهیم بود، اگر اینها اجرا نشود.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
دهۀ «رکود، عبرت، تجربه»
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار اقتصادی
اخبار روز اقتصادی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
خودرو سازی ایلیا
بانک ایران زمین
گوشتیران
triboon