«لحظههای انقلاب» به روایت شاگرد جلال
گلابدرهای در کتاب «لحظههای انقلاب» پز روشنفکری ندارد، مردمی است و همراه آنها. دوربینی است که هرآنچه دیده، نقل کرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمدحسین فاضل، فعال حوزه کتاب، به مناسبت ایام دهه فجر و فرارسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، نگاهی انداخته است به کتاب «لحظههای انقلاب». یادداشت او درباره اثر زندهیاد محمود گلابدرهای را میتوانید در ادامه بخوانید:
«لحظههای انقلاب» رمانی است از محمودگلابدرهای. گلابدرهای راه و رسم نوشتن و چم و خم داستان را از جلال آل احمد آموخت. شاگرد جلال، قلمی روان و سلیس، نثری برونگرا، تلگرافی و گاه با ضربآهنگی تند دارد. رمان «لحظههای انقلاب» که میتوان آن را معروفترین اثر گلابدرهای دانست، در واقع وقایعنگاری مستند از کف خیابان در شش ماهه آخر حکومت پهلوی تا لحظه شکوهمند پیروزی انقلاب 22 بهمن 57 است. تلفیق گزارش و روایت داستانی، به کتاب گلابدرهای ویژگی خاصی بخشیده و آن را در میان آثاری که در دهه 50 نوشته شدهاند، متمایز کرده است. نویسنده سعی کرده با حفظ امانت و صداقت، تا آنجا که خود ناظر عینی حوادث بوده وقایع انقلاب را نقل کند:
«شبهای ماه رمضان کم کم حرفها داشت حرف میشد. ولی هنوز آنچنان برنده و کوبنده نشده بود. اما شبی که «غفاری» میدان فوزیه را با کلام و صدایش از جا کند، دیدم نشستن پای این منبر و به وعظ گوشکردن، با نشستن پای منبرها و به وعظ گوش کردنها و چرت زدنها و بعد، گریستن و دعا کردنها و گریه و زاری کردنها و ندبه و استغاثه کردنها و ذلیل و خوار و زبون، تن به هر ذلت و مصیبت و فلاکتی دادن و در انتظار تقدیر، تن به تسلیم و رضا دادن و راضی بودنهای سابق، فرق دارد. زدم به آب.
این سیل خروشان، همان حرکت تند خانه براندازی بود که در خیال هم حتی باورش نمیکردم. اینجا و آنجا، هر جا که وعظ و واعظی بود، میرفتم؛ تا آن شبی که آقای نوری سرِ آبسردار وعظ کرد و بعد، قرار نماز عید فطر را گذاشت و مجلس را ختم کرد و گفت بی سر و صدا به خانههایتان بروید. اما ناگهان خروشی افتاد توی موج خلقِ نشسته توی خیابان و خلق خدا که تا آن لحظه، آرام و بیصدا، چهارزانو روی آسفالت نشسته بودند، از جا کنده شدند و در یک آن، صدا پیچید و نعره شد و صداها یک صدا شد و غرید: «تنها ره سعادت/ ایمان، جهاد، شهادت» و موج به طرف میدان ژاله به حرکت در آمد و نیم ساعت بعد، سد رگبار گلوله از روبه رو و آتشِ گُر گرفته بنزین و نفت که قبلاً ریخته بودند، کف خیابان و میدان، سیل جمعیت را پس زد...».
کتاب از همان ابتدا جذاب آغاز میشود و مخاطب را با خود همراه میکند. گلابدرهای پز روشنفکری ندارد، مردمی است و همراه آنها. دوربینی است که هرآنچه دیده، نقل کرده است. برخی از مخاطبان معتقدند که با این کتاب، میتوان در یک سفر، به اواخر دهه 50 رفت، پای حرفهای مردم نشست و به چرایی انقلاب رسید:
«همه از سیاست کشور، از نفت، از دامداری، از کشاوری، از طرز حکومت، از مجلس، از وکیل، از انتخابات، از شاه، از دزدیهایش، از خواهرش، از کاخها، از اینجا، از آنجا، از همهجا و همهکس و همهچیز میگویند، جز از حسین(ع) و صحرای کربلا و تاسوعا و سینهزدن و زنجیر زدن و عَلَم و کُتل و بیرق و پنجه و دسته و عزاداری و روضهخوانی و گریه و زاری کردن.
چه شده؟ آیا زمین واژگون شده؟ آیا دنیا کُنفَیَکون شده؟ آیا زلزله آمده؟ آیا این مردم، همگی، یکباره عوض شدهاند؟ اینها کجا بودند؟ پیشتر چه حرفهایی میزدند؟ چه بحثهایی میکردند؟ آیا اینها همان خلق محروم مظلوم خاموش خفته بودند که حالا بیدار شدهاند؟ آیا به راستی بیدار شدهاند؟»...
ویژگی دیگر رمان «لحظههای انقلاب» پرداختن به مهمترین رویداد تاریخی در ایران پر اتفاق است. کتابهای مختلفی در گونه داستان و رمان از انقلاب طی دهههای مختلف نوشته شده است. در این میان، «لحظههای انقلاب» جزو معدود آثاری هستند که در بحبوحه انقلاب نوشته شده و در عین حال، خود را از شعار دور داشته و به روایت و گزارش پایبند بوده است. همه افراد جامعه از بقال و ماستبند گرفته تا کارمند و دانشآموز و زن و مرد در خط به خط گزارش گلابدرهای حضور دارند. گویی او دوربین خود را در گوشهای از خیابان کاشته و تنها به تصویربرداری پرداخته است.
نویسنده قصهپردازی نمیکند. او هر آنچه دیده و هر کاری را که کرده، هر شعاری که گفته و هر مجروحی را که نجات داده و هر فراری که نفس نفسزنان پیچ و خمهای خیابان را طی کرده و ... همه را آورده و به مخاطب این مجال را داده تا بیواسطه در آن صحنه حضور داشته باشد:
«ناگهان، تمام طول جاده قزوین، از اول کرج تا آندورها، یک دهان شد و دهان باز شد و صدا از دهان بیرون آمد و «بگو مرگ بر شاه» همهجا را گرفت.
دسته مثل سیل از جا کنده شد و حرکت کرد. یک آن، دیدم این دهانهای باز و این چشمهای از کاسه در آمده و این دستهای کشیده شده و این مشتهای گره خورده و این قدمها و تنها، مثل هیولایی، غرشکنان حرکت کردند.»...
رمان «لحظههای انقلاب»، نوشته محمود گلابدرهای توسط نشر معارف به چاپ رسیده است و به مناسبت ایام دهه فجر با تخفیف ویژه عرضه میشود.
انتهای پیام/