پیشنهاد کتاب در هفته کتاب|فرمانده شهیدی که بورسیه تحصیلی در فرانسه را رد کرد
«تنها زیر باران» روایتی است کوتاه و خواندنی از شهید مهدی زینالدین بهقلم مهدی قربانی که توسط انتشارات حماسهیاران منتشر شده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «تنها زیر باران» حکایت مردی است که هیچگاه آرام و قرار نداشت، همیشه دنبال این بود که چه باید بکند، برای دینش برای وطنش. مردی خوشپوش، خوشسیما، خوشاخلاق، خوشخنده. انگار همه خوشها را جمع کرده بود کنار هم. خیلی کلاس دارد وقتی جواب کنکور بیاید و رتبه خوب بیاوری، پزشکی قبول شوی در یک دانشگاه معتبر... اصلاً حالش قابل توصیف نیست. دیگر از خدا چه میخواهی؟ آخر آرزوهای یک کنکوری چیست؟ حاضری این موقعیت و موفقیت را با چهچیز بزرگتری عوض کنی؟ مثلاً پول کلانی بدهند بگویند نرو... پذیرش خارج از کشور بدهند بگویند نرو... چه میکنی؟
مهدی همه اینها را ندید گرفت و از نگاه خودش جایی رفت که بهتر از همه اینها بود. «تنها زیر باران»، حکایت جذاب یکی از فرزندان وطن است.
***
«تنها زیر باران»، روایتی است کوتاه و خواندنی از شهید مهدی زینالدین که توسط انتشارات حماسهیاران منتشر شده است. کتاب تلاش دارد با نگاهی دقیقتر، به وجوه مختلف زندگی شهید بپردازد.
طی سالهای گذشته چند عنوان کتاب درباره شهید مهدی زینالدین منتشر شده است اما وجه تمایز کتاب «تنها زیر باران» با آثار پیشین در این است که نویسنده کوشیده با استفاده از روایتهای مختلف، بخشهای متعددی از زندگی شهید را در قاب کلمات به تصویر بکشد. از بازیهای کودکانه تا اعلامیهنویسی علیه رژیم شاه، از روزهای پرتلاش در جهاد سازندگی تا مأموریتهای اطلاعاتی در مقابله با گروههای انحرافی در قم، از حضور در شناسایی سوسنگرد با لباس عربی تا فرماندهی اطلاعات قرارگاه نصر در کنار شهید حسن باقری، از فرماندهای مقتدر و قاطع در عملیاتهای سخت و طاقتفرسا تا مردی مهربان و قدرشناس در کانون خانواده.
در کنار این موضوع، باید از قلم نویسنده نیز به عنوان یکی دیگر از مزیتهای کتاب «تنها زیر باران» یاد کرد؛ نثری که تلاش دارد از روایتهای خشک فاصله بگیرد و با استفاده از تکنیکهای مختلف، روایتی شیرین و گاه دستهاول را به مخاطب خود عرضه کند.
کتاب که به کوشش مهدی قربانی نوشته شده، طی ماههای گذشته با استقبال خوبی همراه بوده است. انتشارات حماسهیاران همزمان با روز بیست و هفتم آبانماه، سالروز شهادت شهید زینالدین، چاپ یازدهم این اثر را در دسترس تمامی علاقهمندان قرار داده است.
شرافت و فضل مادر و پدر زینالدین، به خوبی در شخصیت او بازتاب داده شده است. زینالدین از کودکی با کتابهای کتابفروشی پدر مأنوس بود و ساعتها با خواهر بزرگترش پای کتابهای پدر مینشستند و خوانندگان قهاری بودند. بعدها زینالدین اگرچه پزشکی دانشگاه شیراز قبول میشود و بورسیه فرانسه هم میگیرد، اما میفهمد که وظیفه مهمتری دارد و میماند.
در بخشهایی از این کتاب میخوانیم: درست لحظهای که توپ آمده بود زیر پایش و رسیده بود جلوی دروازه، داشت گل میزد که چشمش افتاد به من و مامان. دیدن ما همان و نیمه کاره رها کردن بازی همان. دوید سمت خانه. سروصدای بچهها، کوچه را پر کرد. داشتند بهش اعتراض میکردند. دم در که رسید، نفسنفس میزد. صورتش شده بود مثل لبو؛ سرخسرخ. عرق روی پیشانیاش را با دست پاک کرد و پرسید: «چیه مامان جون، کار دارید؟» وقتی فهمید نان نداریم، گفت: «شما برید تو خونه، منم میرم نونوایی». پول را که گرفت، راهش را کشید و رفت. اما نه به سمت بچهها، نه برای ادامه بازی، رفت که نان بگیرد.
علاقهمندان برای تهیه این اثر میتوانند به پایگاه اطلاعرسانی انتشارات حماسهیاران مراجعه کنند.
انتهای پیام/